• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 26 دی 1396
کد مطلب : 4303
+
-

گپ و گفتی با داوود غفارزادگان به مناسبت تجدید چاپ «کتاب بی‌نام اعترافات»

انگیزه‌ای برای انتشار‌کارهای‌تازه ندارم

کتاب
انگیزه‌ای برای انتشار‌کارهای‌تازه ندارم

مرتضی کاردر/ خبرنگار:

داوود غـــفــارزادگــان نویسنده‌ای است که با انتشار هر اثر تازه‌ای می‌تواند مخاطب را شگفت‌زده کند و تصویری را که از او در ذهن مخاطب نقش بسته است، به‌طور کامل به هم بریزد. غفارزادگان نویسنده‌ای تجربه‌گراست و برخلاف خیلی از نویسنده‌های دیگر از تجربه‌ فضاهای تازه ابایی ندارد. او همواره در جست‌و‌جوی چشم‌اندازهای تازه است. برای همین بسیاری از آثار او متفاوت‌تر از دیگر هم‌نسلانش است.

او زمانی که می‌خواست به روایت واقعه عاشورا بپردازد «فراموشان» را نوشت؛ روایت واقعه کربلا از منظر اشقیا؛ اثری که هنوز هم یکی از متفاوت‌ترین داستان‌های عاشورایی دو، سه دهه گذشته است. زمانی که می‌خواست داستان جنگی بنویسد «فال خون» را نوشت و از منظر سربازان عراقی به روایت جنگ پرداخت.

 

 

3چاپ با 3ناشر

 یکی از متفاوت‌ترین کتاب‌های او «کتاب‌ بی‌نام اعترافات» است؛ رمانی پست‌مدرن که در دوره خود مورد توجه مخاطبان جدی ادبیات قرار گرفت. چاپ نخست این کتاب را نشر روزنه منتشر کرد. نشر افراز ناشر چاپ دوم این کتاب بود و حالا انتشارات نیستان چند روزی است که چاپ سوم آن را به بازار فرستاده است. 

چاپ جدید این اثر را بهانه کردیم تا سراغ داوود غفارزادگان برویم و بپرسیم که چرا کتاب او این همه ناشر عوض کرده است. آقای غفارزادگان می‌گوید: «انتشارات روزنه ناشر چاپ نخست این کتاب بود اما کتاب اشتباهاتی داشت و خیلی خوب توزیع نشد. من کتاب را از روزنه گرفتم و آن را به نشر افراز دادم. آنجا هم خیلی درست توزیع نشد. الان هم تصمیم گرفته‌ام همه کتاب‌هایم را به انتشارات نیستان بدهم.»

 

 

هیچ ناشری «ما سه نفر هستیم» را چاپ نکرد

غفارزادگان از کم‌توجهی ناشران به نویسندگان گلایه‌ می‌کند: «کتاب «ما سه نفر هستیم» را با پول خودم چاپ کردم. آن زمان هیچ ناشری حاضر نشد آن را چاپ کند.  وقتی که جایزه 20سال ادبیات داستانی را گرفت 

مورد توجه قرار گرفت و تجدید چاپ شد.»

عین این اتفاق درباره رمان «فال خون» نیز تکرار شده است. کتاب سال‌ها در بازار نشر موجود نبود و بعد از سال‌ها در جایزه ربع قرن کتاب دفاع‌مقدس تقدیر و پس از آن تجدید چاپ شد. غفارزادگان درباره «فال خون» می‌گوید: «زمانی که فال خون را نوشتم، هیچ ناشری حاضر نشد آن را چاپ کند؛ چه ناشر دولتی، چه خصوصی. می‌گفتند این داستان ضدجنگ است. برای همین هیچ ناشری آن را چاپ نکرد. من کتاب را به نشر قدیانی دادم که کارهای من را در حوزه کودک و نوجوان چاپ می‌کند و بیشتر به‌عنوان ناشر این حوزه شناخته می‌شود. بعد که محمدرضا قانون‌پرور کتاب را به انگلیسی ترجمه کرد و یا به قول شما جایزه 25سال کتاب دفاع‌مقدس را برد، تجدید چاپ شد.» 

حکایت غفارزادگان از سرنوشت کتاب‌های مختلفش کم نیست. او درباره «کتاب بی‌نام اعترافات» می‌گوید: «سر این کتاب‌ هم خیلی اذیت شدم. کتاب 2سال در ارشاد ماند. در چاپ اول با ممیزی مواجه شد. چاپ دوم آن هم با ممیزی مواجه شد و خیلی طول کشید تا منتشر شود.» 

 

اسم ارشاد بد دررفته

دشواری‌های انتشار کتاب، نویسنده کهنه‌کار را کمی خسته کرده است. غفارزادگان می‌گوید: «مشکل فقط از ارشاد نیست. حالا اسم ارشاد بد در رفته، ولی ناشران هم با نویسنده‌ها درست رفتار نمی‌کنند. کتاب را درست توزیع نمی‌کنند. سال‌ها می‌گذرد تا کتاب تجدید چاپ شود. یکی از همین کتاب‌ها را خواستم از ناشر بگیرم از من دو و نیم میلیون تومان پول گرفت درحالی‌که برای چاپ آن هیچ پولی به من نداده بود و کتاب را رایگان چاپ کرده بود. اما حالا برای واگذار کردن امتیاز آن از من پول گرفت.»

 

 

این همه دردسر برای 500نسخه

از آقای غفارزادگان درباره کتاب‌های تازه‌اش می‌پرسم: «حقیقتش حوصله‌ای برای نوشتن و انتشار کارهای تازه ندارم. همین که بتوانم کارهای قبلی را به یک ناشر بسپارم، کافی است.  من دیگر 60سالم است و باید کارهای گذشته را جمع و جور کنم. مجموعه داستان‌های کوتاهم را که 500-600صفحه می‌شود، جمع کرده‌ام. کتاب‌های دیگرم را هم به انتشارات نیستان داده‌ام. همین که ناشر کتاب‌هایم یک نویسنده و انسان شریفی است، من خیالم جمع است که اتفاقاتی که سر این کتاب‌ها افتاد، دوباره تکرار نمی‌شود.»  دست آخر هم جمله‌ای می‌گوید که آب پاکی را می‌ریزد روی دستمان: «چه کاری است که آدم برای 500نسخه، خودش را اینقدر به دردسر بیندازد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید