• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 10 دی 1397
کد مطلب : 42920
+
-

ریزنویس

سال 68 با نوآوری در ساخت خودرو همراه شد

محمدتقی حاجی‌موسی

ترکیبی پررو!  کلاژ، یکی از هنرهایی است که ایرانی‌ها علاقه زیادی به آن دارند و در طول تاریخ از آن استفاده کرده‌اند. به این صورت که خودشان یک چیزی پیدا و صد سال از آن استفاده می‌کنند. بعد که زهوار آن چیز در رفت، می‌گردند دنبال ترکیب آن با چیزهای دیگر و اینگونه محصولات جدیدی تولید می‌کنند که هیچ‌کس قبل از آن به فکرش هم نمی‌رسیده. سال 68 جرقه یکی از مشهورترین ترکیبی‌های ایران‌خودرو زده شد که بعدا زیادی جدی گرفته شد و اصلا تبدیل به پروژه خودروی ملی شد. لکن در ابتدا قرار بود پیکان را با پژو405 ترکیب کنند که ثمره‌اش شد پیکان با گیربکس پژو. بعدش گفتند حالا برعکس و موتور و بند و بساط پیکان را گذاشتند داخل بدنه پژو405 ولی خب مسئولان به این ترکیبی‌های ضعیف راضی نشدند و نهایتا چند سال بعد، سمند را متولد کردند! مولودی که داستان ولادتش را بعدا تعریف می‌کنیم.

کسی از زمین‌خوارها خبر دارد؟  30سال پیش مثل الان نبود که کرج به تهران چسبیده باشد  و آن‌قدر فاصله‌اش زیاد بود که رفتن به کرج خودش یک مسافرت به‌حساب می‌آمد. این دوری و خوش آب‌و‌هوایی باعث شده بود عده‌ای از زمین‌خواران محترم چشم طمع به زمین‌های کرج داشته باشند و همینطور لقمه‌لقمه آنها را بخورند و یک آب هم رویش. از آن طرف مردم هر روز به این اتفاق اعتراض می‌کردند و از خشک‌شدن باغ‌ها و از بین بردن درختان شکایت داشتند. لازم به توضیح است این شکایت‌ها همچنان ادامه دارد و بابت این صبر و ایستادگی از مردم و البته زمین‌خواران تشکر می‌کنیم.

 صبر داشته باشید   مقوله بیکاری و رفع آن هم از سری مشکلات ابدی و ازلی است و شما سنگ‌نبشته‌های مادها را هم که نگاه کنید در آن به این مسئله و حل آن در آینده نزدیک اشاره شده. وقتی هم دولت جدید در کشور سر کار آمده به مردم گفته که مشکل بیکاری را حل می‌کنیم. از آن طرف روزنامه‌ها هم پیگیر حل این مشکل بوده‌اند و نوشته‌اند چشم امید بیکاران به برنامه‌های دولت جدید است که از بس چشمشان را باز نگه داشتند نصفی آب مروارید گرفتند، نصف دیگر هم قوز قرنیه و هنوز که هنوز است دولت‌ها می‌گویند صبر کنید و این مشکل حل خواهد شد لذا صبر کنید. چرا این‌قدر عجله دارید؟

 انتخاب بین بد و بدتر  متاسفانه قبلا تلگرام و اینستاگرام و دکتر سلام و رازهای سلامتی و اینطور چیزهای مفید نبوده که بتوان توصیه‌های سلامتی را از آنها گرفت و الکی به دکتر مراجعه نکرد. آن موقع یک سری دانشمند و پژوهشگر بیکار بوده‌اند که همه‌‌چیز را هر روز آزمایش می‌کرده‌اند و به مردم می‌گفته‌اند این را بخورید و آن را نخورید. نمونه‌اش اینکه سال 68 تحقیقات نشان داده کمبود کلسترول عامل سرطان است و اگر کلسترول خونتان پایین بیاید سرطان می‌گیرید. از آن طرف، جراحان قلب گفته‌اند کلسترول باعث بیماری قلبی و سکته و گرفتگی عروق می‌شود و نباید کلسترول‌تان بالا باشد. این دعوا که با پایان باز به انتها رسیده، نتیجه خاصی نداشته و مردم باید خودشان انتخاب می‌کردند که با سکته قلبی بمیرند یا سرطان؛ یعنی سال 68 در این حد دمکراسی بالا بوده.

 همه‌‌چیز عادی است  سال 68 دیگر خبری از جنگ نبوده و همه‌جا صلح و صف بر پا بوده. ولی در بعضی مناطق دورتر از مرکز هنوز عده‌ای فکر می‌کرده‌اند جنگ ادامه دارد یا اینکه یک بخشی از وجودشان توی جبهه جا مانده بوده یا اینکه آنها از جنگ برگشته بودند ولی جنگ از آنها برنگشته بوده و این حرف‌ها. عده‌ای هم بوده‌اند که دلشان می‌خواسته خاطراتشان از جبهه و جنگ را برای خانواده تعریف کنند و مثلا وقتی می‌گفتند پشت خاکریز نارنجک منفجر می‌شد، همه بتوانند آن را درک کنند. همین علاقه به «واقعگرایی» در گرگان باعث شد تا اعضای یک خانواده 5نفره بر اثر انفجار نارنجک در خانه خودشان کشته شوند. مسئولان آن موقع درباره علت انفجار نارنجک چیزی نگفتند ولی احتمالا قضیه این جوری بوده که بابای خانواده آمده به بچه‌ها گفته «می‌خواین بدونید نارنجک چه صدایی می‌ده؟» بچه‌ها هم گفته‌اند بله و پدر ضامن را کشیده و گفته « صداش اینجوریه» و تمام!

خب برید خونه خودتون!  در شرایط فعلی شما هر وقت اراده کنید می‌روید زیر دوش آب گرم و برای خودتان 4ساعت دوش می‌گیرید. در دهه 60 اما اوضاع اینجوری نبود و هنوز خیلی‌ها دوست داشتند یا مجبور بودند به حمام عمومی بروند که بعضی از مخاطبان روزنامه کیهان از آن راضی نبوده‌اند و از دولت خواسته بوده‌اند تا حمام‌ها را تمیز کند چون از دوش آنها آب غیربهداشتی می‌آید و البته ما نمی‌دانیم آب غیربهداشتی چیست ولی خب کاری نداریم و می‌خواهیم از یک زاویه دیگر به این اتفاق نگاه کنیم. گاه تحریم و سختی زمینه شکوفایی می‌شود و شاید این کثیف بودن حمام‌های عمومی برای این بوده که ملت بروند خانه خودشان دوش بگیرند. اگر هم توی خانه حمام ندارند، بروند توی رودخانه. اگر نزدیک خانه‌شان رودخانه نیست هم هر چند وقت یک‌بار خودشان را بیندازند توی محلول د‌د‌ت و پرمنگنات و آب و آهک، موهایشان را هم با تیغ بزنند؛ این یعنی شکوفایی بعد از سختی‌ها و یافتن روش‌های نو و جذاب برای ادامه حیات. هرکس هم مخالف است از کمبود خلاقیت رنج می‌برد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید