• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 27 آذر 1397
کد مطلب : 41368
+
-

نقد 59

نه فیلم سرباز، نه سینمای اسلام

نه فیلم سرباز، نه سینمای اسلام

خسرو دهقان؛ منتقد

«سرباز اسلام» نه فیلم سرباز است و نه سینمای اسلام و طبعا سرباز اسلام هم نیست. یک نام است بر سر یک مقدار مواد خام هدررفته. اسم روز، اسم آشتی...

... اینکه مکان‌ها واقعی بودند یا نبودند و یا چه میزان بار واقعی داشتند یا نداشتند آن‌قدر مهم نیست که می‌بایست متناسب با فیلم، واقعیت دنیای فیلم را بیاورند که نیاوردند. اینکه تعدادی را صلیب‌وار و نیمه‌عریان در زیرزمینی رها کنیم و با تاثیرات صوتی بکوشیم تا فضا و حس و آدم و زجر و شکنجه بسازیم موفق نمی‌شویم؛ چرا که اگر تابلوی دکان قصابی را به خاطر ترس از گربه به بزازی بدل کنیم سرسوزنی توهم در حس بویایی گربه وارد نساخته‌ایم. آزموده‌ها را می‌توانیم باز هم تجربه کنیم. صحن حرم و مسجد در جای خود بسیار عزیز و گرامی، اما قهرمان فیلم اگر بد کارگردانی شده باشد حرمت حریم حرم هم او را متبرک نمی‌کند.

... فیلم به‌صورت یک جُنگ است؛ مجموعه‌ای از همه چیز؛ از عشق و عاشقی و از تعهد و مسئولیت و از جویای کار بودن و مشکل نسل خود را داشتن و درگیری‌های فقر و دارایی و از بررسی نظام ارزش‌ها و ایدئولوژی و همه و همه چیز. که این خود در سنت سینمای فارسی، بی‌رگ و ریشه نیست. یک فیلم محملی است برای کلیه نظرات و سیستم‌ها و طرز تلقی‌ها، فلسفه‌ها. یک ساعت‌ونیم فیلم، با خود جوهر تمامی علوم و فنون و دانش‌ها و فلسفه‌ها و ایدئولوژی‌ها را باید یدک بکشد. آیا این نوع سینمای فارسی به‌عنوان یک جنگ تنها یک شوخی نیست که باید از سر مضحکه به قضایایش نگریست؟

... چون پند معلم‌ام را همیشه آویزه گوش داشته‌ام که آثاری هستند که به‌نقد در نمی‌آیند لذا لزومی ندیدم تا متذکر باشم کار تدوین و زمان‌بندی و خردکردن نماها براساس موسیقی و نماها و نماهای دور و نزدیک و جای دوربین و... را.

از مجله  دفترهای سینما - شماره 4


سینما 59

تولد یار دبستانی من

سعید مروتی| منتقد و روزنامه نگار


«از فریاد تا ترور» به کارگردانی منصور تهرانی - ترانه‌سرا و آهنگساز موفق دهه 50 - فیلمی است که آشکارا تحت تأثیر گوزن‌های کیمیایی ساخته شده است. فیلم به لحاظ سر و شکل از ساختار معمول فیلم‌های فارسی فاصله دارد و مثلا به‌ندرت سراغ لنز زوم می‌رود و پیداست تهرانی قصد داشته اثری نزدیک به آثار موج نو بسازد.

 از فریاد تا ترور روایت رفاقت، معضل اعتیاد و مبارزه با رژیم پهلوی است؛ سه‌گانه‌ای که در گوزن‌ها به بهترین شکل متجلی شده و فیلم منصور تهرانی قرار است واریاسیونی متفاوت از این تم باشد. غم غربتی که فیلمساز به دنبال ایجادش بوده را می‌شود در فصل اول فیلم و حضور داوود (مصطفی طاری) در کلاس خالی دید و اینکه چگونه او حسرت رفقای دوران مدرسه را می‌خورد.

3 یار دبستانی که هر کدام سرنوشت متفاوتی یافته‌اند؛ داوود راننده یک تیمسار شده، رضا چریک شهری است و حسین معتادی به آخرِ خط رسیده. سکانس رودررویی داوود و حسین یادآور اولین ملاقات سید و قدرت در گوزن‌هاست. همچنان در نخستین دیدار داوود و رضا هم، تماشاگر به یاد فیلم کیمیایی می‌افتد و برای تداعی بیشتر حتی از دیالوگ معروف سید خطاب به قدرت در گوزن‌ها (عینکشو!) هم بهره گرفته شده است. آنچه مانع خلق گوزن‌هایی دیگر شده، لحن شعاری فیلم (متأثر از فضای پرشعار سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب) و ناتوانی در نوشتن دیالوگ‌های متناسب و ناکامی در خلق لحظه‌های ناب عاطفی است. با این همه، تصویر اجتماع معتادان در خیابان ارباب‌جمشید با دوربین روی دست محمد قاضی، به لحاظ اسنادی می‌تواند جالب‌توجه باشد و حضور مصطفی طاری در اتوبوس دوطبقه شرکت واحد و پیرمردی که داخل اتوبوس سیگار می‌کشد به‌عنوان تصویری معمول و متداول در تهران انتهای دهه 50، امروز می‌تواند نوستالژیک به نظر برسد. آنچه از فیلم بیشتر در یاد مانده ترانه «یار دبستانی من» است که تماشاگران در سال 59 آن را با صدای فریدون فروغی شنیدند و در دهه 60 جمشید جم آن را بازخوانی کرد. ترانه معروف جنبش دانشجویی دهه‌های 70 و 80، مهم‌ترین دستاورد منصور تهرانی در از فریاد تا ترور است؛ ترانه‌ای که صدای فریدون فروغی، هم لحن انقلابی‌تری دارد و هم حس و حال‌تر بیشتری.

این خبر را به اشتراک بگذارید