• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 25 آذر 1397
کد مطلب : 40976
+
-

انتقاد دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری از کجروی‌های اصولگرایان

خودی‌ها نمی‌گذارند یک حزب کامل شویم

روایتی از عدم وفای به عهد در اصولگرایی از 84 تا 96

احزاب
خودی‌ها نمی‌گذارند یک حزب کامل شویم

براساس خبری که فارس منتشر کرده است محمدرضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری گفته است: «خودی‌ها نمی‌گذارند یک حزب کامل و فراگیر شویم.» این جمله او شاید روایت تاریخی 12ساله از انشعاب‌های صورت گرفته در دل جریان اصولگرایی باشد. از 84 تا 96؛ باهنر که بعد از حبیب‌الله عسگراولادی دبیرکلی متشکل‌ترین جبهه اصولگرایی را به ‌عهده گرفته است با گفتن این جمله نقدی به بیراهه رفتن‌های این روزهای جمعی از اصولگرایان زده است که خطر تشتت در جبهه اصولگرایی را به بالاترین حد خود در سال‌های اخیر رسانده است. جبهه پیروان خط امام و رهبری به دبیرکلی باهنر ائتلافی از 17گروه سیاسی است که حزب موتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین مهم‌ترین آنها هستند اما جریان اصولگرایی فقط زیر همین چتر جبهه پیروان جمع نشده‌اند. جمعی از اصولگرایانی که بیشتر آنان یاران سابق محـمود احمدی‌نژاد و برخی روحانیون و شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی بودند از 7سال پیش با ایجاد تشکلی به نام جبهه پایداری راه خود را از اصولگرایان سنتی جدا کردند. آنها اگرچه این تشکل را در 2سال پایانی دولت احمدی‌نژاد و در ظاهر برای اعلام برائت از رفتارها و کارنامه پرحرف و حدیث سیاسی و اقتصادی آن دولت سروسامان دادند اما رگه‌های فکری حامیان محمود احمدی‌نژاد در رفتارهای این جریان جاری و عیان بود. آنها با تکیه به ثروت بعضی از اعضای خود و همچنین به تأسی از رهبر معنوی خودشان در بزنگاه‌هایی مثل انتخابات 92، راه خودشان را رفته و معرفی یک نامزد واحد در جریان اصولگرایی را با مشکل مواجه کرده‌اند. سعید جلیلی، نامزد اصلح آنان در سال 92بود. یک سال قبل از این ماجرا محمدرضا باهنر با شم بالای سیاسی همیشگی‌اش تشخیص داده بود که پایداری در انتخابات 92ساز ناکوک خواهد زد و با پیش‌بینی شکست آنها در انتخابات در تعریف پایداری‌ها گفته بود: جبهه جدیدالتأسیسی است که «به قول معروف دم نکشیده است».

رنجش مهدوی کنی و ناطق نوری

قصه افتراق اصولگرایان در سال 92فقط به همین جا ختم نشد؛ ‌چه بسا که تکلیف پایداری نسبت به دیگر اصولگرایان روشن و مشخص بود نامزد جدا خواهند داد اما بین 2چهره اصولگرای آن انتخابات یعنی محمدبــاقر قالیبــاف و علی‌اکبـــر ولایتی هم کار به جایی کشید که یکی حاضر نشد قول و قرارهای تشکیلاتی را به جا بیاورد و به جای دیگری از عرصه انتخابات کنار بکشد؛چنان‌که مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی، دبیرکل سابق جامعه روحانیت مبارز از اینکه نصیــحت‌های پدرانه او نشنیده گرفته شده است رنجید و اگر عمری برای او باقی بود، احتمالا آیت‌الله به همان راهی می‌رفت که حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق‌نوری در سال 84 رفته بود. در سال  84 در جبهه اصولگرایی، تکروی محمود احمدی‌نژاد و پشت‌کردن او به قول و قرارهای تشکیلاتی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب منجر به قهر همیشگی حجت‌الاسلام ناطق‌نوری از این جریان شد؛ تا جایی که او دیگر در هیچ تشکیلاتی از اصولگرایی و در جلسات جامعه روحانیت مبارز هم شرکت نمی‌کند.  احمدی‌نژاد در آن انتخابات اگرچه پیروز شد، اما این پیروزی را به قیمت شکستن قسم انتخاباتی‌اش در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به دست آورد و از همان زمان هم برخی چهره‌های اصولگرا مثل قالیباف و لاریجانی که قرار بود در انتخابات 84 نامزد اصولگرایان باشند، احمدی‌نژاد را به چشم هووی انتخاباتی خود می‌دیدند و بالعکس؛ اختلاف احمدی‌نژاد و لاریجانی هم از همان جا و همان تشکیلات شکل گرفته بود. بعدها حسین فدایی، دبیرکل سابق جمعیت ایثارگران درباره جلسات این شورا گفته بود:« قرار این بود که همه دست به‌دست هم دهیم که یک نفر معرفی شود و همه به نفع یک نفر کنار روند و کمک کنند. باز هم قرار شد از بین 4 نفر یک نفر انتخاب شود اما باز هم این اتفاق نیفتاد. نقطه اختلاف آقای احمدی‌نژاد و آقای لاریجانی هم از سال ۸۴ کلید خورد».

این شکاف‌ها و گلایه‌ها هم هیچ وقت تمامی نداشت. یک‌سال بعد از فوت آیت‌الله مهدوی‌کنی خبرنامه امام صادق(ع) وابسته به دانشگاه امام صادق(ع)، به افشاگری درباره پشت صحنه انشقاق در جبهه اصولگرایی در سال 92پرداخت و با خطاب کردن علی اکبر ولایتی به‌عنوان «سیاستمدار بدعهد» نامه اتمام حجت آیت‌الله مهدوی‌کنی را منتشر کرد که خطاب به ولایتی نوشته بود: «در موقعیت حساس کنونی و با توجه به اوضاع پیش‌آمده در صحنه انتخابات، من از شما تقاضایی ندارم. از باب اتمام حجت تنها به 2‌چیز به جنابعالی هشدار می‌دهم: نخست اینکه آیا به عهدی که با ما کردید، وفادار هستید یا نه؟ دوم آنکه اوضاع پیش‌آمده نگران‌کننده است و احتمال پیروزی جبهه اصلاحات قوی است. آیا شما نگران اوضاع هستید یا خیر؟»

من  و نیم من

شاید همین رفتارهای خودخواهانه باعث شده است که محمدرضا باهنر که این روزها او را باید در طیف عقلای اصولگرایی تعریف کرد لب به گلایه بگشاید که «‌متأسفانه هنوز ما خود را من می‌دانیم و هیچ کدام قصد نداریم قدری نیم من بشویم.» این «ما»ی واحدی که قرار بود اصولگرایان شکل بدهند در هر بزنگاهی قربانی تکروی یک «من» می‌شود؛ نمونه دیگر آن در سازوکار جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) بین ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف رخ داد. این بار البته جبهه مردمی نیروهای انقلاب از قرار معلوم تصمیم انتخاباتی خود را بدون توجه به نتیجه نظرسنجی از ابتدای انتخابات گرفته و همت خود را برای ابراهیم رئیسی خرج کرده بود.

 بعد از شکست اصولگرایان در آن انتخابات هم محمدباقر قالیباف که در 3انتخابات شکست خورده بود از بازتعریف اصولگرایی سخن گفت و مانیفست نواصولگرایی را منتشر کرد. با چنین سابقه‌ای از رفتارهای اصولگرایان طبیعی است محمدرضا باهنر بگوید: برخی مواقع احساس می‌کنم اصلاح‌طلبان اجازه اتحاد به ما را نمی‌دهند، خیر، اشتباه است این خودی‌ها هستند که نمی‌گذارند یک حزب کامل و فراگیر شویم. باید دست به‌دست هم بدهیم و دمکراتیک در کنار هم کار کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید