• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 24 آذر 1397
کد مطلب : 40877
+
-

ربودن زن ثروتمند از تیمارستان

ربودن زن ثروتمند از تیمارستان

زن ثروتمند وقتی در بیمارستان روانی بستری شد،  2نفر تصمیم گرفتند او را بربایند تا اموالش را تصاحب کنند اما گیر افتادند. به گزارش همشهری، چند وقت پیش پسرجوانی به اداره پلیس رفت و گفت 2 نفر مادرش را از بیمارستان روانی فراری داده‌اند. وی در توضیح ماجرا گفت: مادرم 50ساله است و ثروت زیادی دارد. او اما سال‌هاست که دچار بیماری روحی و روانی شده است و دارو مصرف می‌کند. حتی چندبار در بیمارستان روانی بستری شده است تا اینکه چند وقت پیش مجددا او را به بیمارستان بردیم و با تشخیص پزشکان مجددا بستری شد. وی ادامه داد: درحالی‌که مادرم تحت درمان بود از مسئولان بیمارستان شنیدم که او فرار کرده است. به سرعت خود را به بیمارستان رساندم و در بازبینی تصاویر دوربین مداربسته متوجه شدیم که در ساعت ملاقات مردی جوان به همراه زنی که چادر به سر و عینک به چشمانش داشت وارد بیمارستان شدند و آنها چادر و عینک را در اختیار مادرم قرار دادند. دقایقی بعد هر 3از بیمارستان خارج شدند و فرار کردند. وی ادامه داد: من با دیدن مرد جوان او را شناختم چون قبل از این مادرم را در خانه‌اش زندانی کرده بود و ما از او شکایت کردیم اما مدعی شد که مادرم تحت عنوان پرستار فرزندش به خانه او رفته است که با رضایت مادرم، ‌مرد جوان که منصور نام دارد آزاد شد. با این شکایت، تحقیقات در این‌باره آغاز و مشخص شد که منصور پس از فراری دادن زن میانسال از بیمارستان، اموالش را تصاحب کرده و خانه میلیاردی‌اش را به نام خودش زده است. علاوه بر این خودروی او را هم با وکالت‌نامه‌ای فروخته است.

در چنین شرایطی دستور بازداشت منصور از سوی قاضی رضوانی بازپرس جنایی تهران صادر شد تا اینکه وی چند روز پیش به دام پلیس افتاد. مرد 32ساله اما در بازجویی‌ها مدعی شد که تمام این کارها را با رضایت زن میانسال انجام داده است. وی گفت: من دختری 10ساله دارم و از یک سال قبل با همسرم دچار اختلاف شدم. به حدی که او خانه و زندگی‌اش را ترک کرد و درخواست طلاق داد. حضانت دخترم هم به من سپرده شد اما چون من از صبح تا شب سرکار بودم تصمیم گرفتم پرستار تمام وقت استخدام کنم تا از دخترم مراقبت کند. به همین دلیل آگهی درخواست پرستار در سایت دیوار گذاشتم و چند نفر به من زنگ زدند. یکی از آنها زن میانسال بود. او خودش را فاطمه معرفی کرد و گفت عاشق دختربچه‌هاست. می‌گفت خودش چند فرزند پسر دارد و همیشه آرزویش این بوده که دختر داشته باشد. وقتی دیدم عاشق دختربچه‌هاست و سن و سال پایینی ندارد استخدامش کردم. من اصلا خبر نداشتم که او ثروتمند است اما چند روز بعد با شکایت پسرش متوجه این موضوع شدم. پسرش وقتی متوجه شده بود که مادرش به خانه من آمده شکایت کرده و مدعی شده بود که من مادرش را گروگان گرفته‌ام. در آن زمان چند روزی بازداشت شدم اما با رضایت فاطمه و خانواده‌اش آزاد شدم. دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه چند وقت پیش فاطمه به من زنگ زد و گفت خانواده‌اش به زور او را در بیمارستان روانی بستری کرده‌اند. فاطمه با گریه و التماس از من خواست تا او را از آنجا فراری بدهم.

حتی می‌گفت دستمزد خوبی به من می‌دهد. من هم تصمیم گرفتم به او کمک کنم و اصلا فکرش را نمی‌کردم که این کار جرم محسوب می‌شود. به خیال خودم قصد کمک به او را داشتم اما گیر افتادم. وی ادامه داد: برای فراری دادن فاطمه از بیمارستان به همکارم که زنی جوان بود زنگ زدم و او حاضر شد همکاری کند. وقتی فاطمه را فراری دادیم او را به شمال کشور بردیم و برایش خانه‌ای اجاره کردیم. پس از آن فاطمه به من وکالت داد تا خانه میلیاردی‌اش در تهران را به نام خودم بزنم و ماشینش را بفروشم. من همه این کارها را با درخواست فاطمه انجام دادم.

پس از اظهارات این مرد قاضی جنایی دستور بازداشت وی را صادر کرد و همدست وی نیز دستگیر شد. از سوی دیگر زن میانسال هم تحویل خانواده‌اش شد و تحقیقات در این‌باره برای مشخص شدن حقایق ماجرا ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :