• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 17 آذر 1397
کد مطلب : 40099
+
-

چطور می‌توان صبح‌ها به جای سردرد دادن مخاطب رادیو را شاد کرد؟

سپیده‌دم به زور پرتقالی نمی‌شود

درباره مدلی موفق در اجرای برنامه های صبحگاهی رادیو

صفورا علافی

فحش‌خورترین آدم‌های روی زمین، بی‌تردید مجری‌های صبحگاهی رادیوها هستند؛ آنها که وقتی هنوز چسب لای مژه‌های‌تان و رد بالش روی صورت‌تان باقی مانده و می‌نشینید پشت فرمان و پیچ رادیو را پیچانده‌نپیچانده جیغ و داد راه می‌اندازند که صبح‌تان پرتقالی و آغاز روزتان بانشاط و از این حرف‌ها...؛ همین‌قدر تصنعی و زورکی. می‌خواهند اول صبحی برق خواب را از سرتان بپرانند اما نمی‌دانند هر حَوِّل حالنایی، آدابی دارد و آیینی. حال اول صبح، حالِ خطرناکی است؛ می‌گویند صبح‌ها که خودت را از رختخواب می‌کنی، مغز در حالی از حالات خود سیر می‌کند که اگر یک ناملایمتی بسیارساده بر شما عارض شود، حتی توان این را دارید مثل لارس فون‌تریه در فیلم کوتاه معروفش، چکش از جیب درآورید و بکوبید توی سر عامل آن ناملایمتی. پس چرا این مجری‌های صبحگاهی رادیوها، هیچ مواظب رفتارشان نیستند. نمی‌ترسند روزی در خیابان، یکی از این مغزهای عصب‌بریده سر راهشان سبز شود، بچسباندشان بیخ دیوار و بپرسد کو آن صبح پرتقالی که همیشه نویدش می‌دهی؟ بگذریم...

رادیو، هنوز هم هواداران خودش را دارد. آنها که رادیو، رسانه اول‌شان محسوب می‌شود اتفاقا سختگیرترند چون فراز و فرودها و نقاط عزیمت و سقوط رسانه‌شان را در خاطر دارند. کم پیش می‌آید کسی که اهل رادیو نیست اتفاقی رادیو گوش بدهد؛ یا رادیوباز هستید یا نیستید. قدر آنها را که هستند باید دانست، چون در این وانفسای پلتفرم‌های تازه همین که کسی به ابتدایی‌ترین ساحت رسانه‌ای وفادار است، یعنی خیلی عاشق است. بنابراین باید هوای مخاطبان این رسانه را داشت و بیشتر از اتاق فکرهای دیگر رسانه‌ها، اتاق فکر آن را تقویت کرد. اما اجرای ایده‌هایی که در این اتاق‌ها شکل می‌گیرند هم بخش عمده‌ای از کار است.

اینجا می‌خواهیم به فراخور مقدمه‌ای که آوردیم، به یک نمونه درخشانِ فرارفتن از کلیشه‌های صبحگاهی رادیو اشاره کنیم؛ برنامه‌ای که سال‌هاست مخاطب ثابت دارد... «جوان ایرانی سلام»؛  برنامه‌ای که خیلی از جاده‌ها را در رادیو صاف کرد و خیلی از ساختارها را تغییر داد و هزینه‌های بسیاری صرف کرد تا بفهماند برنامه رادیویی، آن هم برنامه صبحگاهی باید آدم‌ها را برای روز پیش‌رو بسازد. هزینه کرد چون بارها شنید که ساختارها را شکسته و عرف را زیر پا گذاشته و خط‌قرمزها را به هیچ گرفته اما از پای ننشست و کارش را ادامه داد تا امروز توپ هم نتواند تکانش بدهد. یکی از عوامل موفقیت این برنامه، فاطمه صداقتی، مجری آن است؛ کسی که می‌داند یک برنامه صبحگاهی، با صبح‌تان پرتقالی و با شلوغ‌کردن و تندکردن کاذب ریتم و اینها برنامه نمی‌شود.

 می‌داند مجری به ضرب و زورِ شعارهای نخ‌نمای صبح شاد و اینها نمی‌تواند حال مخاطبش را خوب کند. می‌داند که مرز سردرد و لذت برای شنونده برنامه صبحگاهی مثل تار مویی نازک است. فاطمه صداقتی در این برنامه مدلی را ارائه کرد که هم مبتنی بر ریتم تند باشد، هم جیغ و داد کند و هم به ورطه شادسازی کاذب نیفتد. در این برنامه از موسیقی‌هایی استفاده می‌شود که ریتم بسیار تند دارند؛ آن‌قدر که گاهی گمان کنید به باشگاه رفته‌اید و باید ریتم دنبل‌زدن‌هایتان را با آن هماهنگ کنید. لحن و بیان صادقانه صداقتی هم به این ریتم کمک می‌کند. باور کنید اگر یک مجری، به‌صورت کاذب بخواهد خودش را شاد نشان بدهد مخاطب می‌فهمد و باور نمی‌کند که می‌تواند وسط این فستیوال شادی قرار بگیرد. صداقتی اما ساعت 6:30 صبح شنبه‌ها تا پنجشنبه‌ها بلد است طوری باشد که باورش کنیم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید