• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 1 آبان 1397
کد مطلب : 35188
+
-

چرا ترکیه بهترین کشور همسایه برای سینمای ایران است؟

دیدار در استانبول

برای روایت قصه تلخ مهاجرت، ترکیه لوکیشن مناسبی بود

دیدار در استانبول

فریدون جیرانی | فیلمساز و روزنامه‌نگار


برای انتخاب بهترین و مناسب‌ترین همسایه برای سینمای ایران ترکیه تنها گزینه ممکن است؛کشوری که در دورانی طولانی مناسبات بسیار دوستانه‌ای با آن داشته‌ایم. از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و تشکیل ترکیه جدید و روی کار آمدن آتاتورک و تأثیراتی که اصلاحات و تجدد آمرانه آتاتورک بر رضاخان گذاشت، مسیر روابط میان ایران و ترکیه هموار بوده است. این روابط در زمینه تأثیرات فرهنگی هم قابل مشاهده است. بعد از تولد سینمای فارسی با تلاش‌های دکتر کوشان سینمای ما بیشتر متأثر از ملودرام‌های کشور مصر بود ولی در سال‌های بعد، از فیلم‌های ترکی هم تأثیر پذیرفتیم. 

سینمای عامه‌پسند ایران از سینمای تجاری ترکیه متأثر بود و گاهی هم عکس این اتفاق می‌افتاد؛نوعی پیوند میان فیلم فارسی و فیلم ترکی. مثال معروفش هم فیلم «تقدیر» ساخته اورهان آکسوی است که بازسازی و می‌شود گفت کپی «قیصر» کیمیایی بود. در واقع ترک‌ها بعد از موفقیت قیصر یک نسخه ترکی براساسش ساختند. در دهه‌های 60 و 70 میلادی ترکیه سینمای تجاری پررونقی داشت و در این دوران بازار محصول مشترک ایران و ترکیه هم داغ بود.

شکل کار هم معمولا به این صورت بود که ستاره‌ای از سینمای فارسی کنار ستاره‌ای از سینمای تجاری ترکیه قرار می‌گرفت. فیلم هم در ترکیه فیلمبرداری می‌شد. مناسبات پس از تولید هم به این صورت بود که عواید اکران ترکیه به تهیه‌کننده ترک و سود گیشه اکران داخل ایران به تهیه‌کننده ایرانی می‌رسید. ستاره‌های ترک هم به ایران می‌آمدند. آرکین جونیت معروف به فخرالدین بازیگر پرکار ترکیه در فیلم «یوسف و زلیخا» ساخته مهدی رئیس‌فیروز بازی می‌کرد. فخرالدین در فیلم‌های زیادی با بازیگران ایرانی همبازی شد که تعدادی از آنها محصول مشترک ایران و ترکیه بودند. ایران از دهه 30 واردکننده فیلم‌های ترکیه‌ای بود. از سال 1336 به واسطه رابطه بسیار خوبی که با کشور ترکیه داشتیم فیلم ترکی خریدیم؛ مثلا فیلم ترکی «صفحه شکسته» را وارد و دوبله کردیم. صفحه شکسته در ایران خیلی فروخت و بعدها در سینمای فارسی هم بازسازی شد. از همان سال‌ها ما به خرید محصولات فرهنگی ترکیه پرداختیم. در دهه 50 شمسی می‌توان به نمایش فیلم «عروس» در فستیوال فیلم تهران اشاره کرد. این فیلم ساخته مصطفی آرکاد بود که در ترکیه آن سال‌ها جایگاهی مشابه مسعود کیمیایی در ایران را داشت و فیلمساز شاخصی محسوب می‌شد. این فیلم هم پس از حضور در فستیوال تهران، اکران عمومی شد و تماشاگر از آن استقبال خوبی کرد. 

در دهه‌های 40 و 50 ترکیه یکی از مقاصد مهم فیلمسازی در سینمای فارسی بود. جدای از موضوع محصول مشترک، نکته مهم ارزان‌تمام‌شدن فیلم در ترکیه بود. در واقع در آن سال‌ها اگر شما فیلمت را در ترکیه فیلمبرداری می‌کردی هزینه تولید به مراتب ارزان‌تر از فیلمبرداری در تهران تمام می‌شد. به این ترتیب حضور گروه‌های فیلمسازی ایرانی در ترکیه آن سال‌ها، توجیه اقتصادی هم داشت و به ارزان‌تر تمام شدن محصول منجر می‌شد. 

در ابتدای دهه50 که سینمای فارسی به رقم چشمگیری در تولید و اکران رسیده بود، سینمای تجاری ترکیه هم در اوج قرار داشت. ظاهرا در سال1972 ترکیه به رقم حیرت‌انگیز 300 فیلم رسید و سومین کشور تولیدکننده فیلم در دنیا لقب گرفته بود. نکته جالب اینکه تقریبا همزمان با اضمحلال سینمای فارسی، سینمای تجاری ترکیه هم دچار فروپاشی شد. تغییرات فرهنگی بعد از انقلاب، سینمای ایران را متحول کرد و ما به سینمایی متفاوت از فیلمفارسی رسیدیم. در ترکیه هم سینمای تجاری به تلویزیون رفت و نوعی سینمای هنری جایگزین آن شد؛ مثال معروفش که فیلم سیاسی مهمی هم در آن  دوران بود، فیلم ترکی «یول» است که نخل طلای فستیوال کن را گرفت و در دهه60 در ایران هم دوبله و اکران شد. یول فیلم محبوب منتقدان ایرانی هم بود. در سینمای پس از انقلاب، ترکیه بیشتر به‌واسطه جذابیت‌های بصری و به‌عنوان چشم‌اندازی خوش‌عکس و لوکس مورد استفاده قرار می‌گرفت. به هر حال بردن دوربین به استانبول جاذبه‌هایی داشت که برای تماشاگر جذاب بود. البته برای بررسی مسئله مهاجرت هم تعدادی از فیلمسازان به ترکیه رفتند؛ مثل «آدم برفی» داوود میرباقری که مسئله مهاجرت را با حضور ایرانی‌هایی که در استانبول آواره شده‌اند بررسی می‌کند. مهاجرت به عنوان مسئله مهم ایران پس از انقلاب، در فیلم‌ها و سریال‌ها مورد بررسی قرار گرفت و برای مهاجرت نزدیک‌ترین کشور هم ترکیه بود و ایرانی‌های زیادی برای رفتن به آمریکا و کشورهای اروپایی سر از ترکیه درآوردند و تعداد زیادی‌شان هم ناکام ماندند و ناچار به اقامت در استانبول و آنکارا و دیگر شهرهای ترکیه شدند. برای روایت قصه تلخ مهاجرت و تبعات و آسیب‌هایش، ترکیه لوکیشن مناسبی بود، به همین دلیل من قسمت‌هایی از سریال «مرگ تدریجی یک رویا» را که کاراکتر اصلی‌مان تصمیم به مهاجرت می‌گرفت را در ترکیه ساختم.

ترکیه این سال‌ها با ترکیه‌ای که سینمای فارسی از آن بهره می‌گرفت و آنچه سینمای دهه‌های60 و 70 ایران به عنوان چشم‌اندازی جذاب سراغش رفت، به لحاظ سیاسی و همچنین از منظر اقتصادی تفاوت‌های زیادی کرده است. در سینمای نوین ترکیه هم می‌شود تفاوت‌ها با آنچه در گذشته از فیلم‌های ترکی می‌دیدیم را مشاهده کرد. در دوره‌ای از سینمای ایران، کیارستمی و در سال‌های بعد فرهادی، جهانی شدند، فیلمسازان ترکی چون نوری بیگله جیلان و سمیع کاپلان‌اوغلو به جایگاه بین‌المللی معتبری رسیدند. به‌نظر می‌رسد مناسبات و اشتراکات فرهنگی میـان دو کشــور  از جهاتی نوعی پیوند میان سینمای ایران و ترکیه ایجاد کرده و بر همین مبنا می‌توان ترکیه را به لحاظ سینمایی بهترین همسایه کشورمان دانست. 

* در دهه‌های 40 و 50 ترکیه یکی از مقاصد مهم فیلمسازی در سینمای فارسی بود. جدای از موضوع محصول مشترک، نکته مهم، ارزان‌تمام‌شدن فیلم در ترکیه بود. در واقع در آن سال‌ها اگر شما فیلمت را در ترکیه فیلمبرداری می‌کردی هزینه تولید به مراتب ارزان‌تر از فیلمبرداری در تهران تمام می‌شد
 

این خبر را به اشتراک بگذارید