برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
راه دادن: اجازه ورود دادن، موافقت کردن، قبول کردن، پذیرفتن.
راه دست کسی نبودن: میل نداشتن، مطابق خواستهاش نبودن.
زبونش مال خودش نیست: هر چه از دهانش در میآید میگوید، جلو زبانش را نمیتواند بگیرد.
زَجرکُشی: کشتن با عذاب و شکنجه.
صرفهجو: کسی که در خرج کردن اندازه را رعایت میکند.
طرف شدن: درگیری پیدا کردن، کتککاری.
طینت: سرشت، خو، ذات.
سَبُک: جلف، بیمقدار، بیارزش.
سراسیمه: آشفته، به هم ریخته، پریشانحال.
شال و کلاه کردن: آماده شدن برای گردش و مهمانی یا کار و سفر.
شانس از کسی برگشتن: بدشانسی آوردن، بد آوردن («طالعش تو برج ریقه»).
عشقش کشیده: هوس کرده، میلش کشیده.
عقلرس شدن: عاقل شدن، چیزفهم شدن، واسه خودش مردی شده.
فسقلی: کوچولو، بچه کوچک، ریزه میزه.
فکر و خیال: خیالات واهی و نگرانیآور.
قاچاق شدن: پنهانی فرار کردن (همچنین: سُریدن و رفتن).
قَدَر: نخبه، بیهمتا، تک، برگزیده، بیمانند، نیرومند.
سه شنبه 1 آبان 1397
کد مطلب :
35064
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved