• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
سه شنبه 1 آبان 1397
کد مطلب : 35064
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  راه دادن: اجازه ورود دادن، موافقت کردن، قبول کردن، پذیرفتن.
  راه دست کسی نبودن: میل نداشتن، مطابق خواسته‌اش نبودن.
  زبونش مال خودش نیست: هر چه از دهانش در می‌آید می‌گوید، جلو زبانش را نمی‌تواند بگیرد.
  زَجرکُشی: کشتن با عذاب و شکنجه.
  صرفه‌جو: کسی که در خرج کردن اندازه را رعایت می‌کند.
  طرف شدن: درگیری پیدا کردن، کتک‌کاری.
  طینت: سرشت، خو، ذات.
  سَبُک: جلف، بی‌مقدار، بی‌ارزش.
  سراسیمه: آشفته، به هم ریخته، پریشان‌حال.
  شال و کلاه کردن: آماده شدن برای گردش و مهمانی یا کار و سفر.
  شانس از کسی برگشتن: بدشانسی آوردن، بد آوردن («طالعش تو برج ریقه»).
  عشقش کشیده: هوس کرده، میلش کشیده.
  عقل‌رس شدن: عاقل شدن، چیزفهم شدن، واسه خودش مردی شده.
  فسقلی: کوچولو، بچه کوچک، ریزه میزه.
  فکر و خیال: خیالات واهی و نگرانی‌آور.
  قاچاق شدن: پنهانی فرار کردن (همچنین: سُریدن و رفتن).
  قَدَر: نخبه، بی‌همتا، تک، برگزیده، بی‌مانند، نیرومند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید