• دو شنبه 28 اسفند 1402
  • الإثْنَيْن 8 رمضان 1445
  • 2024 Mar 18
چهار شنبه 18 مهر 1397
کد مطلب : 33516
+
-

ستاره آنها و ستاره ما

تیتر یک
ستاره آنها و ستاره ما

   دوره اول ریاست شیخ ابراهیم سلمان بحرینی بر کنفدراسیون فوتبال آسیا، به زودی به پایان خواهد رسید. رئیس سابق فدراسیون فوتبال بحرین در سال 2013 با وجود همه نگرانی‌ نهادهای حقوق بشری، ریاست ای.اف.سی را با کسب بیشترین آرا تصاحب کرد و البته 2 سال بعد قدمی جاه‌طلبانه اما بدون نتیجه، برای انتخاب شدن به ریاست فدراسیون بین‌المللی فوتبال فیفا برداشت. 
او سرانجام در رقابت با اینفانتینو شکست خورد و به هدف بزرگ‌اش برای ریاست مهم‌ترین نهاد فوتبال در دنیا نرسید. دوران ریاست شیخ سلمان ظرف ماه‌های آینده تمام می‌شود و از همین حالا رقابت برای برنده‌شدن این انتخابات کلید خورده است. به‌نظر می‌رسد رئیس بحرینی کنفدراسیون فوتبال آسیا، باز هم در صحنه حاضر خواهد بود. رئیس مستعفی فدراسیون فوتبال عربستان نیز با شیخ سلمان رقابت خواهد کرد. او برای شکست دادن رقیب بحرینی، مسئولیت‌هایش در فدراسیون فوتبال عربستان را واگذار کرده است. این انتخابات اما ضلع سومی هم دارد. عربستانی‌ها برای کنار‌زدن شیخ سلمان از کرسی ریاست، روی یک گزینه جذاب دیگر نیز حساب باز کرده‌اند. «سامی الجابر» اولین تجربه‌های مدیریتی را در باشگاه الهلال پشت سر گذاشته و حالا برای قرار گرفتن در یک جایگاه مهم‌تر آماده می‌شود.
 
 سامی الجابر درست همان نقشی را در تیم ملی عربستان داشت که علی دایی در تیم ملی ایران ایفا می‌کرد. هر دو نفر، مهم‌ترین گلزنان کشورشان به شمار می‌رفتند و در نوک خط حمله توپ می‌زدند. جابر 46 بار برای تیم ملی عربستان گلزنی کرد و علی دایی با 109 گل در لباس ایران، تبدیل به بهترین گلزن ملی تاریخ فوتبال شد. کارنامه فوتبال باشگاهی این دو بازیکن اما ابدا قابل مقایسه به نظر نمی‌رسید. دایی چندین سال در آلمان بازی کرد  وبرای باشگاه‌هایی مثل بیله‌فلد، بایرن‌مونیخ و هرتابرلین به میدان رفت.
او با بایرن به فینال لیگ قهرمانان رسید و با هرتا، توانست دروازه میلان و چلسی را باز کند. سامی اما به جز سپری کردن دوران کوتاهی در باشگاه ولورهمپتون، همه دوران باشگاهی را در تیم الهلال سپری کرد و هرگز در سطح باشگاهی به یک چهره بین‌المللی تبدیل نشد. بعد از پایان فوتبال اما پروژه «بین‌المللی‌سازی» سامی الجابر در عربستان آغاز شد. این مهاجم هم درست مثل علی دایی، در پایان جام جهانی 2006 از فوتبال ملی کنار رفت. قبل از جام جهانی، جابر با اصرار سرمربی تیم ملی، رسانه‌ها و مردم عربستان به تیم ملی برگشته بود اما در ایران، رسانه‌ها و مردم دایی را زیر تیغ انتقاد برده بودند. مراسم خداحافظی سامی الجابر، در مقابل تیم کاملی از ستاره‌های منچستریونایتد با کارلوس ته‌وز و کریستیانو رونالدو برگزار شد اما علی دایی بدون بازی خداحافظی از تیم ملی خط خورد و با جار ‌و جنجال از این تیم کنار گذاشته شد.

   همزمانی تلاش عربستانی‌ها برای موفقیت سامی الجابر در انتخابات ای.اف.سی با احضار علی دایی به دادسرا، کنایه‌آمیز به نظر می‌رسد. البته که شفاف‌سازی ضرری نخواهد داشت اما این نوع برخورد با یکی از اسطوره‌های فوتبال که همواره به خاطر خوشنامی‌اش شناخته شده، شاید چهره‌های دیگر را از برداشتن قدم‌های بزرگ‌تر در زمینه‌های اجتماعی ناامید و دلسرد کند. عرب‌ها جابر را بولد می‌کنند و در ایران، دایی در معرض اتهامی قرار می‌گیرد که بعید به نظر می‌رسد در صورت رد شدن، عذرخواهی خاصی نیز به دنبال داشته باشد. فراموش نکنیم که خود علی دایی، همواره نسبت به پذیرفتن پست‌های مدیریتی «بی‌میل» بوده است. او با وجود اعتباری که در فیفا به دست آورده، ترجیح می‌دهد فاصله نزدیک‌اش با فوتبال را حفظ کند و به مربیگری در تیم‌های بدون هوادار ادامه بدهد.

او علاقه‌ای ندارد تا «نماینده» کسی باشد و از موقعیت تجاری فوتبال دور شود. هیچ‌کس نمی‌تواند به‌زور، علی دایی را وادار به جنگیدن بر سر کرسی ریاست ای.اف.سی کند اما تشکیلات فوتبال ایران چه قدمی برای تربیت یک مدیر در سطوح بالا برداشته است؟ شاید خود دایی تصوری از حضور در یک پست رده بالای مدیریتی نداشته باشد اما چرا چهره‌های شناخته‌شده دیگر فوتبال ایران نیز، چنین بختی پیدا نمی‌کنند و در چنین مسیری قرار نمی‌گیرند؟ سامی الجابر قدم‌های لازم برای تبدیل شدن به یک مدیر بزرگ را به شکل تدریجی پشت سر گذاشته است. او امسال در گروه داوری فیفا برای انتخاب بهترین‌های سال جهان نیز حاضر بود. حتی اگر در به دست آوردن ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا هم موفق نباشد، در دوره بعدی برای این جایگاه خواهد جنگید و  احتمالا به این هدف دست پیدا خواهد کرد. هدف بعدی او اما ریاست فدراسیون بین‌المللی فوتبال است. با تداوم نفوذ عربستانی‌ها و خالی شدن میدان از چهره‌های ایرانی، به نظر می‌رسد فوتبال ایران هرگز صاحب نفوذ گسترده‌ای در تشکیلات ای.اف.سی نخواهد شد. فوتبالیست‌ها در ایران، رویای مدیریت را حتی در بالاترین نهادهای فوتبال در ذهن ندارند و حتی اگر چنین هدفی نیز داشته باشند، هیچ کمکی از مدیران فدراسیون برای رسیدن به این جایگاه دریافت نمی‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید