• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 14 مهر 1397
کد مطلب : 32913
+
-

کدام متن‌ها برای خوانده شدن در فصل نارنجی مناسب هستند؟

که دیگر تو نمی‌مانی

داستان‌هایی برای قرار‌گرفتن در چمدان سفر پاییزی

سیاوش ابدی

آدم‌ها عادت دارند برای موجودات و فصل‌ها هویت بسازند؛مثلا روباه و آن اتهام‌های تاریخی یا همین پاییز که می‌گویند چوب خشک را هم شاعر می‌کند. در حقیقت روباه فقط زندگی‌اش را می‌کند و پاییز هم مثل فصل‌های دیگر از راه می‌رسد. درست است که خش‌خش برگ‌های خشک زرد زیر قدم‌ها از لذت‌های مجاز زندگی محسوب می‌شود، ولی قژقژ برف زمستان هم حکایت خودش را دارد و فصل بهار هم که می‌دانیم با آدم کاری می‌کند که اصلا نفهمد تابستان چگونه گذشت. گذشته از این خیال‌بافی‌ها، آدم می‌تواند خیلی منطقی به این موضوع فکر کند که درباره پاییز چه نوشته‌اند و یکی‌دو تا از آنها را در چمدان بگذارد و با خود به سفر ببرد. گزینه شماره یک، بدون ثانیه‌ای فکرکردن «آذر، ‌ماه آخر پاییز» است که به ذهن می‌آید.

مردی در رستورانی در میدان فردوسی از رادیو خبر اعدام دوستش، احمد، را می‌شنود و بهت‌زده از رستوران خارج می‌شود و آخرین خاطراتش با احمد را هنگام چرخیدن در میدان مرور می‌کند... آذر، ‌ماه آخر پاییز گرچه ارتباط مستقیمی به فصل پاییز ندارد ولی اگر آن را فقط به‌بهانه عنوانش درون چمدان بگذارید، در مسیر رسیدن به مقصد (هوایی، ریلی، زمینی) بسیار به کارتان می‌آید. این مجموعه‌ داستان کوتاه در فهرست نخستین تجربه‌های داستان‌نویسی ابراهیم گلستان قرار دارد. گلستان 25ساله بود که با نوشتن این کتاب (سال 1327) به شهرت رسید. این اثر که در زمانه خودش جزو شگفتی‌های عالم داستان‌نویسی در ایران به‌شمار می‌رفت، برای دوباره همه‌گیر شدن، پنجاه و اندی پاییز خاک خورد تا اینکه در سال1384وارد بازار کتاب شد. از آن سال تا همین حالا آذر، ‌ماه آخر پاییز در تمام کتاب‌فروشی‌ها موجود است و می‌توانی در آن بخوانی: «چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهی‌شان ببینی باز می‌آیند، باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند و گرد تو را می‌گیرند و توی چشم و جانت می‌روند و همه وجودت را پر می‌کنند و آن را می‌ربایند. که دیگر تو نمی‌مانی، که دیگر تو نمانده‌ای که آنها را بخواهی یا نخواهی. آنها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند. دیگر تو نیستی که درد را حس کنی، تو خود درد شده‌ای». 

دلیل اصلی اینکه آذر، ‌ماه آخر پاییز می‌تواند گزینه مناسبی برای خوانده‌شدن در سفر باشد، کوتاه بودن داستان‌هایش است. گنجاندن 7داستان در 146صفحه یعنی اینکه در فاصله یک داستان تا داستان دیگر، فرصتی برای تماشای جاده و طبیعت زرد و نارنجی هم باقی می‌ماند.

دخترای ننه دریا

داش آکل، مرد لوتی/ ته خندق تو قوتی!/ توی باغ بی‌بی‌جون/ جم‌جمک، بلگ خزون!/ دیگه دِه مثل قدیم نیس که از آب دُر می‌گرفت/ باغاش انگار باهارا از شکوفه گُر می‌گرفت: آب به چشمه! حالا رعیت سر آب خون می‌کنه/ واسه چار چیکه‌ آب، چل‌تا رو بی‌جون می‌کنه./ نعشا می‌گندن و می‌پوسن و شالی می‌سوزه/ پای دار، قاتلِ بیچاره همون‌جور تو هوا چِش می‌دوزه/- «چی می‌جوره تو هوا؟ رفته تو فکرِ خدا؟…»-/ «نه برادر! تو نخِ ابره که بارون بزنه/ شالی از خشکی درآد، پوک نشا دون بزنه: اگه بارون بزنه! آخ! اگه بارون بزنه!». «دخترای ننه دریا» قصه‌ای از احمد شاملوست که به زبان شعر (1338) نوشته شده. علاوه بر متن کم‌نظیر، این اثر در بازسازی فضایی پاییزی هم فوق‌العاده است. به‌ویژه با صدای خش‌دار شاعرش که می‌تواند عبور از جاده‌ای در میان درخت‌های زرد و نارنجی را رؤیایی کند. قصه دخترای ننه دریا، اجرا شده با صدای احمد شاملو حتما در کتابفروشی‌های بزرگ پیدا می‌شود. البته می‌توانید برای دسترسی به آن روی پایگاه‌های فروش اینترنتی محصولات فرهنگی هم حساب کنید. این گزینه‌ای جذاب برای گوش سپردن در سفر است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید