تا حالا اصطلاح «مثل سگ نازیآباد» را شنیدهاید؟ این مثل حکایت افراد نمک نشناس و ناسپاسی است که نه آشنا میشناسند و نه غریبه. افرادی که حتی در مقابل کسانی که به آنها خدمت هم کردهاند ناسپاسی میکنند. در مواجهه با چنین افرادی اغلب این ضربالمثل بیان میشود: «فلانی سگ نازیآباد است. نه غریبه میشناسد؛ نه آشنا؟» اما ماجرای سگ نازیآباد چه بوده است. روایت شده در گذشته نازیآباد قریهای سرسبز در جنوب تهران بود و یکی از سوگلیهای ناصرالدین شاه قاجار در عمارت کلاهفرنگی در این محله زندگی میکرد. در زمان رضا شاه در این محله کشتارگاهی راهاندازی میشود. در این کشتارگاه حیواناتی مثل گاو، گوسفند و شتر، ذبح و در قصابیهای شهر تهران توزیع میشد. با توجه به شرایط و ضایعات معمول کشتارگاهها، در کنار آنها حیواناتی مثل گربهها و سگهای ولگرد جمع میشدند که برای زنده ماندن از همین ضایعات تغذیه میکردند. البته این پیدا کردن تکه استخوان و گوشت در اجتماع سگها چندان بیسر و صدا هم نبود و در زمان تقسیم خوراکیها کلی قشقرق و سر و صدا به پا میشد. معمولاً سگها در میان ما انسانها به وفاداری معروف هستند و کافی است تکه استخوانی را از یک انسان دریافت کنند تا آخر عمر نسبت به او وفادار بمانند. اما چرا سگهای نازیآباد با دیدن هر غریبه حتی کارمندان کشتارگاه پارس میکردند؟ در گذشته محله نازیآباد جمعیت امروزی را نداشت و معمولاً هم ضایعات کشتارگاه زمانی دور ریخته میشد که سگها در آنجا حضور نداشتند. سگها آنقدر میدانستند که محدوده خارج از کشتارگاه محدوده فرمانروایی آنهاست و هرکسی وارد این حریم شود دشمن و بیگانه محسوب میشود. به همین دلیل با دیدن هر غریبهای شروع به پارس کردن میکردند. البته یک نکته را هم باید در نظر داشت که ضربالمثل «سگ نازیآباد» مربوط به 40، 50 سال پیش است که نازیآباد هنوز رنگ و لعاب شهری شدن به خود نگرفته بود. این روزها حسابی حال و هوای محله نازیآباد تغییر کرده و دیگر خبری از سگهای ولگرد نیست.
سه شنبه 10 مهر 1397
کد مطلب :
32625
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved