• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 26 شهریور 1397
کد مطلب : 30960
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی



آب دسته نخور: شتاب به خرج بده، عجله کن.
  آبروداری: با عزت، احترام، سرافرازی و سربلندی زندگی کردن.
  آزگار: کش‌دار، طولانی، مستمر، متوالی، مدام («می‌خوام صد سال آزگار سر به تنش نباشه»).
  اِخلاقی: خوش اخلاق، خوش‌رو، خوش برخورد.
  از خیر چیزی گذشتن: نخواستن، قیدش را زدن، دورش را قلم کشیدن.
  بادآورده: چیزی که بی‌زحمت و مفت و مجانی به کسی برسد.
  باقلوا: نوعی شیرینی سنتی که با آرد گندم، شکر، روغن حیوانی، خلال پسته و بادام تهیه می‌شود.
  پُر بیراه نبودن: زیاد بد نبودن، دورریختنی نبودن، به دردخور بودن.
  پسرخاله دسته دیزی: منسوب کسی نیست، اما خودش را به کس دیگر می‌چسباند.
  تازه دم: چای که از دم کشیدن آن زیاد نگذشته و کهنه نیست.
  تُخم دو زرده کردن: کار خارق‌العاده کردن، کار استثنایی انجام دادن («خیال می‌کنه تخم دو زرده کرده»).
  جدّه سادات: متوسل شدن، توسل به اسماء متبرک.
  جَغور بغور: حسرت‌الملوک، نوعی خوراک خوش عطر و بو که با جگر و دل و قلوه گوسفند و پیاز داغ و ادویه‌جات درست می‌شود.
  چانه/ چونه انداختن: نفس‌های آخر را کشیدن، لحظه مردن، جان کندن.
  چت شده: چه اتفاقی برایت افتاده، چه ناراحتی‌ای داری.
  حرفش را هم نزن: از خیرش بگذر، حرفت به جایی نمی‌رسد، از گفتنش به جایی نمی‌رسی.
  حروم شدن: نفله شدن، مردن، معمولاً در مورد آدم‌های خلافکار پس از مرگ گفته می‌شود.
  خر در چمن: صدای بد و آزاردهنده آواز خوان بدصدا.
  خرسک: نوعی قالی دستباف با پرزهای بلند با کیفیت نه چندان مطلوب.
  در رفتن: فرار کردن، گریختن (همچنین: فلنگ را بستن، به چاک زدن، جیم شدن.)
  دستش از خودش نیست: لوطی مسلک است، پول خرج کن است، بریز و بپاش می‌کند.
  گردن گرفتن: پذیرفتن، قبول کردن، تن دادن، متعهد شدن، زیر بار رفتن.
  گُل کردن: جلوه کردن، شکوفا شدن، معروف شدن (همچنین: اسمی شدن، سری تو سرها درآوردن).

 

این خبر را به اشتراک بگذارید