• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 26 شهریور 1397
کد مطلب : 30882
+
-

چگونه قطر نگاه جهان به ولیعهد عربستان را تغییر داد؟

اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و جنگ یمن، محورهای حملات شبکه رسانه‌ای قطر به محمد بن‌سلمان هستند

گزارش
چگونه قطر نگاه جهان به ولیعهد عربستان را تغییر داد؟


سیاوش فلاح‌پور/ خبرنگار
 طی ماه‌های اخیرا تقریبا روزی نبوده که مقاله یا گزارشی تحلیلی یا افشاگرانه علیه ولیعهد جوان عربستان سعودی در روزنامه‌ها، پایگاه‌های اینترنتی و شبکه‌های تلویزیونی انگلیسی‌زبان جهان منتشر نشود؛ گزارش‌هایی که به گفته حساب توییتری مشهور مجتهد، منجر به ایجاد فشار روانی شدیدی بر حلقه مشاوران ولیعهد و به‌ویژه شخص محمد بن‌سلمان شده است. رسانه‌های نزدیک به ولیعهد عربستان در این بازه زمانی بارها تلاش کرده‌اند به این حملات پاسخ داده یا در مرحله بعد آنها را بی‌اهمیت جلوه دهند، اما در عمل ناکام بوده و با وجود حجم بالای سرمایه‌گذاری عربستان در این حوزه، صرفا به ابزاری برای تکذیب دائمی داده‌هایی تبدیل شده‌اند که به‌طور روزانه در رسانه‌های جبهه مقابل منتشر می‌شود. آیا رسانه‌های غربی که تا بیش از یک سال پیش با وجود گرایش‌های مختلف به‌طور یکپارچه از اصلاحات رهبر جوان عربستان حمایت می‌کردند ناگهان به نتایج جدیدی درباره او رسیده‌اند؟ در غیر این صورت مدیریت این چرخش ناگهانی با کیست؟ چه ارتباطی میان تغییر دیدگاه‌ رسانه‌های بزرگ به محمد بن‌سلمان طی یک سال گذشته و بحران قطر وجود دارد؛ بحرانی که از قضا تقریبا یک سال از عمر آن می‌گذرد.

«آشوب رسانه‌ای که در سطح غربی و عربی به راه انداخته‌اند، نتیجه فشارهای سیاسی و اقتصادی است که منجر به کاهش حمایت‌‌هایشان از تروریسم شده است»؛ این بخشی از یادداشت عبدالرحمن الراشد، مشاور رسانه‌ای محمد بن‌سلمان و مدیر پیشین مجموعه العربیه است؛ یادداشتی که در آن، قطر به‌عنوان پایگاه حملات رسانه‌ای اخیر به ولیعهد عربستان سعودی معرفی شده است. «پرده‌ها کنار رفته و الجزیره به صدای ایران در یمن تبدیل شده است»؛ این نیز بخشی از مصاحبه سعود القحطانی، دیگر مشاور رسانه‌ای محمد بن‌سلمان با روزنامه الریاض است که در آن، تمام آنچه «سروصداهای جهانی علیه عملکرد ائتلاف عربی در جنگ یمن» خوانده را به لابی‌ها و رسانه‌های قطری نسبت می‌دهد.

این ادعاها تا چه اندازه معتبر است؟ آیا واقعا قطر تا این اندازه بر رسانه‌ها و متعاقبا افکار عمومی جهان نفوذ و تأثیر دارد؟ برای بررسی این مسئله باید کمی از صحنه اصلی دور شد و به چهره‌ها و نهادهایی پرداخت که با وجود تأثیرگذاری بر تحولات، سعی دارند در حاشیه باقی بمانند. سعد الفقیه، ازجمله این چهره‌هاست؛ روحانی معارض حاکمیت عربستان سعودی که سال‌ها مقیم لندن بوده و از مهم‌ترین رابط‌های جهانی جریان اخوان‌المسلمین به‌شمار می‌آید. عربستان سعودی بارها قطر را به حمایت مالی و امنیتی از الفقیه و دیگر روحانیون سیاسی همچون او متهم کرده است. این روحانی سعودی از یک سال گذشته و کمی بعد از آغاز بحران قطر، به‌طور روزانه ویدئویی یکساعته برای تحلیل تحولات مربوط به داخل و خارج عربستان منتشر می‌کند و از این طریق، علاوه بر اثرگذاری بر مسائل داخلی این کشور (با افشاگری‌ها، موج‌‌سازی‌ها و...) سعی در مدیریت مخالفان ولیعهد عربستان نیز دارد. این چهره که از دید وزارت خارجه عربستان یک تروریست به‌حساب می‌آید، یک سال پیش آغاز چنین موج رسانه‌ای علیه ولیعهد را با ادبیات خاص خود پیش‌بینی کرده بود؛ «برادران و خواهران، وضعیت فعلی که نتیجه برنامه مزدوران و خودفروختگان وابسته به آل سعود است، ادامه نخواهد داشت و به‌زودی جهانیان از آنچه داخل عربستان می‌گذرد آگاه می‌شوند؛ روشنگری برای افکار عمومی نسبت به این دیکتاتور سرکوبگر شرایط را تغییر خواهد داد». موج افشاگری علیه عربستان در پرونده‌های مختلف ابتدا از چند رسانه انگلیسی و بعد از آن آمریکایی شروع شد که گاردین، ایندیپندنت، ویک، تایمز، المانیتور، میدل‌ایست‌آیز و واشنگتن‌پست، الجزیره و کمی بعد سی‌ان‌ان ازجمله مهم‌ترین آنها بودند؛ رسانه‌هایی که ارتباط اکثر آنها با لابی‌های قطری برای همه تا حد زیادی شناخته شده است؛ اگرچه حملات رسانه‌ای این روزها علیه ولیعهد دیگر محدود به رسانه‌های نام‌برده نیست و طیف بسیار گسترده‌ای در آمریکا و اروپا را شامل می‌شود. این حملات به‌گونه‌ای است که به‌تدریج، تقریبا هر برنامه دولت عربستان سعودی را یا ناکارآمد کرده و یا به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده است؛ از اصلاحات اجتماعی گرفته تا تحولات اقتصادی و حتی جنگ یمن.


مسائل داخلی و اصلاحات اجتماعی
نخستین موج حملات رسانه‌ای، ناظر بر حوادث داخلی عربستان بود؛ حوادثی که علی‌القاعده با توجه به حضور کمرنگ رسانه‌های بین‌المللی در این کشور انتظار می‌رفت بازتاب گسترده‌ای در جهان نداشته باشد، اما این‌بار بخت با حاکمان ریاض یار نبود. خبر ساده‌ترین بازداشت‌ها یا حتی برخوردهای امنیتی به فاصله کمتر از 24ساعت سر از رسانه‌های مشهور غربی در‌می‌آورد. این اخبار به‌تدریج انباشت شده و به‌عنوان داده‌های گزارش‌هایی از آنها استفاده شد که موضوعش شکست اصلاحات اجتماعی در عربستان است؛ موضوعی که طی ماه‌های اخیر تیتر ده‌ها مقاله و گزارش در رسانه‌های مطرح جهانی بوده است. انتشار این گزارش‌ها، موجی از انتقادات سازمان‌هایی همچون دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل را از سیاست‌های جدید عربستان سعودی به همراه داشته است. مهم‌ترین ضربه‌ای که به عربستان در این پرونده وارد شد، بحران کانادا بود؛ بحرانی که به‌نظر نمی‌رسد به این زودی‌ خاتمه یابد.


جنایات ائتلاف عربستان در یمن
موج دوم حملات، عملکرد ولیعهد عربستان در یمن را هدف قرار داد؛ جنگی که قرار بود او را تبدیل به قهرمانی ملی کند، حالا به بحرانی مزمن و بی‌پایان تبدیل شده است. گزارش‌های خبری در این حوزه به‌حدی افشاگرانه است که به‌نظر می‌رسد بدون پشتوانه مالی که دسترسی به منابع اطلاعاتی سازمان ملل را هموار کند، ممکن نیست. رسانه‌های انگلیسی، آمریکایی، آلمانی و فرانسوی طی ماه‌های گذشته ده‌ها گزارش خبری و مستند درباره جنایات عربستان در یمن منتشر کرده‌اند. این موج رسانه‌ای علاوه بر فشارهای روانی، مشکلات جدیدی برای ولیعهد عربستان در روابطش با آمریکا و اروپا ایجاد کرد؛ مشکلاتی که ازجمله مهم‌ترین آنها تهدید علنی وزیر دفاع آمریکا به قطع همکاری اطلاعاتی با وزارت دفاع عربستان (زیرنظر ولیعهد) و توقف فروش تسلیحات اسپانیایی به این کشور بوده است.


شکست اصلاحات اقتصادی
هدف آخرین موج از حملات، برنامه‌های اقتصادی ولیعهد است؛ برنامه‌هایی که قرار بود میخ آخر محمد بن‌سلمان بر تابوت عربستان سنتی باشد، اما حالا شرایط به‌گونه دیگری پیش می‌رود. حجم سرمایه‌گذاری‌های خارجی در این کشور رو به کاهش است؛ رخدادی که به گفته روزنامه عکاظ، بخشی از آن حاصل پروپاگاندای قطر علیه عربستان است. رسانه‌های جهانی همسو با رسانه‌های عربی وابسته به قطر، طرح خصوصی‌سازی‌ آرامکو را شکست خورده می‌دانند. نکته قابل توجه در این زمینه آن است که رسانه‌های نزدیک به ولیعهد عربستان تا پیش از این و در جریان حملات رسانه‌ای در حوزه‌های داخلی و یمن، به شکل فعالانه‌ای واکنش نشان داده و دست‌کم اخبار مطرح شده را تکذیب می‌کردند، اما موج اخیر این حملات که تحولات اقتصادی عربستان را هدف گرفته با نوعی انفعال رسانه‌ای روبه‌روست؛ به‌گونه‌ای که برای مثال، گزارش‌های منتشر شده درباره فرمان ملک سلمان برای جلوگیری از خصوصی‌سازی‌ سهام آرامکو حتی به شکل یکپارچه و محکمی تکذیب نشده است. این در حالی است که حملات طیف مقابل در تمامی این حوزه‌ها روزبه‌روز در حال افزایش است؛ در شرایطی که به‌تدریج موجی سیاسی را نیز با خود همراه کرده است.

حساب توییتری مجتهد می‌گوید این موج رسانه‌ای بی‌سابقه، اعتمادبه‌نفس محمد بن‌سلمان را تضعیف کرده تا جایی که به بخشی از همراهان خود بدبین شده است. آیا این هم صرفا بخشی از جنگ رسانه‌‎ای است یا اینکه واقعا محمد بن‌سلمان در نهایت قافیه را خواهد باخت؟ این پرسشی است که با وجود نشانه‌های فراوان هنوز نمی‌توان پاسخ قطعی به آن داد. با این حال یک واقعیت برای همه روشن شده است؛ تصمیم به براندازی نظام قطر، قمار پرهزینه‌ای برای محمد بن‌سلمان بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :