• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 23 مرداد 1397
کد مطلب : 26997
+
-

خبرنگار همشهری محله در نقش بیمار مبتلا به ایدز وارد آرایشگاه‌های شرق تهران شد

ترس حرف اول را می‌زند

ترس حرف اول را می‌زند

مژگان مهرابی| خبرنگار:

منطقه 8


جمعیت مبتلایان به ایدز در ایران از مرز 37 هزار نفر گذشت. خبر تلخی که متأسفانه چندی پیش رسانه‌ای شد و تلخ‌تر اینکه ایدز در بین رده سنی 21 تا 35 سال بیشتر دیده می‌شود. شاید کمتر کسی بداند در بین اصناف پرخطر، آرایشگاه‌ها مستعدترین مکان برای انتقال این بیماری هستند، البته به شرطی که نکات بهداشتی در آنها رعایت نشود. بد نیست بدانید بیش از 1700 آرایشگاه مجاز در تهران مشغول فعالیت هستند و بیشتر آنها در پهنه شرق و محله تهرانپارس قرار دارند. با توجه به حساسیت‌های‌کاری آرایشگرها، مرکز بیماری‌های رفتاری «دکمه‌چی» که در منطقه 8 واقع شده، کلاس‌های مشاوره رایگان برای این صنف برگزار می‌کند. خبرنگار همشهری‌محله در نقش یک بیمار مبتلا به ایدز به چند آرایشگاه زنانه سر زده است تا بداند آگاهی آرایشگرها درباره این بیماری چقدر است. 
    
نقش بازی کردن کار راحتی نیست آن هم نقش یک بیمار مبتلا به ایدز. هر احتمالی می‌رود اینکه کارکنان آرایشگاه به محض مطلع شدن از بیماری‌ات رفتار انسان دوستانه‌ای را پیش بگیرند یا با بدترین شرایط عذرت را بخواهند. برای تهیه این گزارش از آرایشگاهی در محله نارمک، خیابان آغمیونی شروع می‌کنم. روی تابلو کوچکی با لامپ LED اسم آرایشگاه نوشته شده است. فضای آن در یک سالن کوچک و اتاقکی که از پیش‌تر آشپزخانه بوده خلاصه می‌شود. خانمی مسن پشت میز نشسته و امور آنجا را ساماندهی می‌کند. خانم جوانی در حال کوتاه کردن موی سر مشتری است. نیم ساعتی می‌کشد که کارش تمام شود. از او می‌خواهم موهایم را مرتب کند. شانه پر از مو را از روی میز برمی‌دارد و با دست تمیز می‌کند. سالن تمیزی نیست. تنها مزیتی که دارد از تیغ‌های یکبارمصرف استفاده می‌کند. قیچی را به دست می‌گیرد و مشغول کار می‌شود. می‌پرسم شما دستکش نمی‌پوشید؟ می‌گوید: «نه! راحت نمی‌توانم کار کنم.» می‌گویم: «من بیمارم بهتر است مراقب باشید.» پاسخ می‌دهد: «بیماری؟ مگر چه مریضی داری؟» آرام و درگوشی می‌گویم: «ایدز» زن جوان عقب عقب می‌رود. قیچی را روی میز آینه پرتاب می‌کند و می‌گوید: «بلند شو خانم. برای چه اینجا آمده‌ای؟ زبان نداری از اول بگویی؟» 

 زن مسن با صدای او نزدیک می‌شود و خانم جوان که‌گویی دختر اوست ماجرا را توضیح می‌دهد. زن مسن کیفم را با غیض به سمتم پرتاب می‌کند و گوشه آستینم را می‌گیرد که از در بیرون بیندازد. می‌گویم: «خانم کار من که تمام نشده است. این‌طور که نمی‌توانم بروم.» زن جوان منقلب از اتفاق رخ داده می‌گوید: «همین که به پلیس زنگ نزدم، باید شکر خدا را کنی. زود برو بیرون.» آنها هیچ اطلاعی درباره بیماری ندارند. اوضاع نباید بیشتر از این آشفته شود. خودم را معرفی می‌کنم که خبرنگار هستم و در صحت و سلامت به سرمی‌برم. زن مسن وارفته خود را روی صندلی می‌اندازد. باور نمی‌کند. قانعش می‌کنم. درباره بیماری توضیح می‌دهم و اینکه آرایشگاه‌ها مکان مستعدی برای انتقال این بیماری هستند. بنابراین بهتر است از کاورهای یکبارمصرف و دستکش استفاده کنند. شرایط خوب می‌شود و راهی آرایشگاه دیگری می‌شوم. 



آموزش بیماری‌های رفتاری برای اصناف

آرایشگاه بعدی در خیابان سمنگان قرار دارد. مجهز است و کارمندان زیادی دارد. چند سالن تو در تو با تعداد زیادی صندلی. هرکدام از کارکنان که می‌خواهند مشغول‌کاری شوند کاوری به مشتری می‌دهند. خانمی هم دستمال به دست مرتب در حال تمیز کردن است. وسایل از تمیزی برق می‌زند. دختر جوانی قبض صادر می‌کند و بعد از دقایقی به مهناز معرفی می‌شوم. به انگشت سبابه‌اش چسب زخمی زده است. وسایل برمی‌دارد و همین که می‌خواهد مشغول کار شود، آرام دستش را می‌گیرم و درگوشی به او می‌گویم که اچ.آی.وی مثبت هستم. جا می‌خورد، اما دستکش می‌پوشد و به کارش ادامه می‌دهد. تمام که می‌شود سراغ مدیر آرایشگاه می‌رود. خانم مدیر می‌آید. سلام کرده و خودش را مریم معرفی می‌کند. رفتارش مؤدبانه است و دعوتم می‌کند تا به اتاقش بروم. آرام صحبت می‌کند. می‌گوید: «شما هنگام ورود باید من را در جریان می‌گذاشتید. اگر ابتدای امر می‌دانستم بیمارید قبولتان نمی‌کردم.» همین که با خشم بیرونم نکرده جای شکر دارد. از اتاق بیرون می‌آیم، آرایشگر جوانی که کارم را انجام داده بود، اخم کرده و روی صندلی نشسته است. شاید برای خراشی که روی دستش بوده نگران است گرفتار شده باشد. صاحب آرایشگاه رو به دختر جوان می‌گوید: «نگران نباش. با الکل لوازم را ضدعفونی کن. وسایل فلزی را هم در انکوباتور (دستگاه حرارت خشک) بگذار.» دیگر معطلی جایز نیست و خودم را به آنها معرفی می‌کنم. می‌گویم: «قصد نگران کردن شما را نداشتم، اما این ماجرا می‌توانست حقیقی باشد. بیمار ایدز ترس ندارد. اگر نکات بهداشتی را رعایت کنید امکان انتقال این بیماری به صفر می‌رسد.» بعد هم توضیح می‌دهم که در مرکز دکمه‌چی که در همسایگی‌شان قرار دارد، درباره رفتارهای پرخطر آموزش داده می‌شود. 


ترس از همنشینی با بیماران ایدزی

از بین چند آرایشگاهی که می‌روم، هیچ‌کدام از کارکردن برای مشتری اچ.آی.وی مثبت حس رضایت ندارند. محله مرفه‌نشین یا کم برخوردار فرقی نمی‌کند. واکنش همه به بیماران ایدزی یکسان است؛ گریز همراه با ترس. اغلب درباره راه‌های انتقال بیماری اطلاعاتی دارند و با اینکه می‌دانند ایدز از طریق دست دادن منتقل نمی‌شود اما از همنشینی با آنها امتناع می‌کنند. چنین گمان می‌شود هرچه افراد آگاهی کمتری داشته باشند، ترس‌شان از این بیماری بیشتر است. اما وقتی در مراکز درمانی پزشک از مداوای فرد مبتلا به ایدز خودداری می‌کند یا پرستار حاضر به تزریق حتی یک آمپول معمولی نمی‌شود، باید گفت یک جای کار می‌لنگد. نتیجه این است که جامعه ما به بیماران ایدزی نگاه تلخ همراه با تحقیر دارد. 



آرایشگرها تحت آموزش‌های مختلف

بیش از هزار و 700  آرایشگاه در تهران و شمیرانات مشغول فعالیت هستند. به گفته «شهربانو عابدی» معاون اتحادیه صنف آرایشگاه‌های زنانه تهران، همه آرایشگاه‌ها ملزم به گذراندن دوره‌های بهداشتی هستند که در مراکز بهداشت برگزار می‌شود. او متذکر می‌شود: «ابتدای امر راه‌های پیشگیری و کنترل بیماری‌های واگیردار مثل ایدز، هپاتیت بی و سی را آموزش می‌بینند. سپس آزمایش می‌دهند تا از سلامت آنها باخبر شویم. برای همه آنها کارت بهداشت صادر می‌شود و اگر بخواهند فعالیت کنند، باید کارت بهداشت ارائه دهند. همچنین بازرس‌های مراکز بهداشت مرتب به آرایشگاه‌ها سرکشی می‌کنند تا وضعیت محل فعالیتشان را بررسی کنند.» با نظارت مراکز بهداشت شهر تهران، همه جور کلاس‌های آموزشی و تهمیدات بهداشتی برای آرایشگران برگزار می‌شود و جای تأسف دارد که برخی آرایشگرها با توجه به آگاهی که درباره بیماری ایدز دارند، واکنش منفی به بیماران ایدزی نشان می‌دهند. 






مشاور بیماری‌های رفتاری مرکز دکمه‌چی:
قبل از ازدواج آزمایش بدهید

7 مرکز مشاوره بیماری‌های رفتاری در تهران وجود دارد که خدمات ارزنده‌ای به بیماران مبتلا به ایدز می‌دهد؛ بیمارستان امام خمینی(ره)، مرکز درمانی شهید احمدی (خیابان زمزم)، مرکز بهداشتی عظیم‌آباد (شهرری)، درمانگاه طالقانی (شمیرانات)، بیمارستان بوعلی، مرکز دکمه‌چی (خیابان کرمان)، درمانگاه والفجر (بلوار استاد معین). سراغ دکتر «اصغر ابراهیم‌خانی» پزشک مشاور بیماری‌های رفتاری مرکز دکمه‌چی می‌رویم و درباره راه‌های کنترل این بیماری با او صحبت می‌کنیم. 

از 37 هزار و 650 نفر مبتلا، تاکنون 17هزار نفر تحت درمان قرار گرفته‌اند. البته درمان به‌طور قطعی انجام نمی‌شود، اما با اقدام به موقع می‌توان بیماری را کنترل کرد. به گفته ابراهیم‌خانی صنوفی مثل آرایشگاه‌ها، تزریقات خانگی، حجامت و جراحی، مستعد برای انتقال بیماری هستند. او می‌گوید: «آرایشگاه‌هایی که بهداشت را رعایت نمی‌کنند، فضای مناسبی برای شیوع بیماری ایدز هستند. برای این صنف با توجه به حساسیت کاری‌شان کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کنیم و راه‌های کنترل را به آنها یاد می‌دهیم. این دوره‌ها رایگان است، اما متأسفانه کمتر کسی از این صنف استقبال می‌کند.»

 به گفته ابراهیم‌خانی داروی این بیماری در مرکز دکمه‌چی وجود دارد و رایگان در اختیار بیماران قرار می‌گیرد. او ادامه می‌دهد: «بسیاری از افرادی که به ما مراجعه کرده‌اند، خودشان در بیمار شدنشان نقشی نداشته‌اند مثل خانمی که از طریق همسرش گرفتار شده یا نوزادی که این بیماری را از مادرش گرفته است.» با شنیدن ایدز، نخستین ذهنیتی که ایجاد می‌شود این است که فرد به سبب رفتار پرخطر بیمار شده. در صورتی که می‌تواند از طریق دندانپزشکی یا تزریقات هم مبتلا شود که البته درصد آن خیلی کم است. ابراهیم‌خانی می‌گوید: «ما حق قضاوت درمورد بیماران را نداریم. یکی از بیماران من جوانی 25 ساله بود که به سبب رفتار پرخطر گرفتار شده بود. مادرش حتی لباس‌هایش را هم نمی‌شست. این افراد خطا کار باشند یا خیر، حق زندگی دارند. نباید طرد شوند. بیمارانی که به ما مراجعه می‌کنند نخستین سؤالی که از آنها می‌پرسم این است که کسی از این موضوع خبر دارد یا خیر. اگر اقوامش خبر نداشته باشند می‌گویم حرفی نزن. چون واکنش افراد نسبت به آنها تلخ و سرد می‌شود و امکان زندگی آرام را از آنها می‌گیرد به شرطی که خودشان رعایت کنند و باعث بیماری فرد دیگری نشوند.» به باور این پزشک بیماران ایدزی هم می‌توانند ازدواج کنند و طعم شیرین بچه‌دار شدن را بچشند. از قرار معلوم بیماران مبتلا از طریق مراکز مشاوره به آنها معرفی می‌شوند. چنانچه ایده‌آل هم باشند، با هم ازدواج می‌کنند. ابراهیم‌خانی متذکر می‌شود این افراد تحت نظر پزشک می‌توانند صاحب فرزند شوند.

او توضیح می‌دهد: «ویروس اچ.آی.وی گلبول‌های سفید را مورد تهاجم قرار می‌دهد و سیستم ایمنی بدن را ضعیف می‌کند. اینجاست که بیماری را انتقال می‌دهد، اما اگر بیمار با مصرف دارو سیستم ایمنی‌اش تقویت شود، ویروس نهفته می‌ماند و امکان انتقال آن ضعیف می‌شود. برای همین وقتی خانمی اقدام به بارداری کرد سیستم ایمنی او را قوی می‌کنیم. در این صورت فرزندی سالم به دنیا می‌آورد.» او درباره علت شیوع این بیماری در مناطق مختلف تهران می‌گوید: «در مناطق جنوبی از طریق سرنگ آلوده و در مناطق شمالی به سبب رفتارهای پرخطر و حضور در پارتی‌ها، امکان انتقال بیماری وجود دارد.» او توصیه می‌کند کسانی که قصد ازدواج دارند قبل از شروع زندگی مشترک حتماً آزمایش بدهند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید