مشکلات زیستمحیطی کارخانه چربی و استخوانسوزی در۳ کیلومتری پایتخت، زندگی روستا بیان را مختل کرده است
استخوان لای زخم عظیمآباد
رادین ضابطی| خبرنگار:
منطقه 20
بیخ گوش پایتخت و در فاصله کوتاهی از سکونتگاه و اراضی کشاورزی عظیمآباد یکی از فجیعترین و هول انگیزترین آلودگیهای زیستمحیطی را میتوان مشاهده کرد. مردم این آبادی با هر نفس خود، مقادیر زیادی هوای آلوده و سمی را روانه ریههایشان میکنند تا درد دیگری بر دردهای چندین ساله اهالی روستایی که روزگاری آب و هوای پاک و سالمی داشت افزوده شود. ۳۵ سال از همجواری عظیمآباد با کارخانه استخوانسوزی میگذرد. همسایهای که به جزآلودگی و مشکلات زیستمحیطی ارمغان دیگری برای ساکنان روستا نداشته است. بعد ازگذشت ۳۵ سال دیگر طاقت ساکنان عظیمآباد طاق شده و صبرشان به پایان رسیده است. اهالی این روستا دیگر تحمل آسیبهای زیستمحیطی ناشی از فعالیت این کارخانه را ندارند. به درخواست ساکنان روستای عظیمآباد سری به اینآبادی زدیم تا از نزدیک با مشکل ۳۵ساله این روستا آشنا شویم.
به ورودی روستای عظیمآباد نزدیک میشویم. هرچه بیشتر پیش میرویم بوی نامطبوعی که از سمت عظیمآباد میآید بیشتر میشود. طوری که نفس کشیدن را برای هر رهگذری سخت میکند. به دلیل بوی تعفنی که در فضای روستا پیچیده، جلو دهان و بینیمان را میگیریم. هنوزمسافت زیادی طی نکردهایم که یکی از بانوانآبادی به استقبال میآید و میگوید: «تازه واردید؟ این بویی که شما را اذیت میکند برای ساکنان روستا عادی شده است. اگر شما بعد از ظهر، زمان غروب آفتاب سری به اینآبادی بزنید، از بوی تعفنی که در روستا پیچیده است پا به فرارمیگذارید.» مریم خانم اشک در چشمانش حلقه میزند و ادامه میدهد: «به دلیل فعالیت کارخانه استخوانسوزی در نزدیکی روستا، همسرم دچار بیماری قلبی و عفونت ریه شده است. پزشک توصیه کرده برای درمان همسرم از این روستا نقل مکان کنیم اما من بزرگ شده این روستا هستم. چطور میتوانم خاطرات کودکی و همه زندگیام را رها کنم و بروم. ۳۵ سال است که ساکنان این روستا روز خوش ندیدهاند. بوی متعفن کارخانه استخوانسوزی در روستا پخش میشود و زندگی را به کام اهالی روستا تلخ میکند. بارها اهالی، استشهادنامه جمع کردهاند و به اداره حفاظت از محیطزیست شهرستان ری رفتهاند اما مسئولان هیچ اقدامی برای رفع این مشکل انجام ندادهاند.»
او میگوید: «بسیاری از اهالی روستا، به دلیل آلودگیهای این کارخانه، خانههایشان را فروختهاند و برخی هم به اتباع خارجی اجاره دادهاند اما ما هنوز میدان را خالی نکردهایم و به امید روزی هستیم که روستای عظیمآباد به روزهای خوش گذشتهاش بازگردد.»
خطر در کمین سلامت اهالی روستا
چند قدمی بیشتر به سمت کوچههای کمعرض روستا نرفتهایم که نگاهمان با نگاه بانویی میانسال گره میخورد. گویی توان ایستادن ندارد. هرازگاهی بادی که بوی نامطبوع کارخانه را به روستا میآورد، موجی در چادرمشکی «سکینه داروغه» میاندازد. با قامتی تکیده و صدایی که انگار از عمق چاه درمیآید میگوید: «به دلیل فعالیت این کارخانه، بیماری پوستی و تنفسی گرفتهام. بیشتر ساکنان روستا به همین درد مبتلا شدهاند. از ما که گذشت مسئولان به داد کودکان این آبادی برسند.
آفتی که به جان کشاورزی روستا افتاد
کشاورزی شغل اصلی بیشتر ساکنان روستای عظیمآباد است. در گذشته انواع سبزی و صیفی در اینآبادی کشت میشد اما بعدها به دلیل آلودگیهای زیستمحیطی کشت سبزی از سوی مسئولان ممنوع شد. با گسترش آلودگی، زمینهای کشاورزی از بین رفتند و اکنون فقط ۱۰۰هکتار زمین کشاورزی در روستای عظیمآباد زیرکشت میرود. «ما از دست این کارخانه زندگی نداریم.» این را کریم آقا که مشغول سرکشی به درختان مرکبات است میگوید وادامه میدهد: «طی چند سال اخیر، حشراتی در روستا پیدا شدهاند که ما درتمام عمرمان ندیده بودیم. پیش از این، انار این روستا در تمام تهران زبانزد بود اما با آمدن صنایع آلاینده، درختان انار از بین رفتند.»
او درحالیکه لابهلای درختان میوه قدم میزند، خوشههای انگور را نشان میدهد و میگوید: «این شاخههای انگور را آفت زده است. یک نوع پشه به وجود آمده که انگورها را میزند و باعث سیاهی محصول میشود. بقیه محصولات کشاورزی هم به برداشت نمیرسد و از بین میروند.»
آلودهترین روستای حومه تهران
۲۱سال قبل، به این روستا آمد اما تصور نمیکرد روزی آلودگیهای زیستمحیطی این روستا سلامتی او و خانوادهاش را به خطر بیندازد. «مهین قهرمانی» حالا عضو شورای اسلامی روستاست و قصد دارد قدمی برای حل مشکلات زیستمحیطی آبادی بردارد. او میگوید: «بهعنوان یکی از ساکنان اینآبادی ازمسئول کارخانه استخوانسوزی میپرسم که آیا خانواده شما میتوانند لحظهای این بوی متعفن را تحمل کنند که شما سالهاست ساکنان این روستا را محکوم به تحمل این آلودگیها کردهاید؟ آلودگی زیستمحیطی ناشی از فعالیت این کارخانه، جان و مال اهالی روستا را به خطر انداخته است.» قهرمانی ادامه میدهد: «درگذشته ساعات کمتری از روز این بو منتشر میشد اما حالا ازصبح تا غروب آفتاب مردم مجبور به تحمل این بوی متعفن هستند.»
او با تأکید براینکه این بو در فصل گرما بیشتر میشود میگوید: «از اردیبهشت تا پایان تابستان، باد از سمت شرق به غرب میوزد و این بوی متعفن را با خود به سمت روستاهای عظیمآباد، نجمآباد و درسنآباد میآورد.» عضو شورای روستای عظیمآباد میافزاید: «بیشتر اهالی روستا دچار بیماری تنفسی شدهاند. من هم به دلیل آلودگی ناشی از فعالیت این کارخانه دچار بیماری آسم شدهام. پزشکان معتقدند یکی ازآبادیهای آلوده شهر تهران روستای عظیمآباد است. ما از دولت میخواهیم برای مردم نجیب روستای عظیمآباد کاری کند. تا کی مردم این روستا این مشکل را تحمل کنند؟ بارها درخواستهای خود را به گوش فرمانداری، بخشداری کهریزک، اداره محیطزیست و شبکه بهداشت شهرستان ری رساندهایم اما تاکنون اقدامی برای جمع شدن این کارخانه آلاینده انجام نشده است.» قهرمانی ادامه میدهد: «مسئول کارخانه استخوانسوزی مدعی است که کارآفرینی کرده و توانسته برای۲۰ نفر اشتغال ایجاد کند. سؤال ما از مدیر کارخانه این است که اشتغالزایی به چه بهایی؟ به بهای از دست رفتن سلامت اهالی یک روستا؟ مگر نه اینکه فقط ۲۰ کارگر در این کارخانه مشغول کارند که بیشتر آنها هم از اتباع خارجی هستند درحالی که این روستا بیش از۵۰۰ نفر سکنه دارد که سلامتیشان در خطر است.»
فرار توریست ها
از کشتارگاهها و قصابیهای بیشتر شهرهای اطراف تهران هرچه استخوان و ضایعات گوشت قرمز وسفید است، روانه روستای عظیمآباد میشود. روزانه بیش از ۵۰ تا۶۰ ماشین نیسان حامل ضایعات استخوانی در این روستا تردد میکنند که این موضوع مشکلات بسیاری را برای اهالی به همراه داشته است. «مجید رسولی» مسئول پایگاه بسیج حضرت رسول(ص) روستای عظیمآباد با بیان اینکه یکی از درآمدهای این روستا در گذشته جذب گردشگر بوده است میگوید: «نوروز سال گذشته بود که تعدادی توریست از کشورآلمان مهمان روستای عظیمآباد شدند. اهالی روستا بنا به فرهنگ مهماننوازیای که داشته و دارند از این مهمانها پذیرایی کردند اما متأسفانه فردای همان روز بوی متعفن این کارخانه به قدری وحشتناک بود که توریستها را متعجب و ما را خجالتزده کرد. این بو باعث شد توریستها صبحانه نخورده جمع کنند و از روستا خارج شوند.. سالهاست که برای مشکلات کارخانه استخوانسوزی درتمام دستگاههای اجرایی پرونده داریم ولی نمیدانیم چرا این کارخانه آلاینده نه فقط جمع نشده بلکه همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. سؤال ما این است چرا مسئولان رسیدگی نمیکنند؟ آیا از وجود این کارخانه در ۳ کیلومتری پایتخت بیخبرند؟!»
استفاده غیرمجاز از کانال فاضلاب
غیر از بوی نامطبوعی که روستای عظیمآباد و روستاهای همجوار همچون سنآباد و نجمآباد را با مشکل مواجه کرده است، دفع پساب این کارخانه هم داستان هولناکی است که تیشه به ریشه دشتهای کشاورزی این محدوده میزند. «قاسم محمدی»رئیس شورای اسلامی روستای عظیمآباد در چند کیلومتری کارخانه استخوانسوزی، کانال آبی را نشان میدهد که روی آن با ۲ بلوک سیمانی پوشانده شده است. بلوک سیمانی را از روی کانال برمیدارند و با بوی تعفنی که از کانال بالا میزند مواجه میشویم. به قدری این بو آزاردهنده است که ایستادن درکنار کانال را برای ما غیرممکن میکند. محمدی میگوید: «کانالی که شما میبینید محل جمعآوری آبهای سطحی پالایشگاه تندگویان است. مسئولان پالایشگاه، تصفیهخانهای راهاندازی کردهاند که پساب پالایشگاه را تصفیه میکند و پس از تصفیه به این کانال منتقل میکند و در نهایت به دشتهای اطراف روستا میرسد اما مسئول کارخانه با استفاده از این کانال، پساب آلوده کارخانه را پمپاژ میکند و به کانال فاضلاب پالایشگاه تهران میریزد که این مسئله باعث آلوده شدن پساب پالایشگاه میشود.»
فعالیت غیراستاندارد چربی سوزی ها
واحدهای چربی و استخوانسوزی معضل اصلی روستاهای شهرستان ری محسوب میشود. این واحدها با جمعآوری ضایعات از مراکز عرضه گوشت قرمز و سفید اقدام به تبدیل ضایعات به چربی صنعتی بهصورت کاملاً غیراصولی میکنند. «زهره عبادتی» رئیس اداره محیطزیست شهرستان ری، میگوید: «روزانه ۴۰۰ تن ضایعات دامی وارد واحدهای چربی و استخوانسوزی این محدوده میشود که ۱۶۰تن استخوان و بقیه چربی حیوانات است. این ضایعات استخوانی در این واحدها سوزانده و از خاکستراین ضایعات برای خوراک دام و طیور استفاده میشود. فاضلاب این واحدها غلیظ و آلوده است و در عین حال تصفیهخانه ندارند. از اینرو فاضلابهایشان را در کانال فاضلاب پالایشگاه تخلیه میکنند. بوی متعفن واحدهای آلاینده وهمچنین غیراستاندارد بودن تولیدات این کارخانه از نظر ما قابل قبول نیست.» رئیس اداره محیطزیست شهرستان ری در مورد کارخانه استخوانسوزی میگوید: «به دلیل آلودگی ناشی از فعالیت این واحد استخوانسوزی و درخواست اهالی ۳سال پیش این واحد با حکم قضایی پلمب اما پس از مدتی این واحد تبرئه و فک پلمب شد. تمام تلاش ما بر این است که این واحد آلاینده به مکان دیگری منتقل شود. به همین دلیل مسئول کارخانه مکانی را برای احداث کارخانه به این مرکز معرفی کرده و مجوز لازم را هم از اداره محیطزیست دریافت کرده و قرار است این کارخانه تا آخر سال به مکان جدید منتقل شود.»
عبادتی با تأکید براینکه این کارخانه بهصورت غیراصولی فعالیت میکند ادامه میدهد: «این واحد به دلیل نوع محصولی که تولید میکند باید به تصفیهخانه و فیلتر مجهز باشد تا بوی تولید شده از این محصول اهالی روستاهای اطراف کارخانه را آزار ندهد.» با وجود همه مسائل و مصائبی که این کارخانه مسببشان بوده اما این کارخانه دارای مجوز است و تحت نظارت کامل اداره دامپزشکی شهرستان ری فعالیت میکند. «محمد تأویلی» رئیس اداره دامپزشکی شهرستان ری با تأکید بر ساماندهی واحدهای چربیسوزی در محدوده بخش کهریزک میگوید: «فعالیت کارخانه چربیسوزی غیرمجاز نیست و دارای پروانه مسئول فنی است اما با توجه به مشکلات زیستمحیطی واحدهای چربی و استخوانسوزی جلسهای با فرماندار شهرستان ری داشتیم که در این جلسه ساماندهی واحدهای چربیسوزی مصوب شد.» «علیرضا ناصریپور» شهردار باقرشهر با توجه به پیگیریهای شهرداری در حل این مشکل زیستمحیطی میگوید: «چند سال پیش معضل واحد آلاینده چربیسوزی از سوی اداره محیطزیست شهرداری باقرشهر پیگیری و در دادگاه کهریزک از این واحد آلاینده شکایت شد اما با رأی دادگاه این مرکز تبرئه و حکم فعالیت مجدد آن از سوی دادگاه کهریزک صادر شد. در حال حاضر این پرونده در دادگاه تجدید نظراستان تهران درحال پیگیری است و هنوز برای این شکایت حکمی صادر نشده است.»
توهین به خبرنگار و عکاس
طبق هماهنگی قبلی با مسئول کارخانه استخوانسوزی به همراه رئیس شورای اسلامی و دهیار روستا عظیمآباد راهی کارخانه میشویم. از دور ساختمان کارخانه خودنمایی میکند. دشتهای کشاورزی اطرافش را احاطه کردهاند. جلو در اصلی کارخانه حوضچهای وجود دارد که پساب کارخانه در آن جمعآوری میشود. این حوضچه به قدری آلوده و متعفن است که چند ثانیه بیشتر نمیتوانیم کنار آن توقف کنیم. کمی آن سوتر صبر میکنیم تا مسئول کارخانه که قبلاً با او تلفنی صحبت کرده بودیم بیاید. او از دور ظاهر میشود. منتظر خوشآمدگویی هستیم که در کمال ناباوری با برخورد بسیار بد او مواجه میشویم. به جای پاسخگویی به مطالبات بحق مردم روستا که از زبان خبرنگار همشهری محله بیان میشود، هتاکی و توهین خبرنگار و عکاس همشهری و مسئولان محلی را از کارخانه بیرون میکند.»