احتیاط شرط عقل است
حمیدرضا زاهدی/مترجم و روزنامهنگار
احتیاط شرط عقل است
مواظب باش!
برمیگردم. آقایی موقر هشدار داده است و ناگهان یک موتورسیکلت با سرعت از کنارم میگذرد. جانم را برمیدارم و کناری میکشم تا موتورسوار محترم از کنارم بگذرد. اگر هشدار آن آقا نبود، شاید الآن نمیتوانستم این چند خط را بنویسم، زیرا دستکم دست و پایم در گچ بود.
پیادهروها دیگر حریم رهگذران نیستند. موتورسواران بدون رعایت حریم رهگذران در پیاده راهها جان و مال مردم را تهدید میکنند و کسی هم جلودارشان نیست.
در خیابان حافظ برای دوچرخهسواران مسیر ویژه تعریف کردهاند و بخشی از حریم خیابان را هم به آنها اختصاص دادهاند اما این گذرگاه هم به اشغال موتورسواران در آمده است. میگویند ماموریتهای نهچندان ضروری نیروی انتظامی آنقدر زیاد است که دیگر از عهده مسئولیت اصلی خود برنمیآید.
حالا هرچه مینگریم فقط و فقط بیانضباطی در محیط شهری میبینیم و موتورسیکلتسواران از هر سمت و جایی که دلشان بخواهد و تمایل داشته باشند، ویراژ میدهند. خیلیها معتقدند که این موتورسیکلتها وسیله ارتزاق جماعتی است و نباید به آنها فشار آورد، اما فشاری که بر زندگی مردم شهر وارد میکنند، فراتر از اینهاست. و انگار قرار است بسیاری از این موتورسواران فقط به پارکینگ بروند و جریمههای سنگین بپردازند و از ساماندهی اساسی و اصولی آنها، دستکم تا حالا که خبری نبوده است.
به هر حال ما باید همهچیزمان به همهچیزمان بیاید و چنین است که در خوشطبعی ملالزده میتوان یک موتورسیکلت از دم قسط خرید و آزادانه در پایتخت از این سر شهر به آن سر شهر رفت و پیادهراه و بزرگراه و خط ویژه و ورود ممنوع هم هیچ فرقی با هم نداشته باشند.