• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
چهار شنبه 10 مرداد 1397
کد مطلب : 25259
+
-

اینجا خانه/خوابگاه من است

ساکنان مسکن‌های مهر شهر جدید پردیس می‌گویند خریدن که هیچ، اجاره کردن خانه در تهران هم دیگر کار آنها نیست

اینجا خانه/خوابگاه من است

مائده امینی

رخوت؛ این شاید نخستین حسی باشد که ساکنان تازه‌وارد مسکن‌های مهر پردیس از محوطه‌های بزرگ و آسمانخراش‌های 75متری خود می‌گیرند. فازهای تکمیل شده این واحدها حالا پر شده از کسانی که زورشان به پرداخت اجاره خانه‌های پایتخت نرسیده‌ و سراغ حومه آمده‌اند؛ «اینجا همیشه ساکت است. کمتر کسی علاقه به معاشرت دارد. شب و روز هم ندارد. اگر از بیرون بیایی فکر می‌کنی کسی اینجا زندگی نمی‌کند اما در حقیقت این سبک زندگی در پردیس است و اینجا خانه ماست.» اینها را ساکنان قدیمی این مجتمع‌ها می‌گویند و به «همشهری» توضیح می‌دهند:«تا همین چند وقت پیش، ماه‌ها می‌گذشت و یک واحد خالی می‌ماند اما چند هفته‌ای می‌شود که واحدها تندتند به فروش رفته یا اجاره داده می‌شوند.

بیشتر صاحب‌خانه‌ها هم که اینجا زندگی نمی‌کنند و برایشان اهمیتی ندارد به چه‌کسی خانه را اجاره می‌دهند. هر کسی و از هرجایی به راحتی همسایه ما می‌شود. با این روند امنیت ما هر روز کمتر از روز گذشته است».  ساکنان ساختمان‌های نارنجی و سفید فاز دوم مسکن‌های مهر پردیس خواستگاه مشترک یا حتی به هم نزدیکی ندارند و هرکدام از یک جای تهران و حتی ایران آمده‌اند؛برخی که برای پیدا کردن کار و گذران زندگی از روستاها و شهرها مهاجرت کرده بودند، به تهران نرسیده و سراغ این حیاط خلوت شرقی پایتخت آمده‌اند و برخی دیگر برای سرمایه‌گذاری روی این واحدها حساب کرده‌اند. اگرچه تعداد کمی هم برای آب و هوای پردیس، مسکن مهر نشین شده‌اند اما بیشتر ساکنان، پایتخت‌نشین‌هایی بوده‌اند که اجاره بهای سنگین امانشان را بریده. اما محوطه‌هایی که در 20کیلومتری تهران ساخته شده‌اند چه حال و هوایی دارند؟ جمع شدن بیش از 70هزار‌نفر با خواستگاه‌ها و اهداف و فرهنگ‌های متفاوت در مجتمع‌های بزرگ، چه تبعاتی با خود به همراه خواهد داشت؟ 

راندگان و ماندگان پایتخت

همان ابتدای کار سراغ خانمی می‌روم که از خرید آمده. ‌کیسه سنگینی در دست دارد و روبه‌روی مجتمعی از آژانس پیاده می‌شود. «زهرا» که از شهرری آمده درباره دغدغه‌های زندگی خود شروع به حرف‌زدن می‌کند: «اینجا مغازه نیست. برای هربار خرید کردن باید آژانس بگیریم و دسترسی‌های محدود، قیمت مایحتاج ما را چند برابر تهرانی‌ها کرده است. تاکسی کم است و در برخی ساعات اصلا نیست. جز پارک‌های کوچک داخل مجتمع هیچ مکان تفریحی، ورزشی، فرهنگی و... برای ما تعبیه نشده و خود من برای یک باشگاه رفتن ساده باید تا فاز یک دربست بگیرم. واقعیت این است که ما به نوعی صبح تا شب اینجا زندانی هستیم». 
او معتقد است بیشتر ساکنین اینجا از تهران رانده و مانده‌هایی هستند که به‌خاطر گذران معیشت خود به اینجا آمده‌اند که البته افزایش مهاجرت‌ها باعث شده حتی مسکن‌های مهر شهر جدید پردیس هم دیگر به ارزانی سابق نباشد؛ «برخی واحدها با حدود 30میلیون تومان پول پیش و 500هزار تومان کرایه ارزشگذاری شده‌اند؛ نرخی که برای اینجا نشستن منصفانه نیست اما به هرحال مردم را برخلاف میل‌شان ماندگار کرده است.» 

اینجا دغدغه همه، خانه‌دار‌شدن است

«سهیلا» یکی دیگر از تازه‌وارد‌های مسکن مهر است؛ هم راضی به‌نظر می‌رسد و هم ناراضی. می‌گوید: اگر این واحدها هم مانند دیگر فازهای پردیس تکمیل نمی‌شد معلوم نبود سر از کجا دربیاوریم. بالاخره سقفی بالای سر مردم است اما دغدغه همسایه‌های من خیلی تلخ است. هر کس را که در آسانسور، ‌کوچه، پارک و... می‌بینی نخستین سؤالی که از تو دارد این است: «خانه مال خودتان است یا مستأجرید؟» و این دغدغه خرید خانه همه ذهن آنها را پر کرده است،آن‌قدر که گاهی از حقوق اصلی خود غافل می‌شوند.

فقر فرهنگ‌‌ آپارتمان‌نشینی ‌

نه فقط سهیلا بلکه پای صحبت هر کدام از ساکنین که می‌نشینی، پر از گلایه از وضعیت مجتمع‌هایی هستند که در آنها زندگی می‌کنند. «پارسا» که مدتی در فاز یک ساکن بوده و حالا برای 200هزار تومان اجاره کمتر در‌ ماه به فاز سوم آمده، می‌گوید: بیشتر همسایه‌های ما فرهنگ آپارتمان‌نشینی ندارند. خیلی‌هاشان از روستاها و شهرستان‌ها برای کار کردن در تهران آمده‌اند و این، درگیری‌های ما را دو چندان می‌کند؛ از چگونگی نظافت بالکن، راهروها و... گرفته تا استفاده از آسانسور و تفریح در محوطه و دویدن در آپارتمان‌های کوچکی که به راحتی صدا را به طبقات منتقل می‌کنند. سهیلا حرف پارسا را قطع کرده و می‌گوید: یک فرهنگ مشترک در هیچ‌کدام از مجتمع‌ها وجود ندارد. حتی برخی از مجتمع‌ها مدیر ساختمان ندارند و برای جمع‌آوری پول شارژ هیچ وقت به تفاهم نمی‌رسند.

برای به‌دست آوردن امنیت جنگیدیم

محبوبه از ساکنان قدیمی ساختمان بهمن فاز سوم پردیس است. می‌گوید که از جاده ساوه آمده و 5سال پیش برای خرید یک واحد 75متری، 90میلیون تومان هزینه کرده است؛ «اینجا پارکینگ نداریم. همین نگهبانی هم که دم در دیدید به تازگی آمده و بابت آن کلی بگومگو و کش مکش داشتیم. تا پیش از این ما هیچ امنیتی نداشتیم. هفته‌ای یکی دوبار ماشین‌هایی که در محوطه پارک بود، مورد سرقت قرار می‌گرفت و کسی هم نبود که به این وضعیت رسیدگی کند. خود ما یک پاترول داشتیم که   در روز روشن آن را بردند!».

خانه خوابگاه نیست

مسکن‌های مهر پردیس برای خیلی‌ها حکم خوابگاه را دارند. اینجا خانه‌ها جزئی از یک شهر، خیابان یا کوچه نیستند و مردم انگار هنوز که هنوز است، دل به زندگی کردن نداده‌‌اند. آن زمان که دولت‌ها و صاحبان قدرت، با تحویل این واحدها، کنار اسم خود یک تیک سبز موفقیت می‌زدند انگار تعریف درستی از مسکن در ذهن نداشته‌اند. هرچند ساکنان این مجتمع‌های 9و 12طبقه‌ای از داشتن یک سرپناه در فاصله نیم‌ساعت از شرق تهران خشنودند اما واقعیت این است که مسکن، آمیزشی از هویت فردی با مکان است.

حس امنیت و راحتی در سکونتگاه‌، به پیشرفت فردی و استمرار زندگی انسانی کمک می‌کند و هویت و آرامش جامعه را ارتقا می‌دهد. مسکن جای خواب نیست و براساس تئوری‌های جامعه‌شناسی، ‌بخشی از زندگی اجتماعی است که تعاملاتی که با خود به وسیله شهرنشینی و تجربه همسایگی به همراه دارد، بنیان خانواده و جامعه را تقویت می‌کند. با این اوصاف، آیا می‌توان ادعا کرد که ساکنان مسکن‌های مهر اطراف تهران، واقعا صاحبخانه شده‌اند؟ انتخاب اجباری برای زندگی در مسکن‌های غیررسمی چقدر می‌تواند در پیشرفت و ارتقای میلیون‌ها نفری که به این مجتمع‌ها ‌پناه آورده‌اند، تأثیر منفی بگذارد؟ سؤال‌ها بسیارند و جواب‌ها اندک...
 

این خبر را به اشتراک بگذارید