• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 9 مرداد 1397
کد مطلب : 25088
+
-

اتاق خالق «درخت انجیر معابد» قابلیت موزه شدن را دارد

ببخشید!خانه«احمد محمود» کجاست؟

ببخشید!خانه«احمد محمود» کجاست؟

فرشاد شیرزادی‌| خبرنگار:

«احمد محمود» نویسنده شهیری است که اهل ادب نام او را می‌شناسد و کتاب‌هایش را خوانده است. مردم با «یارولی»، «ننه بلقیس»، «ننه باران» و خیلی از شخصیت‌های ریز و درشت دیگر کتاب‌های او خاطره دارند. خانه او امروز در محله نارمک، در خیابان سرسبز شرقی واقع شده است، اما کمتر کسی از این موضوع خبر دارد. اتاق کارش هنوز با گذشت بیش از 16 سال از زمان درگذشت او به همان شکل باقی مانده و پسرش در این خانه زندگی می‌کند. خانه او قابلیت «موزه» یا «کتابخانه» شدن را دارد اما هنوز هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده و حتی هزینه تعمیرات احتمالی این خانه را خانواده این نویسنده فقید می‌پردازند. خانه «احمد محمود» برای اهل ادبیات خاطره‌انگیز است. کمتر نویسنده‌ای است که هم‌نسل او و به قول معروف سری بین سرها داشته باشد، ولی یکبار پا به خانه او نگذاشته باشد. اما چرا خانه خالق «درخت انجیر معابد» و «زمین سوخته» ‌ـ نخستین رمان جنگ تحمیلی‌ـ در گوشه‌ای پرت افتاده است و هویت‌بخش محله نارمک نیست. گزارش ما را در این‌باره بخوانید.  

از یکی از اهالی میدان 22 در خیابان سرسبز شرقی سؤال می‌کنیم که خانه «احمد محمود» کجاست؟ میانسال است و میانه قامت. شانه بالا می‌اندازد. خودش را معرفی می‌کند و اظهار بی‌اطلاعی‌اش را به ما اعلام می‌دارد. 

خانه «احمد محمود» اما فقط برای او ناشناخته نیست. نام احمد محمود در حالی که او پشت انبوهی از کتاب‌ها ایستاده برای شورایاران محله نارمک و هفت‌حوض، مدیر سرای محله هفت‌حوض و رئیس اداره فرهنگی شهرداری منطقه نیز ناآشناست. نام احمد محمود یکبار هم به گوش آنها نخورده است. این در حالی است که هر سال بخشی از آثار زنده‌یاد محمود در انتشارات معین چندین بار تجدید چاپ می‌شود و همچنان مخاطبان انبوه خود را دارد. 

دختر جوانی که به چهره اش می‌آید دانشجو باشد و بعداً متوجه می‌شویم در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درس خوانده، نام احمد محمود را با‌‌‌ تردید تکرار می‌کند و «ی» نسبت در آخر فامیلی او می‌گذارد. اما «احمد اعطاء» با عنوان «احمد محمود» که همه اهل ادبیات او را با این لقب می‌شناسند، در یکی از میدان‌های نارمک زندگی می‌کرد و پس از 16 سال از مرگش، با وجود اینکه حتی اتاقش توسط پسرانش به همان شکل و سیاق حفظ شده، هنوز هیچ‌گونه استفاده فرهنگی از خانه‌اش نمی‌شود. این خانه‌‌ای است که عبدالعلی دستغیب، منتقد تراز اول به آن پا گذاشته. خانه‌ای که روزگاری بسیاری از نویسندگان هم‌نسل محمود به آنجا قدم گذاشته‌اند. 

خانه‌ای که به قول «قاسمعلی فراست» هر بار و هرکسی که با احمد محمود قرار ملاقات داشت، نویسنده در سایه درختی، نبش کوچه‌اش، رأس یک ساعت معین به انتظار او می‌ایستاد. خانه‌ای که بسیاری از کارت‌پستال‌ها، دعوت‌نامه‌های مختلف از در همانجا به خانه انداخته شده، اما احمد محمود در اتاق کوچکش، بی‌اعتنا به همه آنها، کار و مشغله اصلی و ادبی خود را دنبال می‌کرد.  حالا شاید بدانید خانه محمود کجاست؛ در منطقه 8 کنار خانه زنده‌یاد جعفر شهیدی، سید علی صالحی، رضا چایچی، زنده‌یاد حمید یزدان‌پناه، حمید لولایی، رضا بنفشه‌خواه، پوران درخشنده، خشایار راد و چند تن از هنرمندان قدر اول دیگر. جایی که روزگاری محل رفت‌وآمد رضا عطاران نیز بوده است. 



شهردار منطقه همراه است

با بهمن نوری، شهردار منطقه 8 تماس می‌گیریم. می‌گوید: «احمد محمود، نویسنده خوزستانی را می‌شناسم.» چند لحظه بعد، مدیر روابط‌عمومی شهرداری منطقه به ما پیامک می‌دهد تا نشانی خانه محمود را به آنها بدهیم تا گروهی از شهرداری منطقه برای بازدید به آنجا بروند. نوری می‌گوید: «طرح موزه شدن خانه زنده‌یاد احمد محمود را ما به‌عنوان پیشنهاد می‌توانیم به اداره زیباسازی شهرداری تهران ارائه دهیم. اداره زیباسازی، با تشخیص تراز و عیار این نویسنده، مرجع تصمیم‌گیری در این‌باره است. پس از این مرحله، شهرداری منطقه می‌تواند دست به کار شود و این ملک را تبدیل به موزه کند.» 


استقبال اداره فرهنگی

سعید شریفی، رئیس اداره فرهنگی شهرداری منطقه می‌گوید: «موزه استاد باستانی پاریزی چند وقتی است که در منطقه راه‌اندازی شده. شهرداری منطقه طرحی دارد که در آن ورزشکاران، هنرمندان و شهدای هر منطقه را به هم‌محله‌ای‌ها بشناساند. در راستای این اقدام، برخی مکان‌ها تبدیل به کتابخانه خواهند شد. مانند خانه دکتر سید جعفر شهیدی که تبدیل به کتابخانه شده است.» او ادامه می‌دهد: «ساخت کتابخانه امام هادی(ع) یکی از درخواست‌های اهالی محل بوده است و بخش قابل ملاحظه‌ای از نیاز شهروندان را پاسخ می‌دهد. در حقیقت شخص شهردار منطقه و عوامل دست‌اندرکار شهرداری و زیرمجموعه‌های مربوطه پیشقراول چنین اقدام‌‌های فرهنگی هستند و از آن استقبال می‌کنند.»


«احمد محمود» را می‌شناسم

اسرافیل میرزایار، تنها شورایاری است که احمد محمود را می‌شناسد. این شورایار محله نارمک می‌گوید: «کتاب‌های احمد محمود را نخوانده‌ام اما گزارشی را که چند سال پیش از او در تلویزیون پخش شد، دیدم. از این نویسنده تجلیل شد. طرح موزه شدن یا کتابخانه شدن خانه زنده‌یاد احمد محمود به سرای محله هفت‌حوض مربوط می‌شود. شورایاران می‌توانند این طرح را به شهرداری پیشنهاد دهند.»


خانه محمود در «نارمک است؟‌»

مدیر سرای محله هفت‌حوض، «احمد محمود» را نمی‌شناسد. «محسن بهمنش» می‌گوید: «اما در مجموع موافق این‌گونه اقدام‌های فرهنگی هستم. خانه دکتر حسابی در تجریش، تبدیل به موزه شد و اقدام مؤثری به شمار می‌رود. در شهرهای توسعه‌یافته دنیا معمولاً از این‌گونه طرح‌ها استقبال می‌کنند. خانه این نویسنده می‌تواند مانند خانه پروین اعتصامی یا سیمین دانشور و جلال تبدیل به موزه شود. خانه سیمین دانشور البته قدمت بالایی داشت. میراث فرهنگی هم در این زمینه با شهرداری همکاری کرد و در حفظ این مکان به توافق رسیدند. همچنین سازمان گردشگری هم می‌تواند مجوز این اقدام را صادر کند. سابقه دارد که خانه شهید برادران صابری در خیابان کرمان تبدیل به خانه قرآن شود و برای این اقدام از هیچ نهادی دستور رسمی و مجوز نگرفتند. من البته از تفکرات «احمد محمود» اطلاعی ندارم اما به هر حال خانه او می‌تواند محلی برای رفت‌وآمد دانشجویان رشته ادبیات باشد. اگر در این مکان یکی دو نفر به راهنمایی و معرفی این شخصیت بپردازند، کارآفرینی هم انجام داده‌ایم.» 

محمدرضا حاجی‌باقری، جانشین دبیر شورایاری محله هفت‌حوض نیز از خانه و وجود نویسنده‌ای با این نام در محله اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید: «با شخصیتی که از شهردار منطقه سراغ دارم، داوطلبانه دنبال پیگیری چنین برنامه‌هایی است. آقای نوری در این برنامه‌ها و اقدام‌ها از هیچ‌گونه کوششی فروگذار نیست و کوتاهی نخواهد کرد.»

 
«احمد محمود» کیست؟ 

احمد محمود تنها در ایران شناخته شده نیست. نه تنها محمدعلی سپانلو، نام و داستان او را به‌عنوان بخشی از تاریخ ادبیات داستانی ایران در کتاب «بازآفرینی واقعیت» آورده، بلکه کتاب‌های او در روسیه و به زبان روسی هم ترجمه شده‌اند. از کتاب «از مسافر تا تبخال» گرفته تا برخی مجموعه داستان‌های کوتاهش مانند «زائری زیر باران»، «غریبه ها و پسرک بومی» و رمان‌هایش مانند«مدار صفر درجه »، «درخت انجیر معابد»،  ترجمه«آدم زنده» ـ که منتقدان این کتاب را به او نسبت می دهندـ و برخی از فیلم نامه هایش. 
برخی از آثارش به زبان انگلیسی و عربی ترجمه شده‌اند. سپانلو او را یکی از بنیانگذاران مکتب خوزستان در تاریخ ادبیات داستانی می‌داند و حسن میرعابدینی نیز با تعابیر خودش از او در کتاب پنج جلدی «صدسال داستان‌نویسی در ایران» که یکی از ماندگارترین کتاب های نقد حرفه ای در عرصه ادبیات داستانی ایران است، یاد می‌کند. 
«احمد محمود» اما هنوز در محله نارمک ناشناخته است و پسرش اتاق کار او و محل زندگی‌اش را به همان شکل سابق، دست تنها حفظ می‌کند. 


 عبدالعلی دستغیب‌ـ منتقد

«نارمک» برای من یادآور«احمد محمود» است

«عبدالعلی دستغیب» یکی از بهترین منتقدان ادبی در ایران است. او علاوه بر نقد ادبی در حوزه ادبیات جنگ، به شکل حرفه‌ای ترجمه فلسفه هم می‌کند. در حقیقت، او یکی از بهترین مترجمان آثار «نیچه» در ایران است. عبدالعلی دستغیب، دوستی صمیمانه‌ای با «احمد محمود» نویسنده فقید خوزستانی که در محله نارمک زندگی می‌کرد، داشت. به همین بهانه با او گفت‌وگویی کوتاه انجام دادیم که در پی می‌آید. 

شما منتقد آثار «احمد محمود» هستید. کتاب «نقد آثار احمد محمود» را چگونه نوشتید؟ 

زنده‌یاد احمد محمود انسان متواضعی بود. وقتی از زبان خودم اطلاع یافت که می‌خواهم کتابی درباره آثارش بنویسم خوشحال شد. نقد کتاب‌های او از جمله  «مدارصفر درجه»، «داستان یک شهر»، «درخت انجیر معابد»، «زمین سوخته» و بسیاری آثار کوتاه و بلند دیگر در این کتاب گنجانده شده. در کتابم، به نقد موضوعی و اجتماعی آثار احمد محمود پرداخته‌ام که از قضا موافق رأی محمود نیز بود. 

یکی از نخستین رمان‌های جنگی متعلق به احمد محمود است. یعنی «زمین سوخته» که در 10 روز نخست جنگ تحمیلی نوشته شد. نظرتان درباره این رمان چیست؟ 

اتفاقاً این رمان نسبت به دیگر آثار زنده‌یاد، از عیار ضعیف‌تری برخوردار است. بهترین آثار احمد محمود، از نظر من «مدار صفر درجه»، «داستان یک شهر» و «درخت انجیر معابد» است. رمان «زمین سوخته» قدری شتابزده نوشته شده است. 

شما از ابتدا در کجای تهران ساکن بودید؟ 

سال‌هاست که در محله یوسف‌آباد تهران ساکنم اما در تابستان به دلیل گرمای هوا و شلوغی تهران به زادگاهم سفر می‌کنم. محله یوسف‌آباد یکی از توسعه‌یافته‌ترین محله‌های تهران است اما این توسعه در برابر توسعه‌ای که در آینده شاهدش خواهیم بود، چندان به چشم نخواهد آمد. 

از چه سالی نزد احمد محمود می‌رفتید؟ از حال و هوا و چگونگی شکل‌گیری آن دیدارها برایمان بگویید. 

زمانی که زنده‌یاد احمد محمود، نویسنده فقید اهوازی مکتب خوزستان در قید حیات بود، از محله خودمان (یوسف‌آباد) سراغ احمد محمود می‌رفتم. احمد محمود تا اواخر عمرش هم ساکن نارمک بود و هنوز هم خانواده‌اش در همین محله زندگی می‌کنند و تا جایی که اطلاع دارم حتی شکل و شمایل اتاق کار او را حفظ کرده‌اند. پسرانش او را دوست داشتند و همواره به وجود چنین پدری افتخار می‌کنند. او در یکی از میدان‌های سرسبز نارمک که به میدان هفت‌حوض و چهارراه سرسبز منتهی می‌شد، سکونت داشت. 

احمد محمود را چگونه دوستی یافتید؟ 

احمد محمود یکی از بهترین دوستانم بود. هر‌گاه که به شرق تهران می‌آیم، یاد و خاطره او در ذهن و جانم زنده می‌شود و او را حی و حاضر در کنارم می‌بینم. 

می‌دانم که در بندر لنگه با احمد محمود آشنا شدید. نحوه دقیق آشنایی تان را برای ما هم روایت می‌کنید؟ 

آشنایی‌ام با زنده‌یاد احمد محمود به دهه 40 بازمی‌گردد. من به‌عنوان مأمور روزمزد اداره بهداشت به بندر لنگه رفته بودم. در آن سال‌ها احمد محمود به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش در کودتای 28 مرداد 1332 به آن شهر تبعید شده بود. تأثیرات مخوف کودتا را در روح و چهره و سیمای او به عینه می‌دیدم. ابتدا با هم خوش‌وبش کردیم و بعدها همین خوش‌وبش به دوستی صمیمانه‌ای تبدیل شد. در همان سفر دریافتم که داستان‌نویس است و اهل کتاب و رمان. با او بیشتر آشنا شدم و بعدها که از بندر لنگه برگشتیم و با هم به تهران آمدیم هر بار از یوسف‌آباد به نارمک می‌رفتم تا او را ببینم. احمدمحمود، نویسنده‌ای محجوب و مهربان و در عین حال گوشه‌گیر و شریف بود. هیچ‌گاه به یاد ندارم که از کسی سعایت کند. در جایزه بنیاد گلشیری که حضار برای او کف می‌زدند با نهایت تواضع جایزه را پس داد تا بنیان مالی بنیاد بیشتر شود. اوج تواضع او را با عمق جان درک کرده‌ام و برای احترام به او و داستان‌هایش کلاه از سر برمی‌دارم.

احمد محمود در تاریخ ادبیات داستانی ایران تکرار ناشدنی است. هرگاه که گذرم به محله نارمک می‌افتد یاد او و خانه زیبا و دلنشین و دنجش در جانم زنده می‌شود. یاد خانه او در میان درختان در هم تنیده چنار، در یکی از میدان‌های زیبای نارمک. دوستی صمیمی با این نویسنده برایم با محله نارمک پیوند خورده است. هرگاه که به یکی از میدان‌های نارمک می‌آیم، یاد نویسنده اهوازی، در ذهنم زنده می‌شود. گویای تصاویر آن دیدارهای صمیمی در کوچه پسکوچه‌های این محله، همین دیروز بود که شکل گرفت. در نارمک نویسندگان دیگری هم حضور داشته و دارند که به خانه آنها هم رفته‌ام. اما هرگاه که به «سرسبز» پا می‌گذارم، بی‌درنگ چهره مهربان «محمود» را به یاد می‌آورم. برای من نام «نارمک» با «احمد محمود» گره خورده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید