• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 7 مرداد 1397
کد مطلب : 24718
+
-

در حاشیه غیربومی بودن استاندار

جعفر احمدی|   دانشجوی دکتری امور اجتماعی:

زمانی که «صادق‌خان»  شهردار لندن شد، رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها تیتر زدند: «یک مسلمان شهردار لندن شد». برای کسی مهم نبود صادق خان شیعه است یا سنی، ایرانی است یا پاکستانی. مهم این بود که مسلمان است. در آذربایجان غربی هم «محمدمهدی شهریاری» استاندار شد و رسانه‌های استان، تیتر زدند: «یک غیر بومی استاندار  شد.»
 در تیتر اول، شهردار شدن «صادق خان» را برتری اعتقادات خود تلقی می‌کنیم. در مورد دیگر اما غیر بومی بودن شهریاری اهمیت می‌یابد. غیر بومی بودن به این معنا نیست که شهریاری غیرایرانی و غیر مسلمان است. به این معناست که شهریاری اهل استانی دیگر است. اما آیا بومی بودن می‌تواند ملاک مناسبی برای انتصاب یک مدیر باشد؟ بر اساس منطق علم مدیریت، این ملاک پذیرفته نیست. 

جالب این‌ که بومی‌گرایان، بومی بودن استاندار را به شیوه‌ یک مطالبه قانونی مطرح نمی‌کنند و اغلب به شکل بداخلاقی‌های رسانه‌ای، انتشار شایعات مکرر، تخریب و سنگ‌اندازی و آرزوی رفتن و برکناری، خواسته خود را مطرح می‌کنند. 
اهل رسانه به ‌خوبی می‌دانند که در عصر جهانی‌شدن، مرزها کم‌رنگ شده است و تکثر فرهنگی تفکر غالب در جهان محسوب می‌شود. اگر گروهی دغدغه مردم و تمامیت استان را دارند، نباید سطح مطالبات را تا حد بومی یا غیربومی بودن استاندار پایین بیاورند. به یاد داریم که در زمان استاندار سابق، نه ‌فقط وضع استان بهتر از امروز نبود، بلکه مشکلات زیادی وجود داشت که این روزها کم‌رنگ‌تر شده یا به حداقل رسیده است. در همه آن سال‌ها، کسی دم از مطالبات مردم نمی‌زد. کسانی که هفته گذشته، کبکشان با یک شایعه خروس می‌خواند، می‌دانند که با رفتن شهریاری یا با آمدن استاندار بومی، مشکلات ریشه‌ای استان حل نخواهد شد. آنان فقط اسیر احساسات هستند. 

درست مثل مسابقه میان 2 تیم یک منطقه که برای تماشاچیان، سطح بازی و تاکتیک و زیبایی فوتبال، همه و همه، قربانی هواداری، تعصب و چشم بستن بر حقایق شده باشد. مردم لندن در گرماگرم التهاب فضای منفی رسانه‌ای نسبت به داعش و تبلیغ گسترده علیه اسلام، به صادق‌خان اعتماد کردند. 
ما هم به یقین می‌توانیم چند سال به یک ایرانی هموطن و نماینده سابق مجلس، دیپلمات، متخصص امور قومی و اصلاح‌طلب اعتماد کنیم. باید به این نتیجه رسیده باشیم که در معیارها و ملاک‌های ارزش‌گذاری و قضاوت خود بازنگری کنیم. 
دل شهریاری مثل هر ایرانی دیگر برای ایران می‌تپد. نه دل در حال و هوای پایتخت دارد، نه وام‌دار فلان حزب و گروه است. بگذاریم خدمت کند. اگر او را کمک نمی‌کنیم دست کم سرخورده‌اش نکنیم و هر روز مانعی سر راه برنامه‌هایش نگذاریم. دنبال شایعه نباشیم، اخبار جعلی نسازیم و آنها را باور نکنیم. 
دیری نمی‌پاید که حاصل مدیریت شهریاری بر همه آشکار می‌شود و قضاوت در مورد عملکردش ملاک خواهد بود. بهتر است نشان دهیم مردم این استان شناختی غنی دارند. شناخت غنی با حضور دیگری، قوی‌تر می‌شود و این قاعده است. کسانی که دیگری را تهدیدی برای خود و باورشان می‌دانند، با پاک کردن دیگری فقط صورت مسأله و مشکل را پنهان کرده‌اند و باید بپذیرند در دنیای جدید، تنوع، تکثر و چندصدایی، جای انحصار و تک‌صدایی را گرفته است و توسعه جز از مسیر پذیرش این تنوع، میسر نمی‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید