• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 27 تیر 1397
کد مطلب : 23538
+
-

ساده‌انگاری سبب شده بسیاری به سراغ شعر کوتاه بیایند

گپ و گفتی با سیروس نوذری درباره آفت‌ها و آسیب‌های شعر کوتاه

ساده‌انگاری سبب شده بسیاری به سراغ شعر کوتاه بیایند

مرتضی کاردر/ خبرنگار:

شعر کوتاه رایج‌ترین قالب شعر فارسی در سال‌های اخیر بوده است. بسیاری از شاعران با شعر کوتاه آغاز می‌کنند و بسیاری دیگر از شاعران که نسبتی با شعر کوتاه و قالب‌های نو نداشته‌اند نیز به شعر کوتاه روی آورده‌اند.  گسترش وسایل ارتباط جمعی و ظهور شبکه‌های اجتماعی نیز به رواج شعر کوتاه دامن زده است. 
سیروس نوذری یکی از پیشگامان شعر کوتاه امروز ایران است که بیش از 2دهه است در این قالب شعر می‌گوید. هایکوهای او نمونه‌هایی از بهترین شعرهای کوتاه فارسی است. مجموعه‌‌های «آه تا ماه»، «برف بر داوودی‌های سپید»،‌ «هزار سال عاشقی» ، «مکالمات» و «با جان اشیاء» ازجمله مجموعه هایکوهای اوست.
 «کوته‌سرایی» و «هایکونویسی» (سیری در هایکو و هایکوی ایرانی) نیز کتاب‌های پژوهشی اوست که شعر کوتاه فارسی را از گذشته تا به امروز بررسی کرده است. با نوذری درباره ویژگی‌ها و آفت‌ها و آسیب‌های شعر کوتاه فارسی گفت‌وگو کرده‌ایم.

 تقسیم‌بندی می‌شوند؛ از هایکو و شعرهای بسیار کوتاه چند کلمه‌ای تا گونه‌هایی از شعر سنتی فارسی مثل خسروانی و لیکو تا شعرهایی که قدری بلندترند. به‌نظرتان آیا می‌توانیم شعر کوتاه را تعریف کنیم و گونه‌های مختلف آن را از یکدیگر متمایز کنیم؟ 
تمایز ممکن است ولی تعریف شاید ممکن نباشد. به‌نظرم شعر کوتاه مدرن تعریف‌پذیر نیست. اساساً هنر مدرن از تعریف می‌گریزد. من شخصاً تمایلی برای تعریف شعر کوتاه ندارم چون ضرورتی برای این کار احساس نمی‌کنم. اما می‌شود براساس تفاوت‌های قالبی گونه‌های مختلف شعر را از یکدیگر متمایز کرد.

شعر کوتاه در سال‌های اخیر بسیار فراگیر شده است. به‌نظرتان چه دلایلی می‌توان برای فراگیری آن برشمرد؟ 
یکی ظاهر سهل این نوع شعرهاست. به‌گونه‌ای که به‌نظر می‌آید هر کسی می‌تواند این شعر را بگوید. یعنی خاطرم هست سال‌های اولی که من شعر کوتاه می‌گفتم بسیاری می‌گفتند که چهار تا عکس و تصویر از درخت و طبیعت گرفتن و ارائه دادن که کاری ندارد. این تلقی همچنان وجود دارد. درحالی‌که اگر مخاطب بخواهد شعر کلاسیک بگوید دست‌کم باید وزن را بشناسد و قافیه و عروض بداند و... اما برای شعر کوتاه به همین‌ها هم نیاز ندارد. همین تلقی ساده‌انگارانه سبب شده است که بسیاری به سراغ شعر کوتاه بروند.

تأثیر رسانه‌های جدید را در فراگیری شعر کوتاه چقدر می‌بینید؟ به هر حال بسیاری از این شعرهای کوتاه در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و با اقبال مخاطبان مواجه شد و بعد کم‌کم شاعران به فکر انتشار این شعرها افتادند.
البته رسانه‌های تازه و شبکه‌های اجتماعی نیز در فراگیری شعر به‌ویژه شعر کوتاه تأثیرگذار بوده‌اند اما به‌نظرم مجموعه عوامل را باید درنظر گرفت. اواخر دهه70شاعران تلاش بسیار می‌کردند که شعر بلند بگویند و این نوعی قدرت‌نمایی محسوب می‌شد. همچنان‌که در شعر کلاسیک، سرودن قصیده چنین وجهی داشته است.

به‌نظر می‌رسد که بسیاری نگاه مقطعی به شعر کوتاه دارند و به آن به عنوان سکوی پرتاب نگاه می‌کنند. یعنی بسیاری از شاعران با شعر کوتاه آغاز می‌کنند و پس از انتشار یکی دو مجموعه به سراغ شعر بلند می‌روند و دیگر به شعر کوتاه برنمی‌گردند.
هرکسی مخیر است که خودش تصمیم بگیرد. می‌تواند مدتی شعر کوتاه بنویسد و دیگر ننویسد. نگاه بدبینانه‌ای ندارم به کسانی که مدتی شعر کوتاه می‌گویند و بعد به سراغ شعر بلند می‌روند اما به‌نظرم شعر کوتاه باید درونی شود و دغدغه همیشگی شاعر باشد. شعر کوتاه فشرده‌ترین شکل شعر است و شاعر باید حرفش را در چند کلمه، در نهایت ایجاز، بیان کند. بنابر این، به تمرین و تجربه و ممارست و اجراهای بسیار نیاز دارد.

یکی از مشکلات اصلی شعر کوتاه تلقی ساده‌انگارانه از آن است. شعرهایی که به‌نظر می‌رسد قدری زود منتشر شده و نیاز به اجراهای مکرر دارد تا به فرم نهایی‌اش برسد.
این سهل‌انگاری فقط به شعر کوتاه برنمی‌گردد و در شعر بلند و غزل و رباعی هم هست. در شعر بلند هم خیلی وقت‌ها شعر را که می‌خوانیم می‌بینیم نصف آن زائد است. مشکلی است که بیشتر ریشه اجتماعی دارد و به‌نظرم به ذات سهل‌انگار ما برمی‌گردد.

یکی از مشکلاتی که شعر کوتاه ایران به آن دچار است تأثیرپذیری از ترجمه است. در بسیاری از ترجمه‌ها دیده می‌شود که شاعر به تقلید از ترجمه‌های هایکو وجه مصدری شعر را آورده و فعل نیاورده است.
ذهن غیرخلاق دنبال دستورالعمل می‌گردد. فکر می‌کند با دستورالعمل می‌تواند کار کند. یک عمل کلیشه‌ای را تکرار می‌کند و خودش را تبدیل می کند به یک ماشین. این مشکل در شعر کوتاه تبدیل می‌شود به اینکه فعل نباید در شعر بیاید. یا رای مفعولی باید حذف شود. ممکن است در ساختار شعر ژاپنی چنین دستورالعملی باشد اما در شعر هایکوسرایان مدرن ژاپنی هم این اصول را رعایت نمی‌کنند. حالا شاعر ایرانی کیلومترها دورتر از شاعران ژاپنی خودش را ملزم می‌داند که این اصول را رعایت کند.

همین مشکل در فرم هم وجود دارد. عده‌ای گمان می‌کنند هایکو حتماً باید سه سطری باشد.
بله، الزامی وجود ندارد که هایکو در زبان فارسی حتماً سه‌سطری باشد. خود من تجربه‌هایی داشته‌ام که دو سطری یا تک‌سطری بوده‌اند.
اگر بخواهید به‌اصطلاح در خدمت و خیانت شعر کوتاه حرف بزنید و یک ویژگی مثبت و یک ویژگی منفی شعر کوتاه را بگویید، چه می‌گویید؟ 
ویژگی منفی‌اش همان سهل‌انگاری وحشتناکی است که حاکم شده است، نه‌تنها درباره شعر کوتاه بلکه درباره همه پدیده‌های اجتماعی. اما وجه مثبت آن این است که این جریان فراگیر شده و بسیاری از شاعران ما تلاش کرده‌اند با نگاهی جهانی شعر بگویند و شعرهایشان می‌تواند مخاطبان بسیار داشته باشد. البته کیفیت از درون کمیت پدید می‌آید ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است و کیفیتی که باید هنوز پدیدار نشده است.

از میان شاعران شعر کوتاه سال‌های اخیر به‌ویژه آنها که هایکو می‌گویند کدام شاعران را بیشتر می‌پسندید؟ 
کارهای کاوه گوهرین به‌نظرم کارهای بسیار خوبی است. گوهرین کتابی دارد به نام «ماغ گوزن در جنگل خاموش» که یکی از بهترین مجموعه شعرهای کوتاه سال‌های اخیر است. شاعر با نزدیک شدن به جان روستا شعرهای سه‌خطی گفته است. بعضی از هایکوهای عباس کیارستمی هم درخور توجه است. کیارستمی در سینما نابغه بود و همه کارهایش شگفت‌انگیز بودند اما در هایکو تنها بعضی از سروده‌هایش شگفت‌انگیز است.

چیدن شبنم به صبحگاه

چند شعر کوتاه از سیروس نوذری

سیاه مست
باد می‌بردم
همراه برگ‌ها

انتظار... انتظار...
سررفته حوض
زیر باران شامگاه

قار... قار...
بگذار فکر کنم
مرا می‌خواند

افتاده بر خاک
دم می‌زند کپور
شبی بی‌ماه

نه شادمانی
نه اندوه
فقط چشیدن شبنم 
به صبحگاه

کلاغ رفته است
آن دورها
خالی سیاه

از هوا پر است بطری
تا چگونه سرانجام
بشکند

بیهوده نیست هر چه نیست
تو سوی دیگر هستی 
نشسته‌ای

ماه را ببین
صورت سگی که تا صبح
زوزه می‌کشد

ـ چه ماند از او؟
ـ یخ‌پاره‌ای بر آب‌های بهاری

فرو می‌افتد برگ
پنهان می‌کند
جیرجیرک مرده را

خم می‌شود به سوی شمال
سپیدار
آن سو که رفته او

این که می‌خواند کلاغ است
هم آن که
نمی‌خواند

تو هم سکوت کن
جز این  مگر چه می‌کند 
ماه

نزدیک است بهار
تاب آر برف را
نهال سیب

من که گفتم پرنده‌ای
 کنار چشمم آب می‌خورد
تو اما
صبور نبودی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید