• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
پنج شنبه 21 تیر 1397
کد مطلب : 22836
+
-

آیا ورزشکارها شرایط اقتصادی جامعه را درک می‌کنند؟

هیوا یوسفی سردبیر
همه از وضعیت اقتصادی مملکت خبر دارند. تاثیر افزایش قیمت دلار برهمه بازارها، تاثیر گرانی‌ها در زندگی روزمره مردم را با گوشت و پوست و استخوان حس کرده‌ایم. همه داریم می‌بینیم که چطور بسیاری از کسب و کارها از رونق افتاده، چطور بازاری‌ها صدایشان درآمده، کشاورزان از بی‌آبی می‌نالند، حقوق‌بگیرها حقوق‌شان عقب می‌افتد و کارگاه‌ها ‌و کارخانه‌ها به مرز ورشکستگی رسیده‌اند. این واقعیت امروز جامعه مااست. فارغ از اینکه چه کسانی مقصرند و چه اتفاقاتی افتاده که به اینجا رسیده‌ایم، فارغ از اینکه باید به آینده امیدوار باشیم، همه پذیرفته‌ایم که در چنین شرایطی لازم است از بخشی از خواسته‌ها و ایده‌آل‌هایمان چشم‌پوشی کنیم. اما آیا این واقع‌بینی را در ورزش هم می‌بینیم؟
به این چند مثال توجه کنید:
    تیم فوتبال پرسپولیس که گفته می‌شود بیش از 200 میلیارد تومان بدهی دارد، اردوی قبل از فصلش را در کرواسی برپا کرده. تازه غیر از بازیکن‌ها و سرمربی و دستیارانش، مدیرعامل باشگاه، یکی از اعضای هیات مدیره، مدیر اجرایی و مسئول روابط عمومی هم با تیم رفته‌اند. همین داستان را استقلال هم دارد. پول ندارد بدهی‌هایش را صاف کند یا ستاره‌هایش را نگه دارد، اما اصرار دارد که در ترکیه اردو بزند، مثل سپاهان که می‌گویند چند روز است مدیران فولاد مبارکه بسیج شده‌اند که هر جوری شده 90 هزار یورو برای سفرشان جور کنند. کسی هم اگر به این سفرها ایراد بگیرد، نبود کمپ تمرینی مناسب در ایران را بهانه می‌کنند. البته راست می‌گویند. واقعا در هیچ جای ایران کمپ درست و حسابی نداریم که این فصل از سال به درد بخورد، اما نمی‌گویند مقصر چه کسی است که کمپ نداریم. چه کسی باید کمپ می‌ساخته؟ مگر غیر از این است که همان کمپ‌هایی را که ما برای اردو انتخاب می‌کنیم، در ترکیه و کرواسی و اتریش و آلمان، باشگاه‌ها ساخته‌اند. یعنی بخشی از بودجه سالانه‌شان را هزینه ساخت ورزشگاه و کمپ و زمین تمرینی کرده‌اند. مثل باشگاه‌های ما نبوده‌اند که همه بودجه‌ای که دارند را بین مربیان و بازیکنان تیم بزرگسالان تقسیم کنند. جوری که نه تنها پولی برای ساختن ورزشگاه و زمین تمرین و کمپ نمی‌ماند، که به بقیه تیم‌های باشگاه هم مثل نوجوانان و جوانان و احیانا تیم زنان- اگر داشته باشند- پولی نمی‌رسد.
    بر اساس یک عادت درست یا غلط، هر سال با حضور رئیس‌جمهور از قهرمانان رشته‌های مختلف با دادن کلی سکه تجلیل می‌شود. طبیعی است که وزارت ورزش به‌جای اینکه برود سکه بخرد و با وانت بیاورد بین ورزشکارها تقسیم کند، به هر فدراسیون متناسب با تعداد قهرمانانش، چک می‌دهد. ظاهرا امسال در فاصله روز مراسم تجلیل تا روز دریافت چک، قیمت سکه بالا رفته بود. همین باعث شد فدراسیون کشتی بزند زیر میز که الی و لابد باید قیمت سکه به‌روز حساب شود. خلاصه الم شنگه‌ای به‌راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد. فدراسیون چک را قبول نمی‌کند و این وسط سکه قیمتش روز به روز بالاتر می‌رود. یکی، دو سکه هم نیست. سه هزار و خرده‌ای سکه است!
    تیم‌ملی فوتبال ایران در بازی اول جام‌جهانی، تیم مراکش را شکست می‌دهد. وزیر ورزش تصمیم می‌گیرد به اردوی تیم برود و با بازیکنان و مربیان دیدار کند. به او مشورت می‌دهند که دست خالی نرود. همه توان وزارت خارجه و بانک مرکزی به‌کار گرفته می‌شود که در روز تعطیل چند ده هزار دلار جور کنند و به وزیر برسانند. بالاخره هم موفق می‌شوند و به‌موقع دلار را می‌رسانند. چه کار بزرگی!
    باشگاه مس کرمان که تیم فوتبالش در لیگ یک بازی می‌کند، همین چند هفته پیش مجتبی حسینی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. حسینی مربی ناشناخته‌ای نیست. او پس از چند سال دستیاری یحیی گل‌محمدی، دو فصل پیش سرمربی ذوب‌آهن هم شد. با وجود این سابقه، ناگهان قبل از شروع فصل جدید لیگ یک، خبر رسید که نادر دست‌نشان جای حسینی را گرفته. دلیل؟ چون در همین مدت کوتاه مدیران باشگاه مس عوض شده‌ بودند و مدیران جدید دل‌شان می‌خواسته دست‌نشان سرمربی تیم‌شان باشد. تکلیف قرارداد حسینی چه می‌شود؟ ظاهرا بخش قابل توجهی از مبلغ قرارداد را به او داده‌اند که فسخ کند. پول را از کجا آورده‌اند؟ از جیب همین مردم بیچاره‌ای که کمرشان زیر فشار اقتصادی خرد شده است. به‌همین راحتی!  

این درست که ورزش باید جدی گرفته شود، باید سرمایه‌گذاری در آن بیشتر شود. قهرمانان ورزشی عزیز دل همه ما هستند. به آن‌ها افتخار می‌کنیم و باید قدردان زحمات‌شان باشیم، اما مگر آن‌ها هم عضو همین جامعه نیستند؟ مگر خون آن‌ها رنگین‌تر از خون آن کارگری است که به‌خاطر شرایط اقتصادی مملکت، به‌زور شکم زن و بچه‌اش را سیر می‌کند؟ می‌گویند ورزشکارها زحمت کشیده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند، انگار جوانی که با هزار مشقت درس خوانده، دانشگاه رفته، لیسانس و فوق‌لیسانس گرفته و حالا بیکار است، هیچ زحمتی نکشیده. البته کسی نگفته یک فوتبالیست اندازه یک کارمند یا مثلا استاد دانشگاه حقوق بگیرد. ولی انتظار بیهوده‌ای نیست که از آن‌ها بخواهیم در شرایط بحرانی جامعه، احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند، وقتی می‌دانند بخش عمده پول فوتبال و کشتی و بقیه ورزش‌ها را دولت از جیب مردم می‌دهد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید