• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 21 تیر 1397
کد مطلب : 22781
+
-

تابستان‌ها در ِ قصابی بسته می‌شد‌!

تابستان‌ها  در ِ قصابی بسته می‌شد‌!

شهرزاد آزرم

در طهران قدیم انگور، انجیر، توت و... را برای فروش در «تفت» می‌ریختند و بار الاغ و قاطر می‌کردند. دو تفت را دو سمت حیوان می‌گذاشتند و با طناب می‌بستند. برای اینکه میوه خراب نشود، کف تفت و دیواره‌هایش و روی میوه، برگ‌هایی از درخت همان میوه می‌گذاشتند. اگر انگور بود، برگ مو و اگر انجیر بود برگ درخت انجیر. مرد میوه فروش با قاطر و الاغش که یک خروار(حدود 133کیلوگرم) میوه بار آن کرده بود به کوچه و خیابان می‌آمد و به آواز چیزی می‌خواند. مثلا اگر توت داشت، می‌خواند: بیا که قند آوردم، خیابونو بند آوردم، توتش مال هراته، بخور که خوش خوراکه...

میوه‌های نرمی را که ممکن بود له شوند در تفت می‌ریختند که از چوب ساخته می‌شد و حصیر. اما اگر پوست محکمی داشت مثل خیار، گوجه، بادمجان و... آن را در «گاله» می‌گذاشتند؛ کیسه‌هایی بافته شده از نخ‌های پنبه‌ای. از آنجایی هم که مردم جنس مانده نمی‌خریدند، پنج و شش صبح این خیار و گوجه و... از جایی مثل دولاب می‌چیدند و بعد بار حیوان می‌شد و تا عصر فروش می‌رفت و به خانه مردم می‌رسید. فروشنده هم در این بین حواسش به حیوان بود و میوه خراب را می‌داد که او بخورد و سالم را به مشتری می‌فروخت.

از آنجایی که یخچال و وسایل خنک‌کننده و نگهدارنده هم نبود، وقتی شب می‌شد، بار مانده را «چکی» می‌فروختند. چکی یعنی یک‌جا؛ مثلا هفت، هشت طالبی را یک‌جا و به قیمت یک طالبی می‌فروختند. فروشنده با گذاشتن میوه لای برگ درخت همان میوه، آن را تازه نگه می‌داشت. اثر هم داشت آن قدر که می‌‎شد بار انجیر را از یزد تا تهران بیاوری و خراب نشود. البته راه‌های دیگری هم برای نگهداری برخی میوه‌ها داشتند که ماندگاری بیشتری داشت؛ مثلا مردم طبق رسم کهن می‌خواستند سر سفره عیدشان سیب باشد. برای همین سیب را به روش مخصوصی از پاییز نگه می‌داشتند و سالم به بهار می‌رساندند؛ یک لایه شن نرم و خشک به‌اصطلاح؛ بادی روی زمین می‌ریختند و سیب را روی آن می‌چیدند، به‌طوری که بین سیب‌ها یک بند انگشت فاصله باشد.

دوباره سیب را وسط ردیف اول و به همان ترتیب می‌چیدند و ماسه می‌ریختند. در نهایت مخروطی از سیب و شن درست می‌شد و به آن دست نمی‌زدند تا بهار. برخی هم سیب‌ها را لای آرد و در زیرزمین می‌گذاشتند. البته سیب‌های سالم و بدون لک را به این دو روش نگهداری می‌کردند. روش جالب‌تر نگهداری انگور بود. انگور تازه را که از درخت می‌چیدند، در زیرزمین به بند می‌کشیدند و یک حبه انگور از همان خوشه را فرو می‌کردند روی قسمت بریده شده شاخه انگور. انگور در این مدت از آن حبه تغذیه می‌کرد و سالم می‌ماند. یک هفته بعد، قبل از اینکه آن حبه پلاسیده شود دوباره سر وقت انگورها می‌رفتند و حبه دیگری را جایگزین قبلی می‌کردند. به این روش انگور سالم و تازه می‌ماند.

مردم هم به اندازه خوراک‌شان می‌خریدند و برای اینکه خراب نشود، همان صبح میوه‌هایی مانند طالبی را در یخ می‌گذاشتند و ظهر یا شب شکر می‌زدند و با پنیر و نان می‌خوردند. اصلا میوه ازجمله خوراکی‌های جدانشدنی زندگی مردم در تابستان بود. به محض اینکه سر و کله میوه‌ها در بازار پیدا می‌شد، غذای مردم ترکیبی می‌شد از همین میوه‌ها با نان و پنیر. تابستان بود و آب‌دوغ‌خیار و نان و پنیر و هندوانه و... فقیر و غنی هم نداشت. آن اندازه که در این فصل کار قصابی کساد می‌شد و درش بسته.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید