برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
راوی: روایت کننده، بازگو کننده صحنه و ماجرا.
رد کسی را گرفتن: قدم به قدم تعقیب کردن، دنبالش رفتن («زاغ سیاشو چوب زدن»).
رشته برشته: نوعی شیرینی که با آرد برنج، سفیده تخممرغ و خاکه قند درست میکنند.
رو انداختن: خواستن، تمنّا داشتن، دست به دامن شدن.
رو حوضی: تخت حوضی، نمایش سنتی و موزیکال تهران.
زبون چرب و نرم: کسی که زبان شیرین و دلنشینی دارد، خوش سر و زبان.
زدن تو خال: به هدف زدن، حرفی را درست و به موقع گفتن.
زو: نوعی بازی و ورزش. (الکم دولکم، چرخ و فلکم، نون و نمکم، علی زو...)
صابنظر: بلندنظر، آگاه، بینا، باریکبین.
صبح به صبح: صبحها، هر روز صبح، از این صب به اون صب.
صرافت: یادآوری، توجه دادن، توجه کردن، پی بردن، آگاهی.
صورتسازی: آرایش، بزک، گریم، چهرهپردازی.
صیفیجات: هندوانه، خربزه، خیار، بادمجان، کدو، ...
ضَجّهموره: شیون، ناله جانسوز (همچنین: زنجموره).
ضربه: کوفتن، زدن، از پا درآوردن.
ضیافت: مهمانی، مهمانداری.
چهار شنبه 20 تیر 1397
کد مطلب :
22764
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved