برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
حاجی لکلک: لکلک، پرندهای که بیشتر روی گلدستهها و مساجد و امامزاده لانه میگذارد. وقتی هوا سرد میشود به قشلاق میرود و پس از پایان سرما بر میگردد.
حالگیری: سنگ روی یخ کردن، سبک کردن، خیط کردن، تو ذوق زدن، خراب کردن.
حتمنی: حتماً، مسلماً، بدون شک و تردید، بدون بر و برگرد، قطعی.
حرف پیشکی: پیشبینی، آیندهگویی(«حرف پیشکی مایه شیشکی»).
حرفش باد هواست: کسی چیزی ازش سر در نمیآورد، نامفهوم است، بیمحتواست.
حساب حساب است: چه راضی باشیم و چه راضی نباشیم کاری است که باید انجام دهیم/ حسابی است که باید صاف کنیم (حساب حساب است، کاکا برادر).
حق به حقدار رسیدن: به حقش رسیدن، به چیزی که استحقاقش را داشت دست پیدا کردن.
حیوونکی: کلمهای است برای دلسوزی و در عین حال محبت که به آدم ساده و بیدست و پا گفته میشود.
خاتون پنجره: نوعی شیرینی قدیمی.
خالکوبی: نقش و نگار و سوزنکوبی روی پوست سینه و دست.
خدا به دور: دعایی است به این معنی که خدا هر بلایی را دور کند.
خرّاج: پول خرج کن، دست و دلباز، گشاده دست.
خِرکش: چیزی را به زحمت روی زمین کشیدن و کشان کشان بردن.
داریه: یکی از سازهای پوستی و کوبهای ایرانی.
دَدَر دودور: غوغا، جنجال، سروصدا، هیاهو.
درجه: پایه، مرتبه، رتبه، پله.
دست کسی پیش نرفتن: از روی خساست کاری برای کسی انجام ندادن، خیرش به کسی نمیرسد، ناخن خشک است، آب از دستش نمیچکد.
دَفتَر دستک: قلم نی و قلمدان، قدزن و دفتر جلد چرمی؛ دفتر حساب و کتاب، دفتر خرج و مخارج، دفتر اموال و اثاثیه.
ذیقیمت: ارزشمند، گرانبها، قیمتی، پربها.
سه شنبه 12 تیر 1397
کد مطلب :
21921
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved