• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
سه شنبه 12 تیر 1397
کد مطلب : 21892
+
-

همراهی با قهرمان دیروز و تاکسیران امروز در خط شهران، نیایش

فرمان زندگی در دست مرد آهنین

فرمان زندگی در دست مرد آهنین

زهرا بلندی| خبرنگار:

منطقه 3 و 5


برای ملاقات با او در چهارراه نیایش، داخل پایانه تاکسیرانی خط شهران ـ نیایش ایستاده‌ام. یکی از رانندگان خط می‌گوید: «شهران؟ خانم شهران؟‌» با تکان سرم به نشانه تأیید، بلافاصله چند راننده، تاکسی ون نسبتاً قدیمی و فرسوده را نشانم می‌دهند و یک صدا می‌گویند: «ورزشکار نوبت توست!‌» مردی با اندام ورزشکاری به سمت خودرو می‌آید و حین سلام و احوالپرسی با مسافران، پشت فرمان می‌نشیند. خودش است، راننده‌ای که روزگاری جزو افتخارآفرینان مسابقات قوی‌ترین مردان بود و این روزها، هم کار می‌کند و هم دانسته‌های ورزشی‌اش را در اختیار مسافرانش می‌گذارد. 
    
با حرکت خودرو، یکی از مسافران به خودش جسارت می‌دهد و می‌گوید: «بارها در این خط مسافرتان بوده‌ام. راستش شما را چه به رانندگی؟! حیف این اندام ورزشکاری نیست که از صبح تا شب پشت فرمان باشد؟!‌» راننده لبخند می‌زند و قبل از اینکه بخواهد چیزی بگوید، مسافر دیگری وارد بحث شده و می‌گوید: «آقا حمیدرضا، جزو مردان آهنین و افتخار محله ماست. حضور او در مسابقات قوی‌ترین مردان، فراموش نشدنی است. او در روزهایی که اولین مسابقات قوی‌ترین مردان ایران از رسانه ملی پخش می‌شد و ورزشکاران این عرصه انگشت‌شمار بودند، موفق به کسب مقام کشوری شد. خیلی از ساکنان محله‌های جنت‌آباد و شهران هنوز هم از او برنامه ورزشی می‌گیرند و از تجربیاتش بهره‌مندند.»

«حمیدرضا شایگان» راننده تاکسی 37 ساله که از دلیل حضور من در این سفر باخبر است، در ادامه حرف‌های مرد مسافر رو به من و سایر مسافران کنجکاوش می‌گوید: «از کودکی عاشق ورزش بودم و با تشویق‌های برادرم که مهارت خاصی در رشته وزنه‌برداری داشت، سال 1375 وارد این رشته ورزشی شدم. برای موفقیت در این رشته، روزها در باشگاه ورزش می‌کردم و ساعت 21 تا 23 هم در خیابان‌های خلوت محله جنت‌آباد تمرین می‌کردم.» وی درباره افتخاراتش می‌گوید: «دوران خدمت سربازی در تیم ارتش جمهوری اسلامی، 3 بار مقام برتری کسب کردم و سال‌های 1381 و 1382 هم با شرکت در مسابقات کشوری قوی‌ترین مردان رتبه آوردم.» 


ارائه تجربیات به مسافران علاقه‌مند ورزش

او با اشاره به اینکه سال 1383 یک حادثه مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و مجبور شد به دلیل آسیب‌دیدگی شدید عضلانی و شرایط سخت مالی ورزش حرفه‌ای را کنار بگذارد، می‌گوید: «بعد از آن اتفاق تا سال 1388 در یکی از باشگاه‌های محله شهران مربیگری ‌کردم، اما نهایتاً مجبور شدم برای تأمین مخارج زندگی پس از تلاش‌ بسیار، فرمان تاکسی را جایگزین وزنه‌های آهنی کنم؛ شغلی که تا سال اول حس خوبی نسبت به آن نداشتم و تنها دلخوشی‌ام مسافرانی بودند که هنوز من را به‌عنوان مرد آهنین می‌شناختند و در طول سفر یا در باشگاه محل، حین تمرین‌های شخصی از من برنامه ورزشی می‌گرفتند.» 
راننده‌ای که حالا 10 سال از فعالیتش در این خط تاکسیرانی می‌گذرد و 3 سال است سرپرستی اینجا را به عهده دارد، از ابتدای ورودش به این شغل چنین می‌گوید: «روزهای اول به دلیل جثه‌ام در نظر مردم، راننده‌ای خشمگین و بداخلاق به نظر می‌رسیدم، ولی طی این سال‌ها همیشه جزو رانندگان نمونه معرفی شده‌ام و سرپرستی خط شهران ـ نیایش را به عهده دارم.» مرد آهنین با ابراز اینکه اکنون رابطه خوبی با شغلش برقرار کرده، ولی هنوز هم مهم‌ترین دغدغه‌اش ورزش است، می‌گوید: «کافی است که مسافری بحث ورزش را به میان بکشد تا سفره دلم را باز کنم و از عشقی که در دلم موج می‌زند برایش بگویم و در عین حال دانسته‌ها و تجربیاتم را دراختیارش بگذارم. جای خالی ورزش را این روزها با دادن برنامه به مسافرانم پر می‌کنم و قصد دارم به محض اینکه شرایط مالی‌ام بهتر شود دوباره به زندگی ورزشی بازگردم.»



تنظیم سلیقه‌ای چراغ راهنما

ربع ساعت از حرکتمان گذشته و ما هنوز پشت چراغ قرمز چهارراه نیایش هستیم. خانم جوانی با ابروهای گره خورده ساعتش را نگاه کرده و می‌گوید: «ای بابا پس چرا چراغ سبز نمی‌شود؟!‌» شایگان لب به سخن گشوده و می‌گوید: «مدت‌هاست که با این مشکل روبه‌رو هستیم. روزهایی بوده که نیم ساعت هم منتظر سبز شدن این چراغ مانده‌ایم. بارها با پلیس راهور تماس گرفته، ولی پاسخی نگرفته‌ایم و انگار این چراغ درست شدنی نیست!‌» وی ادامه می‌دهد: «به نظر می‌رسد چراغ راهنمای این چهارراه کاملاً سلیقه‌ای تنظیم می‌شود.» وی در ادامه با اشاره به اینکه اینجا پرحاشیه‌ترین خط مناطق 3 و 5 است، می‌گوید: «به دلیل ترافیک همیشگی این خیابان، عده‌ای اسم اینجا را پارکینگ گذاشته‌اند و با وجود این مشکل طبعاً سرویس‌های کمتری هم به پست رانندگان می‌خورد.» او با بیان اینکه اخیراً تونلی از ابتدای خیابان آرش تا خیابان نیایش ساخته شده است، می‌گوید: «دهنه این تونل بسیار باریک است و با افتتاح آن و انتقال این حجم از ترافیک به اینجا، مشکل ترافیک و شلوغی تشدید خواهد شد.» 


رانندگی در پرحاشیه‌ترین خط 

درحالی‌که همه در انتظار سبز شدن چراغ راهنمایی هستند، نگاهم به گوشه پنجره گره می‌خورد و مسافربرهای شخصی با پلاک‌ شهرهای دیگر نظرم را جلب می‌کند. شایگان می‌گوید: «78 ون و 45 سواری در این خط فعالیت می‌کنند و حضور مسافربرهای شخصی از عمده مشکلات راننده‌ها محسوب می‌شود. متأسفانه وقتی اینجا خلوت است، برخی مسافران سوار ماشین‌های شخصی می‌شوند و رانندگان خطی ساعات طولانی را باید منتظر مسافر بمانند ولی در فصل زمستان و ساعات پر رفت‌وآمد که اینجا شلوغ‌تر است، اغلب مسافران سراغ تاکسی می‌آیند و بابت ترافیک و نبود به موقع خودرو از ما گلایه می‌کنند.» وی ادامه می‌دهد: «جالب است که بارها مسافران از غیر‌قابل اعتماد بودن این خودروهای شخصی با من صحبت کرده‌اند، این درحالی است که ما در همین خط بارها در خودرو کیف‌ یا وسایل ارزشمندی پیدا کرده و به مسافران پس داده‌ایم.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید