• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
چهار شنبه 6 تیر 1397
کد مطلب : 21211
+
-

چوپان راستگو

شفیع بهرامیان | خبرنگار:

بالادست، آنجا که دشت‌های سبزرنگ دست‌به‌دست کوه‌ می‌دهند، جای خوبی برای چریدن دام‌هاست. کامل هم این را می‌دانست. دام‌هایش را همان ‌جا برده بود. وقتی که می‌رفت، غروب بود. باران نم‌نم می‌بارید. حالا اما ساعتی از غروب گذشته‌ بود. سوسوی چراغ‌های ده از منظر کامل همین را می‌گفت. صدایی نمی‌آمد جز بارش بی‌امان باران که حالا زمین و زمان را به رگبار بسته بود. هر سال خرداد داستان همین است. رگبار و تگرگ می‌آید. بارندگی‌های خوب، مرتع‌ها را هم پربار می‌کند، دام‌ها که پروار شوند، نان اهالی‌ای که دام دارند هم در روغن است. پس چه بهتر که ببارد. می‌بارید. آن‌قدر که دامنه‌های کوه آن را پس زدند. کامل استراحت می‌کرد که این را فهمید. به خود که آمد، آب از دامنه‌های کوه سرازیر شده بود و بی‌واهمه به یکسو‌ روانه می‌شد. کامل رد آب را که گرفت، به روستایشان رسید؛ چراغ‌های روستا خاموش بود. اهالی به خواب رفته بودند. ترس به سراغش آمد. آب که نه، سیل بود که سرعت می‌گرفت. وای! اگر به پسوه می‌رسید، چه می‌شد؟

‌این روزها، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مملو از بازنشر کیاست، راستگویی و وفاداری فردی است که جان بسیاری را از مرگ نجات داد؛ وقتی شبانگاه با بارش تنها نیم ساعت باران و تگرگ، سیلابی با پهنای بیش از 200 متر از ارتفاعات «شیوه‌زان» و دره «برده‌گا» پسوه پیرانشهر با سرعتی سرسام‌آور به‌ سوی آبادی‌های اطراف سرازیر شد، او آنجا بود. صحبت از کامل قربانی، چوپان 28 ساله‌ای است که جان ده‌ها نفر از روستاییان را با اطلاع‌رسانی به‌موقع نجات داد.  کامل توضیح می‌دهد: به محض اینکه متوجه سیل شدم، خود را به روستا رساندم. با تماس تلفنی برادر بزرگ‌ترم را در جریان گذاشتم و او از طریق بلندگوی مسجد، ساکنان روستا را مطلع کرد و به تخلیه فوری فراخواند. پس از 10 دقیقه، موج ویرانگر از راه رسید، 106 خانه را در مسیر خود تخریب کرد، طفلی 2 ماهه را از دامان مادر گرفت و صدها هکتار زمین و ملک کشاورزی را در چشم بر هم زدنی نابود کرد.  این چوپان فداکار با بیان اینکه سیل ویرانگر پیرانشهر بیش از 12 میلیارد تومان خسارت برای روستای پسوه بر جای گذاشت، می‌افزاید: سرپناه پدری‌ام به طورکامل تخریب شد. همه زندگی و 12 رأس دامی که کمیته امداد امام خمینی (ره) به مادر پیرم داده بود، تلف شدند. سرپناهی که همین سال گذشته، با اندوخته 12 سال چوپانی‌، بازسازی کرده بودم از بین رفت.

کامل 2 کلاس درس بیشتر نخوانده است. او در همین 2 کلاس روایت چوپان دروغگو را می‌داند و توضیح می‌دهد: اثری از «چوپان دروغگو» نیست. امروز می‌توانم به خود ببالم که برای همیشه به این تفکر غلط و نادرست، خط بطلان کشیده‌ام.  چوپان نجاتگر این روزها به همراه مادر، همسر و فرزندانش در چادر زندگی می‌کند و چشم‌انتظار یاری مسئولان است تا بتواند بار دیگر روی پای خود بایستد. نه تنها کامل، بلکه همه اهالی آبادی که خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند، چشم‌انتظارند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :