• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 27 خرداد 1397
کد مطلب : 19812
+
-

فقط ایران، ایران نیست

بهروز رسایلی| خیلی‌ها به ماجرای رخ داده در تیم ملی اسپانیا از زاویه دید فدراسیون نگاه می‌کنند و تصمیم اتخاذ شده مبنی بر اخراج خوان لوپتگی در فاصله 24ساعت تا شروع جام‌جهانی را مورد ستایش قرار می‌دهند. لوپتگی قبل از اولین بازی اسپانیا در این جام، قراردادش را با رئال مادرید به طور رسمی امضا کرد تا متهم به خیانت علیه تیم ملی شود. فدراسیون هم وارد شد و بی‌رحمانه او را برکنار کرد. الان همه دارند قربان صدقه ماتادورها می‌روند که شأن تیم ملی کشورشان را حفظ کردند و اجازه ندادند ارزش و اعتبار این «برند» بازیچه مصلحت‌اندیشی‌های مقطعی شود. حتی برخی منتقدان از تصمیم فدراسیون فوتبال اسپانیا به عنوان درسی تاریخی برای مدیران فوتبال در ایران یاد می‌کنند اما چرا حداقل یک بار از زاویه لوپتگی و رئال مادرید به ماجرا نگاه نکنیم؟ بالاخره آنها هم فرنگی هستند و رئال مادرید که اصلا بهترین و پرافتخارترین باشگاه جهان است. آنها چرا این‌قدر آماتور و غیرحرفه‌ای، تیم ملی‌شان را قربانی کردند و ارزش و محبوبیت خودشان را هم این همه تنزل دادند؟ راستی اگر مشابه این اتفاق در ایران رخ می‌داد و سرمربی داخلی تیم ملی کشور ما با شراکت یک باشگاه بزرگ ایرانی دست به این کار می‌زد، رسانه‌ها چه مطالبی در این مورد می‌نوشتند؟ در این صورت قطعا عبارت دیرآشنای «کجای دنیا» هزاران بار دیگر تکرار می‌شد و منتقدان می‌پرسیدند کجای دنیا ممکن است یک باشگاه و مربی با همدستی هم، چنین فاجعه‌ای به بار بیاورند؟ حالا اما می‌بینید که این اتفاق در اسپانیا، یکی از مهم‌ترین کشورهای جغرافیای فوتبال جهان رخ داده است.
اساسا عبارت «کجای دنیا» از آن دست تعابیری است که خیلی زیاد در فضای نقد فوتبال ایران تکرار می‌شود؛ به‌خصوص اگر آن را با لحن علی دایی بخوانید! تکیه این عبارت بر آن است که بسیاری از بی‌برنامگی‌ها و اتفاقات زشت و ناهنجار فقط در فوتبال ایران رخ می‌دهد و هیچ کجای دنیا امکان تکرار آنها وجود ندارد. البته در اینکه فوتبال ما از نظر مدیریتی به‌شدت ضعیف و حتی ویران است تردیدی وجود ندارد، اما این‌طور هم نیست که همه اتفاقات عجیب و غریب دنیای فوتبال فقط سهم ما باشد. نمونه‌اش همین حماقت مشترک لوپتگی و رئال مادرید که آدم‌هایی با 6 ماه سابقه حضور در فوتبال هم محال است مرتکب آن شوند. نمونه دیگرش فدراسیون فوتبال ژاپن که سرمربی تیم ملی این کشور را در فاصله یک ماه تا شروع جام‌جهانی روسیه به دلیل کسب نتایج ضعیف کنار گذاشت. یا شاید بهتر باشد سرنوشت تیم ملی فرانسه را در جام‌جهانی 2010 مرور کنیم که یک «سیرک» واقعی بود و از درگیری بازیکنان با مربی در زمان استراحت بین دو نیمه تا اعتصاب دسته‌جمعی علیه دومنک در تمرینات را تجربه کرد! گاز گرفتن سوارس و کله زدن زیدان وسط فینال جام‌جهانی پیشکش؛ تازه اینها مثال‌هایی از بزرگ‌ترین تورنمنت فوتبال جهان است، وگرنه در ژانرهای کوچک‌تر که واویلاست. برای پرهیز از زیاده‌گویی شاید بهتر باشد از اتفاقات همین فصل لیگ یونان یک نمونه بیاوریم و خلاص؛ جایی که مدیرعامل باشگاه پائوک در اعتراض به داور مسابقه با اسلحه وارد زمین شد و مسابقات لیگ در واکنش به این شوک تاریخی، دو هفته تعلیق شد. تازه ما خوشحالیم که بهترین بازیکنان کشورمان، در لیگ این کشور توپ می‌زنند!
مراد از مرور اینها هرگز آن نیست که ناهنجاری‌های فراوان فوتبال ایران را توجیه کنیم، که حتی اگر همه دنیا هم راه را اشتباه بروند، آدم باید سعی کند گام خودش را درست بردارد. منظور فقط این است که در استفاده از عبارت کلیشه‌ای «کجای دنیا» کمی صرفه‌جویی کنیم و در اوج خشم و هیجان، این گزاره نادرست را به کار نبریم.  

این خبر را به اشتراک بگذارید