• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 27 خرداد 1397
کد مطلب : 19808
+
-

همه‌مان اشتباه کردیم!

سیامک رحمانی روزنامه‌نگار
بیایید قبول کنیم که همه ما اشتباه می‌کردیم. مثل اغلب بارها. تقریبا همه‌مان. اشتباه می‌کردیم که فکر می‌کردیم و بازی‌های جام‌جهانی را ساده‌ فرض کرده بودیم. یا نه، برعکس، خیلی‌هایمان درباره تیم‌ملی و بازیکنانش خیال‌پردازی کرده بودیم. که می‌توانند مثل بازی در باشگاه‌هایشان ستاره باشند و بدرخشند. حواس‌مان نبود که اینجا با چه حریفانی طرفیم. که اینجا نه جای ستاره‌ها که جای سوپراستارهاست. شاید همه آنها که با خوش‌خیالی قبل از بازی اول برد ایران را پیش‌بینی کرده بودند، هیچ ایده‌ای از حریف در ذهن نداشتند. گمان می‌کردند مراکش هم مثل یکی از تیم‌های آسیایی است و ما در مقابل آسیایی‌ها، در همه این سال‌ها به مشکل زیادی نخورده‌ایم. در اینجا می‌خواهم چند اشتباه عمومی را مرور کنم که بازی اول و نمایش تیم ایران و نتیجه‌اش را برایمان تبدیل به اتفاقی باورنکردنی کرد.
اگر از خط دروازه شروع کنیم، خیلی‌هایمان درباره بیرانوند قضاوت نادرستی داشتیم. اینکه او گلر پراشتباهی است و روی هر ضربه سنگین تسلیم خواهد شد. او در مقابل مراکش شب موفقی داشت. وقتی نمایش دخه‌آ را دیدیم بیشتر متوجه می‌شدیم که ایستادن درون دروازه جام‌جهانی چه کار سختی است و بیران از پس‌اش برآمد.
درباره روزبه چشمی هم اشتباه کردیم. این گمان که او استحکام لازم را نخواهد داشت و سوتی خواهد داد. بازی ترکیه ما را گول زد. روزبه در مقابل مراکش همه را سوپرایز کرد. احتمالا کی‌روش کمی بهتر از ما فوتبال را می‌فهمد و برای انتخاب‌هایش دلایل قابل قبولی دارد.
چه کسی فکر می‌کرد امید ابراهیمی بهترین بازیکن ما باشد. یادمان باشد که در همه ماه‌های گذشته، نگرانی تیم‌ملی جای خالی عزت‌اللهی در میانه زمین بوده. اینکه کی‌روش چطور باید جایگزینی برای پست هافبک‌دفاعی پیدا کند. اما امید یکی از بهترین بازی‌های زندگی‌اش را کرد تا به ما یکی از بهترین شب‌های زندگی‌مان را هدیه کند.
ما درباره بازیکنان هجومی‌مان هم درست حدس نزده بودیم. اینکه قدرت ایران در خط حمله است و ما با جهانبخش و سردار و طارمی زهردار خواهیم بود. روند بازی اصلا اجازه خودنمایی به بازیکنان ما را نداد. البته که شاید آنها هم در بهترین روزشان نبودند. 
چند نفر از ما مثل عادل فردوسی‌پور فکر می‌کردیم این بازی نتیجه تلخی خواهد داشت؟ چند میلیون نفرمان دعا دعا می‌کردیم که ایران کم گل بخورد و آبروداری کند. در 20دقیقه اول که مراکش اجازه نفس کشیدن به ما نمی‌داد، بازی با استرالیا جلوی چشم‌مان آمد. اما همان‌طور که در مقابل استرالیا نور امیدی پیدا شد، اینجا هم شاهنامه آخرش خوش بود و نباید امیدمان را از دست می‌دادیم.
ما درباره ترکیب هجومی تیم‌ملی هم دچار سوء‌تفاهم شدیم. چند دقیقه مانده به بازی، وقتی معلوم شد 11نفر نهایی ما چه کسانی هستند، عده‌ای به این صرافت افتادند که کی‌روش تیمش را هجومی چیده تا بازی اول را ببرد. گمان کردیم تیم بی‌مهابا حمله می‌کند. کسی چه می‌داند چه در ذهن سرمربی می‌گذشته. اما از یاد نبریم که بخشی از بازیکنان ما، فقط برای حضور در هیجده‌قدم حریف به ترکیب اضافه نشده بودند. وقتی آمار دوندگی بازیکنان اعلام شد و دیدیم که وحید امیری و کریم جزو دونده‌ترین بازیکنان زمین بوده‌‌اند، به این فکر کردیم که شاید حضورشان در ترکیب دلایل متفاوتی داشته. شاید این تصور عمومی در طول بازی که چون کمتر دیده می‌شدند پس تحرک زیادی نداشته‌اند و کم‌تاثیر بوده‌اند، بعدا در تحلیل‌های دقیق‌تر جای خود را به نتایجی معکوس بدهد. ما درمورد میلاد محمدی هم درست حدس نزدیم. به زمین نیامدن او اگرچه ما را از حضور بک چپ تماشایی‌مان محروم کرد، اما احسان حاج‌صفی جزو بهترین‌های ما بود و بلیچر ریپورت هم او را در تیم منتخب روز دوم مسابقات قرار داد. 
اشتباهات ما فقط اینها نبود، اما تیم‌ملی در دیدار مقابل مراکش، اگرچه دستپاچه نشان داد و پاس‌های دقیقی نداشت، اگرچه یکی از بهترین روزهایش را پشت‌سر نگذاشت، اشتباهاتش مرگبار نبود. تمرکزش را حفظ کرد و توانست مطابق میل کی‌روش سرعت مراکش را بگیرد و بازی را بخواباند. بله ما خوش‌شانس بودیم که در دقیقه95 با یک اتوگل به دومین پیروزی‌مان در تاریخ جام‌جهانی رسیدیم، اما باید خوشحال باشیم که تیم ایران و سرمربی‌اش به اندازه ما در اشتباه نبودند و واقعگرایانه، از ذره‌های شانس‌شان استفاده کردند. از آخرین و کوچکترین منفذ.
پی‌نوشت اول: درباره بازی ایران-مراکش بسیار نوشته‌اند و بسیار نوشته خواهد شد. این بازی حالا یکی از نقاط عطف تاریخ فوتبال ماست. درباره اثرات آن برای روحیه اجتماعی، در آینده بیشتر خواهیم شنید. همان‌طور که هنوز داریم درباره جشن‌های خیابانی 8 آذر 76 می‌نویسیم. بی‌شک از این برد و شادی مردم کم سوء‌استفاده نخواهد شد. عده‌ای آن را به‌نفع خود مصادره خواهند کرد و عده‌ای تلاش می‌کنند با این شادی جمعی مشکلات فزاینده اقتصادی و سیاسی را لاپوشانی کنند. برای همین، از عکسی که رئیس‌جمهور را در حال تماشای مسابقه نشان می‌داد، استقبالی مشابه عکس مشابه 4سال قبل نشد. برای همین حتی روسا در فرستادن پیام تبریک دودل شدند. وقتی که حتی مردم را از تماشای فوتبال در فضاهای عمومی محروم می‌کنیم و موانع متعدد پیش پایشان می‌گذاریم، کمی جسارت می‌خواهد که موقع خوشحالی بپریم به‌وسط میدان و بگوییم بله ما هم هستیم.
پی‌نوشت دوم: یکی از قشنگ‌ترین اتفاقات بعد از برد، بعد از همه آن صحنه‌های جشن در شهرهای ایران و سن‌پترزبورگ و بعد از اینکه بازیکنان کی‌روش را بالا انداختند و در رختکن «ما بچه‌های ایرانیم...» خواندند، استوری جهانبخش  در حمایت از بوهادوز، گلزن مراکشی بود: «سرت را بالا بگیر مرد، ما همه حرفه‌ای هستیم و اشتباه می‌کنیم، ناراحت نباش و مثبت فکر کن.» چه بازیکن جنتلمنی واقعا. چقدر آقامنشی پسر. و فوتبال چه روحی دارد. فراتر از برد و باخت. فراتر از مرزها و پرچم‌ها. چقدر کار جهانبخش فوق‌العاده بود. چه حالی داد.
پی‌نوشت سوم: کی‌روش قراردادش را با فدراسیون تا جام‌ملت‌ها تمدید کرده باشد یا نه، بدخواهان تیم‌ملی بهتر است کمی استراحت کنند و لااقل تا بازی بعد چیزی نگویند. خیلی دردناک است که بازیکنان تیم‌ملی و سرمربی‌اش بعد از پیروزی با دل‌شکستگی از حملات بگویند و از طعنه‌ها و توهین‌ها. کاش خوشی مردم را از این پیروزی دیده باشید. کاش کمی انصاف به خرج دهید. تیم‌ملی ایران است لعنتی‌ها. چرا باید برای باختش خداخدا کنید.

این خبر را به اشتراک بگذارید