• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 23 خرداد 1397
کد مطلب : 19669
+
-

استاد! سپاسگزاریم؛ استاد! چرا؟


نصرالله حدادی/ تهران شناس
حضرت استادی، محمدرضا شفیعی کدکنی ـ نویسنده و پژوهشگر پرآوازه کشورمان ـ ‌هنگام دیدار با 2نفر از اعضای شورای شهر تهران (محمدجواد حق‌شناس و الهام فخاری) که به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی، صورت گرفت، پیشنهاد خرید و حفظ چند خانه قدیمی تهران را به اعضای شورای شهر ارائه کرده‌اند. خانم الهام فخاری، نایب‌رئیس کمیسیون فرهنگی‌اجتماعی شورای شهر تهران درباره این دیدار گفته‌اند: «دکتر شفیعی‌کدکنی نگرانی خود را از وضعیت خانه ارغوان هوشنگ ابتهاج، منزل خانواده امین‌الضرب مهدوی، منزل زین‌العابدین مؤتمن در خیابان پامنار و منزل دکتر ابوالقاسم تفضلی در خیابان امیرکبیر ابراز داشته و خواستار خرید این خانه‌ها از سوی شهرداری یا میراث فرهنگی شده‌اند». سپاس فراوان تقدیم محضر مبارک حضرت استادی که اینگونه دقیق و هوشمندانه، مواردی را به 2نفر از اعضای شورای شهر متذکر شده‌اند تا آنان بیش از پیش دریابند که ابتهاج در روزگار ما تکرار‌ناشدنی‌است و خاندان امین‌الضرب (حاج‌محمدحسن و حاج‌محمدحسین و فرزندان بزرگوارشان اصغر و یحیی مهدوی)، از تأثیرگذارترین تجار و استادان دانشگاه تهران بوده‌اند و خانه اجدادی مؤتمن‌ها در محله قدیمی عولاجان و پامنار که در حال حاضر آنگونه که شنیده‌ام، محلی‌است برای تهیه فیلم‌های تاریخی با مضمون تهران قدیم، محل زندگی چند نفر از پزشکان و نویسندگان بنام بوده و خدمات مرحوم ابوالقاسم تفضلی هم که فراموش‌ناشدنی‌است. دو خانه مؤتمن در پامنار و امین‌الضرب در سه‌راه امین‌حضور، دارای ارزش معماری خاصی هستند اما خانه ارغوان سایه، هیچ شاخصه معماری مهمی ندارد و تنها به یمن اقامت ایشان، از اعتبار خاصی برخوردار است. به رغم جست‌وجو، نتوانستم خانه مرحوم تفضلی را بیابم و بعید می‌دانم دارای ارزش تاریخی خاصی باشد؛ چراکه در فهرست آثار تاریخی منطقه12 شهرداری تهران، ذکری از آن به میان نیامده و همانند خانه ابتهاج، اقامت ایشان، باعث ارزش این خانه شده است. به هر رو، فرقی نمی‌کند ـ چه بنا دارای ارزش‌های خاص معماری باشد، چه نباشد ـ اقامت این بزرگواران در آن، باعث ارزش و منزلت این بناها شده است و شایسته مرمت و نگهداری هستند تا بخشی از هویت تهران، برای نسل‌های آتی حفظ شود. اما سؤال من از حضرت استادی این است: چرا فقط به این 4خانه اشاره داشته‌اید؟ چون هم‌سنخ و فکر و صنف شما هستند؟

چرا به خانه زنده‌یاد علامه سیدمحمد فرزان که به گفته مرحوم مجتبی مینوی «دانش را برای دانش و فرهنگ را برای فرهنگ می‌خواست، نه از برای گرفتن تصدیق و رسیدن به مرتبه و مواجب» در «سرتخت بربری‌ها» در خیابان اکباتان اشاره نفرموده‌اید؟ خانه مرحوم سعید نفیسی در سه‌راه کاشف‌السلطنه را چرا یاد نکرده‌اید؟ و... با پوزش بسیار از حضور حضرت استادی، چرا «جزیره‌ای» فکر می‌کنیم و «ملی» نمی‌اندیشیم؟ ابتهاج ، تفضلی ، خاندان امین‌الضرب و مرحوم زین‌العابدین مؤتمن، بخشی از هویت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شهرمان تهران و کشورمان ایران هستند و جا دارد بزرگان، آنجا که انگشت بر نقطه در می‌گذارند، ضمن اشاره و تأکید بر عده‌ای خاص و اماکن مخصوص، اشاره‌ای هم به این امر داشته باشند که این شهر هویت‌باخته را باید و حتما در تمامی ابعاد هویت فرهنگی، معماری و تاریخی‌اش حفظ کرد. چند نفر در این شهر می‌دانند که خانه استاد بی‌بدیل هنر معماری ایران، علی‌محمدخان صانعی کجاست و چه بلایی بر سرش آمده است؟ چه شد خانه سیدجلال‌الدین طهرانی در نزدیکی خانه حاج‌امین‌الضرب در ابتدای خیابان ری؟

نگاه «کلان» خیلی وقت است که از میان ما رخت بربسته و اگر به ساحت وجود عزیز حضرت استادی جسارت نباشد، دیگر «ملی» فکر نمی‌کنیم و به همین دلیل است که در بسیاری از زمینه‌ها، دچار مشکل شده‌ایم و بعضا به بن‌بست خورده‌ایم. چرا تالاب‌های سراسر کشورمان از انزلی گرفته تا پریشان دچار بحران شده‌اند؟ آیا جز این است که مسئولان و نمایندگان اینگونه مناطق طی 40سال گذشته فقط به منافع کوتاه‌مدت، انتخاب‌شدن به هر قیمتی و تأمین خواسته‌‌های عده‌ای خاص اندیشیده‌اند و حاصل آن فاجعه‌‌های زیست‌محیطی است که به عواقبش فکر نکرده‌ایم؟

اینکه فلان وزیر یا فلان مقام اجرایی فقط سنگ منطقه و استان خود را بدون درنظرگرفتن منافع ملی، از قوه به فعل بیاورد، آیا راه به جایی برده است؟ حوادث کازرون برای چه به وجود آمد؟ «خُرداندیشی» بلای جان ما شده است. نگاهی به برخی از شهرها بیندازید تا دریابید خاندان و افراد متنفذ چگونه توانسته‌اند برای شهر و منطقه و زادگاهشان، بدون درنظرگرفتن منافع جامعه، تحصیل امتیاز کنند و عواقب و عوارضش را دیگران بپردازند. چرا دریاچه ارومیه رو به خشکی نهاده است؟ تا به کی می‌خواهیم بر اساس احساسات عمل کنیم و به علم و اندیشه بی‌اعتنا باشیم؟ شک ندارم که استاد شفیعی کدکنی اینگونه نمی‌اندیشند اما گفته ایشان را بهانه قرار دادم تا بگویم: با علم به منافع ملی بیندیشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید