• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 2 دی 1396
کد مطلب : 1965
+
-

میراث خلافت سیاه در موصل

روایت زنده و بی‌پرده از مهم‌ترین شهری که تاکنون در اشغال داعش بوده‌ است

میراث خلافت سیاه در موصل

مهیار زاهد/ روزنامه‌نگار و مستندساز:

درباره گروه تروریستی داعش، تا سال‌ها می‌توان کتاب نوشت و فیلم ساخت و روایت کرد. موصل، دومین شهر بزرگ عراق که زمانی رهبر این گروه تروریستی با سخنرانی در آن، خلافت جعلی خود را اعلام کرد، یکی از مکان‌هایی است که می‌توان روایت‌‌های تکان‌دهنده‌ای از چگونگی زندگی زیر سایه این گروه را در آن یافت. ‌ماه گذشته در سفر به عراق، چند روزی را در این شهر گذراندم. آنچه می‌خوانید روایت چندروز زندگی در موصل است که اکنون 6‌ ماه از آزاد شدن آن از دست داعش می‌گذرد.

سگی لا‌به‌لای خرابه‌ها استخوان‌‌های جنازه‌ای را میان دندان‌هایش می‌شکند! بوی جنازه‌های مانده از میان آوارهای در هم پیچیده‌ ساختمان‌ها به مشام می‌رسد. البته به مرور همه به این بو عادت کرده‌اند و حالا دیگرکمتر اذیت می‌شوند. چنین صحنه‌هایی در کوچه پسکوچه‌های این روزهای موصل به اتفاقی عادی بدل شده است. مسافران موصل اغلب از سمت غرب وارد این شهر کهن می‌شوند؛ همان بخشی که در عملیات آزادسازی بیشترین آسیب را دیده و امروز به تلی از خاک و آهن و جنازه بدل شده است. رود عریض و پرآب دجله از میان موصل گذشته و آن را به دو نیم تقسیم کرده؛ بخش غربی و بخش شرقی رودخانه.

در میان اهالی موصل آدرس‌دادن براساس این تقسیم‌بندی روال است. داعشیان در سمت شرقی شهر مقاومت کمتری کردند و به‌علت شرایط خیابان‌ها و ساختمان‌ها به‌ناچار زودتر عقب نشستند اما با تخریب تمامی پل‌های موجود بر رود دجله، در سمت غربی بیشترین مقاومت ممکن را از خود نشان دادند. آنها در کوچه‌پسکوچه‌های تنگ و باریک محله‌های قدیمی همین قسمت از شهر آدم‌ها را به سپر انسانی بدل کردند و  از هر روشی برای مقاومت  بهره گرفتند.

میراث داعش

میراث داعش برای اهالی موصل، چیزی نیست مگر انبوهی از سنگ و بلوک سیمانی و آهن مچاله شده و هر چیز دیگری که بتوان آن را ویرانی مطلق نامید! تنها یکی دو پل موقت کار گذاشته‌شده روی رود دجله ارتباط دو طرف شهر را با هم حفظ کرده است. بقایای پل‌های منفجرشده همانطور مانده‌ و منظره عجیبی را  در دل دجله رقم زده است. به همین دلیل در بیشتر اوقات ترافیک در میان شهر بسیار سنگین است و برای رفتن به بخش غربی شهر یا برعکس باید از صبح زود حرکت کرد.

ساختمان اعدام

ساختمان دایره القاعد که به یکی از مشهور‌ترین ساختمان‌های موصل بدل شده است نیز با انبوهی از آثار گلوله و خمپاره و بمباران همچنان خودنمایی می‌کند. این ساختمان یکی از ابزار اعدام داعشی‌ها بود که طی این چند سال بیش از 200نفر را از بالای آن به پایین پرت کردند و بسیاری از فیلم‌هایش نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در کنار اینها گویا هواپیماهای ائتلاف به رهبری آمریکا نیز سلیقه خاصی در بمباران داعشی‌ها داشته‌اند! تقریبا هر ساختمان مهمی که از گزند داعشیان در امان مانده توسط بمب‌های آمریکا و همراهانش ویران شده است؛ از جمله قصر صدام در موصل که داعشی‌ها مانند تمامی دیگر آثار به‌جای‌مانده از بعثی‌ها ابدا به آن آسیب نرساندند‌ و حتی از آن نگهداری هم می‌کردند.

اما  بمب‌های آمریکایی بخش زیادی از این قصر عظیم و زیبا را ویران کرده است. قلعه‌های قدیمی، هتل‌های بزرگ و... در بمباران‌ها تخریب شده‌اند. این را می‌توان به‌راحتی از مدل آوارها فهمید. از معدود بناهای مهمی که کاملا سالم مانده و در میان شهر موصل خودنمایی می‌کند، مسجد بزرگ صدام است؛ ساختمانی عظیم که به سبک معماری اسلامی عثمانی ساخته شده و در میان شهر قرار دارد. باقی‌‌ماندن همین ساختمان نیز در میان این همه آوار و خرابی کمی مایه آرامش است، اما همچنان فضای شهر موصل ملتهب و پرتنش  به نظر می‌رسد و  می‌توان این وضعیت را در تک‌تک خیابان‌های پررفت‌وآمد شهر حس کرد. شیعیان که اغلب ساکن بخش شرقی هستند تاجای ممکن از رفتن به قسمت غربی و ویران‌تر شهر پرهیز می‌کنند؛ چرا که می‌گویند همچنان امنیت آنطور که باید در آن بخش از شهر وجود ندارد.

از نماد داعش تا دانشگاه موصل

یکی از مهم‌ترین بناهای موصل که به نمادی کلیدی از داعش بدل شد مسجد جامع النوری بود که در روزگاری نه‌چندان دور ابوبکر البغدادی بر بالای منبر آن نشست و اعلام خلافت کرد. حال از این مسجد تقریبا چیز زیادی باقی نمانده مگر بخشی از گنبد که روی آوار نشسته است. ارتش عراق تنها 50 متر با این مسجد فاصله داشت که داعشی‌ها منفجرش کردند؛ مثل بسیاری از بناهای مهم دیگر که توسط داعش در اوج درگیری منفجر شد. یکی دیگر از یادگارهای به‌جای‌مانده از سیاه‌پوشان، کتابخانه و دانشگاه موصل است. لحظه‌های آخر عقب‌نشینی از این بخش شهر، داعشی‌ها ساختمان کتابخانه بزرگ این دانشگاه را به آتش کشیدند و هزاران جلد کتاب ارزشمند و بعضا تاریخی آن را به خاکستر بدل کردند. بقیه ساختمان‌های دانشگاه نیز وضع بهتری ندارد. آمفی‌تئاتر که عظمت آن از بقایایش مشخص است،

کاملا در آتش سوخته! کلاس‌های درس نیز همینطور؛ تنها می‌توان آهن‌های صندلی‌های ثابت به‌جای‌مانده از زبانه‌های آتش را نظاره کرد و افسوس خورد برای دانشگاهی که زمانی شهرتش ورای مرزهای عراق هم رفته بود. با این همه دانشجویان به دانشگاه بازگشته‌اند و با هیاهو و جنب و جوش خود حس زندگی را دوباره زنده کرده‌اند؛ دختران و پسران جوان عراقی که از شهرهای مختلف این کشور به موصل بازگشته‌اند و با وجود همه مشکلات تحصیلات خود را از سر گرفته‌اند و حتی در بخشی از محوطه دانشگاه نمایشگاه آثار هنری تجسمی خود را برگزار کرده‌اند. تابلو‌های آنها  نشان از روحیه‌ای کاملا متفاوت با محیط پیرامون دارد. محمد حنیف، یکی از استادان این دانشگاه می‌گوید: «در زمان حکومت داعش، دانشگاه هرگز به‌صورت رسمی تعطیل نشد اما فعالیت‌ آن تقریبا به صفر رسید. بسیاری از دانشجویان و خانواده‌هایشان گریخته بودند؛ استادها نیز همینطور.

تنها برخی از دروس که تا حد زیادی نیز با تغییرات و اعمال نظر داعشی‌ها همراه شده بود، همچنان تدریس می‌شد. تعداد کمی از دانشجویان به دانشگاه می‌‌آمدند؛ شاید چند‌ده نفر». خارج از دانشگاه می‌توان روی تمام ساختمان‌ها جای گلوله‌های بسیاری را دید که یادآور درگیری‌های شدید در این خیابان‌ها هستند. سیلوی بزرگ موصل از 3ناحیه مورد اصابت موشک واقع شده. مسجدهای شیعیان، کلیساهای مسیحیان و حسینیه‌ها و تمامی مدارس و مراکزی که مربوط به اقلیت‌های کرد و ترکمن و شبکی موصل بوده، در زمان زمامداری داعش منفجر و تخریب شده‌است. داعشیان حتی به قبرستان‌ها نیز رحم نکرده و تمامی سنگ‌ها را شکسته‌اند. همه آثار تاریخی چون بارگاه حضرت یونس و... نیز توسط داعشی‌ها در همان روزهای اول حکومتشان بر موصل ویران شده‌است.

برای جنگیدن حقوق می‌گرفتیم

عمر، یکی از اهالی سنی موصل است که در زمان حکومت داعش در شهر مانده و بیش از 3سال سختی فرمانروایی ابوبکر البغدادی را چشیده است. می‌ترسد فامیلی‌اش را بگوید. احتیاط و نگرانی در تمامی رفتارهایش مشهود است. حتی حاضر نیست شماره‌اش را بدهد. به‌سختی درباره خاطراتش صحبت می‌کند؛ «باید دشداشه‌هایمان را تقریبا تا نیمه کوتاه می‌کردیم و پاچه‌های شلوار را نیز کش می‌انداختیم و 10سانت بالاتر از مچ پا می‌بستیم». با یادآوری این محدودیت‌ها می‌خندد اما نه از سر شادی؛ «ریش‌هایمان را نمی‌توانستیم کوتاه کنیم. تقریبا برای هرکاری باید اجازه می‌گرفتیم.

اوایل به‌نظر می‌رسید که اوضاع خوب باشد. حتی بسیاری از مردم که گلایه‌هایی از حکومت مرکزی داشتند به استقبال داعش رفتند و شادی کردند و جشن گرفتند و گل‌بارانشان کردند. اما به‌مرور شرایط سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. هزینه‌ها شدیدا زیاد  شده بود و مالیات داعش هم کمرمان را شکسته بود.» عمر که 29سال دارد و حالا روزها در اردوگاه آوارگان اطراف موصل کار می‌کند، ادامه می‌دهد:«تقریبا هیچ کاری وجود نداشت مگر آنکه عضو داعشی‌ها شویم و برای جنگیدن حقوق بگیریم. همه اداره‌ها و سازمان‌ها باز بود اما اغلب نیروهای خود داعش در آنها ‌کار می‌کردند یا کسانی که طرفدارشان بودند.»

 به‌سختی حاضر می‌شود که بیشتر از این اطلاعات بدهد؛ «خانواده‌ها دخترها را معمولا در خانه‌ پنهان می‌کردند. بسیاری از دخترها هستند که در تمام این چند سال، پای خود را از خانه‌شان بیرون نگذاشته‌اند؛ از ترس آنکه داعشی‌ها آنها را پسند کنند و به زور به خانه بخت ببرند»!  عمر همین اطلاعات محدود را هم وقتی که می‌فهمد قرار است گفت‌وگویش داخل ایران منتشر شود و بعید است کسی در عراق آن را ببیند می‌گوید. این حجم از نگرانی و دلهره را می‌توان در بیشتر اهالی موصل دید.

سایه داعش بر شهر

 انگار اضطراب بر مردم این شهر سایه‌ افکنده است. همه نوعی نگرانی در دل دارند. داعشی‌ها نیز سعی می‌کنند که به این وضع دامن بزنند. حمله‌های ناگهانی و کمین‌ در راه‌های خلوت برای غافلگیری رهگذران از روش‌های این روزهای داعشی‌هاست. آنها شب قبل به یکی از محله‌های حاشیه‌ای شمال غربی موصل حمله کرده و 9نفر از چند خانواده را سر بریده و تا پیش از رسیدن نیروهای نظامی گریخته بودند. شب و روز درگیری‌های زیادی در اطراف شهر و درون محله‌هایی که داعش هنوز در آنها نفوذ دارد در جریان است. حتی گاهی برای هدف قراردادن داعشی‌های در حال فرار در دشت‌های اطراف شهر از هواپیما‌های نیروی هوایی عراق نیز استفاده می‌شود.

البته عملیات‌ تروریستی نیز همچنان ادامه دارد. چند هفته پیش یکی از ارتشیان عراقی که در روزهای اول آزادی موصل، پرچم این کشور را بالای ساختمان فرمانداری شهر برافراشته بود به ضرب گلوله به شهادت رسید. این روزها شنیدن صدای تیر و انفجار و درگیری در موصل عادی و طبیعی است اما با این همه عزم بیشتر ساکنان خسته از جنگ این شهر برای تغییر اوضاع و تثبیت امنیت جزم شده است. زهرا، دختر دانشجوی جوانی است که در دانشگاه موصل در رشته شیمی تحصیل می‌کند. می‌گوید: «دیگر این آخرین تلاش‌هایشان است. می‌خواهند ما را بترسانند و شایعه می‌کنند که به‌زودی باز اوضاع عوض می‌شود و برمی‌گردیم. در زمانی که موصل را اشغال کرده بودند خانه ما را منفجر کردند و کل زندگی‌ ما با خاک یکسان شده است. خانه‌های زیادی را همینطور منفجر کردند. روی دیوار خیلی از خانه‌ها هم فحش نوشته‌اند و داخل خانه را آتش زده‌اند». پدر زهرا از درجه‌داران ارتش عراق است و برای همین داعشی‌ها خانه‌شان را ویران کرده‌اند.

خیابانی که داعش ساخت

اما داعش در مدت اشغال موصل تنها تخریب نکرده  و گویا بنا بر ضرورت‌های نظامی، یک خیابان نیز ساخته‌است؛ بلوار نسبتا بلند و طولانی‌ای که در شرق شهر ساخته‌اند و اسم آن را نیز «خیابان خلافت» گذاشته بودند. در قسمت شرقی شهر زندگی در جریان است و آمد و شد و بازارها فضای دیگری به‌وجود آورده‌اند. هرچند در این بخش شهر هم حجم ویرانی بسیار زیاد است اما ابدا نمی‌توان آن را با بخش غربی مقایسه کرد. می‌توان گفت که در بخش غربی تاجایی که چشم کار می‌کند تنها خرابه و ویرانی نمایان است! حتی یک مغازه یا ساختمان نیز سالم نمانده. دشت بزرگی از خرابه‌ها! یکی از پلیس‌های محلی موصل می‌گوید بیشتر از 80درصد غرب شهر کاملا ویران شده است؛ آماری که همانند مناظر این شهر تکان‌دهنده است. در شمال موصل خیابانی‌ هست که در آن یک جایگاه بزرگ به شکل پله‌ای روی تپه‌ای ساخته شده است.

در زمان حکومت حزب بعث، صدام همواره به این مکان می‌آمده و از بالای آن برای مردم سخنرانی می‌کرده است و شاید برای همین باشد که مسجد بزرگ صدام را طوری میان شهر ساخته‌اند که از این بالا به‌خوبی میان ساختمان‌های موصل رخ‌ بنماید. اما حالا از بالای این جایگاه نیمه‌ویران می‌توان مسجدی را دید که میان شهری از ویرانه‌ها تنها مانده است؛ ویرانه‌هایی که زمانی در کنار هم شهر بزرگ و زیبایی را به تصویر می‌کشیدند؛ شهری که دیگر اثر چندانی از آن باقی نمانده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :