• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
شنبه 2 دی 1396
کد مطلب : 1946
+
-

اول شخص مفرد| درس‌های رسانه‌ای از زلزله تهران

یادداشت
اول شخص مفرد| درس‌های رسانه‌ای از زلزله تهران

سجاد سالک/ روزنامه نگار:

در کنار ابراز نگرانی‌ها، هشدارها و شوخی‌هایی که زلزله تهران آفرید، می‌توان این سؤال را مطرح کرد که «زلزله اخیر چه تجربه‌ای برجا گذاشت و چطور می‌توان از آموزه‌هایش استفاده کرد؟»

گفته می‌شود زلزله اخیر نوعی مانور طبیعی برای محک زدن مسئولان در مواقع بحران بود. طبیعی است مانوری که نتواند بر تجربیات و درس‌های مردم و مدیران بیفزاید مانور بی‌حاصلی بوده است. در چنین شرایطی مرور تجربه رادیو به‌عنوان فراگیرترین رسانه رسمی مدیریت بحران در ماجرای اخیر خالی از لطف نیست.

هرچه مسئولان شبکه خبر طی سال‌های اخیر آبدیده شده و در بحران‌ها، نسبتا فعال عمل می‌کنند متأسفانه رادیویی‌ها هنوز به پای تلویزیون نرسیده‌اند. این در حالی است که سال‌هاست از مردم خواسته می‌شود هنگام زلزله رادیو به همراه داشته باشند اما زلزله اخیر نشان داد خود رادیویی‌ها هنوز متوجه اهمیت موضوع نیستند و آمادگی کافی برای مواجهه با بحران را ندارند. به‌نظر شما مهم‌ترین شبکه رادیویی برای اطلاع‌رسانی در مواقع بحران کدام شبکه است؟ به‌نظر می‌رسد رادیو پیام با توجه به ماهیت خبری و اطلاع‌رسانی خود نقش اول را داشته باشد و شبکه‌های استانی هم نقش مکمل را باید بر عهده بگیرند.

اما رادیوپیام چهارشنبه شب خواب بود. تهران در تب و تاب زلزله بود اما گوینده رادیو پیام در حال قرائت همان متون ادبی و اشعار از پیش آماده شده بود. با این حال رادیو جوان زودتر از خواب بیدار شد و کاری که از شبکه پیام انتظار می‌رفت را برعهده گرفت. در این رادیو فرزاد حسنی ژست‌های همیشگی و آزاردهنده‌اش را کنار گذاشت و تبدیل شد به یک مجری خبررسان، اطمینان بخش و آرامش‌دهنده. ویژه برنامه رادیو جوان از 4بخش تشکیل شده بود:

1) مرور آخرین خبرهای رسمی منتشر شده در سایت ها.

2) ارتباط مستقیم با مسئولان ستاد مدیریت بحران

3) آرامش بخشی به افکارعمومی و کاهش استرس و التهاب

4) پخش موسیقی‌های آرام و ملایم رادیو پیام البته در بخش‌های خبری خود که هر نیم ساعت یک‌بار پخش می‌شد به وظیفه خبری‌اش عمل می‌کرد اما در فواصل 2بخش خبری، ابتکار و برنامه‌ای برای وضعیت خاص به‌وجود آمده نداشت. این مقدمات را بهانه‌ای قرار می‌دهم که چند نکته مهم را ارائه کنم:

1- رادیوی مدیریت بحران ما کدام است؟ آیا مردم می‌دانند؟ این همه گفته می‌شود رادیو همراه داشته باشید، خب مردم کجا را گوش دهند؟ آیا باید همینطور فرکانس بچرخانند تا موج مفیدی پیدا کنند. به‌نظرم در گام اول باید شبکه رادیویی مواقع بحران مشخص شود.

2- رادیو نیازمند تربیت یک تیم مدیریت بحران رسانه‌ای است؛ تیمی که کاملا برای فعالیت در چنین شرایطی آمادگی داشته، شماره تلفن‌های مسئولان را در اختیار داشته و برنامه‌های اطلاع‌رسانی روز بحران را از پیش تعیین کرده و حتی تمرین کرده باشد. در روز بحران، باید روند عادی برنامه‌ها قطع شده و استودیو در اختیار تیم جدید قرار بگیرد. چه معنی دارد مجری ادیب و فرهیخته‌ای که برای شعرخوانی آماده شده طبق روال به کارش ادامه دهد؟ رادیو ایران به برنامه راه شب چه نیازی دارد وقتی استرس و اضطراب به اوج خود رسیده؟

3- هنگام بحران، کودکان هم مانند بزرگ‌ترها شنونده برنامه رادیویی هستند. رادیو مدیریت بحران، همانقدر که باید برای بزرگ‌ترها آموزنده باشد باید برای کودکان هم آرامش به ارمغان بیاورد. اگر تجربه و درس‌های زلزله در دیگر بخش‌ها هم مکتوب شود شاید روزگار بهتری در پیش داشته باشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید