• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 12 خرداد 1397
کد مطلب : 18580
+
-

برای محیط‌زیست رکاب می‌زنم

گفت‌وگو با شهروندی که پیام‌رسان محیط‌زیست است

برای محیط‌زیست رکاب می‌زنم

اسدالله افلاکی:

هر سال به مناسبت هفته محیط‌زیست، وضعیت محیط‌زیست کشور را در گفت‌وگو با کارشناسان، بررسی و نظرات آنها را در صفحه محیط‌زیست منتشر می‌کردیم؛ گفت‌وگوهای تکراری با موضوع مشترک؛ اما امسال سنت‌شکنی کردیم و در آستانه روز جهانی محیط زیست(15 خرداد) از مرتضی رکوتا دعوت کردیم با حضور در گروه زیست‌بوم، از تجاربش برای حفاظت از محیط‌زیست بگوید. او 17سال پیش ورزش حرفه‌ای را در رشته‌های کوهنوردی، دوچرخه‌سواری استقامت و شنا آغاز کرد و حالا بیش از 6سال است که برای حفاظت از محیط‌زیست رکاب می‌زند و با دوچرخه از شهری به شهر دیگر می‌رود تا مشارکت مردم را برای حفاظت از محیط‌زیست جلب کند. مرتضی، سفر با دوچرخه به کشورهای، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و ترکیه را هم در پیشینه خود دارد.
او که اغلب بدون همراه سفر می‌کند می‌گوید: «وقتی مردم می‌بینند شما سختی‌ها و دشواری‌های فراوانی را به جان می‌خرید تا پیام حفاظت از محیط‌زیست را به آنها برسانید با اشتیاق به حرف‌هایتان گوش می‌دهند؛ اشتیاقی که می‌تواند تلنگری باشد برای حفاظت از محیط‌زیست».



آقای رکوتا چند سال است که رکاب می‌زنید و چطور شد که  سفر با دوچرخه(سایکل توریسم) را انتخاب کردید؟

وقتی 17ساله بودم ورزش حرفه‌ای را شروع کردم. کوهنوردی، دوچرخه‌سواری استقامت و شنا ورزش‌هایی بود که انجام می‌دادم. حالا هم مربی شنا و دوچرخه‌سواری هستم و تقریبا 6سال است که با دوچرخه سفر می‌کنم. اما  اینکه چطور شد که سفر با دوچرخه را انتخاب کردم، باید بگویم چون سفر با خودرو، هواپیما و دیگر وسایل نقلیه، مرا راضی نمی‌کرد، تصمیم گرفتم با دوچرخه سفر کنم.

اولین سفرتان به کدام شهر بود؟

 سال91 برای نخستین‌بار با دوچرخه از تهران به اصفهان سفر کردم. در همین سفر متوجه شدم گردشگری که با دوچرخه سفر می‌کند فقط یک رکابزن نیست؛ می‌تواند حامل یک پیام هم باشد؛ می‌تواند یک فرهنگ را از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر چه در داخل کشور و چه به خارج از کشور منتقل کند.

به‌تنهایی سفر می‌کنید یا همراه هم دارید؟

تاکنون با دوچرخه به 70درصد نقاط کشور به‌صورت انفرادی سفر کرده‌ام و تنها در 3مورد همسفر داشته‌ام.

آیا شعار خاصی هم برای این سفرها داشته‌اید؟

بله. ابتدا با شعارهای صلح، فرهنگ و اجتماع رکاب می‌زدم اما از سال92 به این سو، با شعارهای محیط‌زیستی رکاب می‌زنم.

چطور شد که سراغ شعارهای محیط‌زیستی رفتید؟

آنچه مرا به انتخاب این شعارها ترغیب کرد علاقه به محیط‌زیست بود و تخریب‌هایی که روزبه‌روز شدت می‌گیرد. در واقع وضعیت بحرانی محیط‌زیست انگیزه مضاعفی شد تا فعالیت‌هایم را روی این موضوع، متمرکز کنم.

محیط‌زیست از نظر شما چه تعریفی دارد؟

محیط‌زیست، مجموعه‌ای از عوامل محیطی برای زیست بهتر تمام موجودات اعم از انسان، جانوران و گیاهان است؛ میراثی‌است که از نسل‌های گذشته به ما رسیده و ما مسئولیم که آن را برای فرزندانمان و نسل‌های آینده حفظ کنیم. تک‌تک افراد هم در قبال محیط‌زیست مسئول‌اند و باید مسئولیت خود را در این زمینه به‌خوبی انجام دهند.

آیا مقاصد خاصی را برای حفظ محیط‌زیست انتخاب می‌کنید؟

بله. برای نمونه، تابستان سال95 با شعار «دریاچه ارومیه همیشه زنده» از تهران تا ارومیه رکاب زدم. شعار را هم خودم انتخاب کردم.

 این شعار را با چه ذهنیتی انتخاب کردید؟

سال‌هاست که خواننده روزنامه همشهری هستم و همیشه صفحه زیست‌بوم را می‌خوانم. خواندن گزارش‌هایی که در این صفحه در ارتباط با وضعیت اسفبار دریاچه ارومیه منتشر می‌شد، انگیزه‌ای برای سفر به ارومیه و انتخاب این شعار شد.

سفر به ارومیه چند روز طول کشید؟

8روز. در طول مسیر، پیش از ورود به هر شهر و شهرستانی، بنری را که از قبل تهیه کرده بودم، روی دوچرخه نصب می‌کردم و با ورود به هر شهری با مردم درباره دریاچه حرف می‌زدم. اجازه بدهید همین‌جا، مقایسه‌ای داشته باشم بین دریاچه ارومیه و دریاچه وان ترکیه. این دو دریاچه اقلیم تقریبا مشابهی دارند اما وضعیت آنها کاملا متفاوت است. من سال96 با دوچرخه به ترکیه سفر کردم و به دریاچه وان رفتم. این دریاچه با اینکه نزدیک به 100کیلومتر با دریاچه ارومیه فاصله دارد در وضعیت بسیار مطلوبی به‌سر می‌برد؛ در حالی‌که دریاچه ارومیه در مرز فاجعه قرار دارد.

آنچه امروز ما در دریاچه ارومیه شاهدیم ناشی از مدیریت نادرست منابع آب است و گرنه این دو دریاچه شرایطی اقلیمی مشابهی دارند. مدیریت درست منابع آبی در ترکیه، مانع از بحرانی‌شدن وضعیت وان شده؛ برعکس در کشور ما مدیریت غلط منابع آب نه‌تنها دریاچه ارومیه را با بحران مواجه کرده است که اکنون بسیاری از تالاب‌ها و رودخانه‌های کشور از جمله تالاب گاوخونی، پریشان، خلیج گرگان، زاینده‌رود و کارون در آستانه بحران قرار دارند. وقتی در بالادست حوضه آبریز دریاچه ارومیه ده‌‌ها سد احداث شده طبیعی‌است که دریاچه به این وضعیت اسفبار مبتلا می‌شود.

چطور می‌شود دریاچه ارومیه را نجات داد؟

 در گام نخست باید با اطلاع‌رسانی جدی، افکار عمومی را نسبت به این دریاچه حساس کرد. توقف احداث سدهای در دست ساخت در حوضه بالادست، پلمب چاه‌‌های غیرمجاز و تغییر الگوی کشت، از دیگر مواردی‌است که عملی‌شدن آنها می‌تواند به احیای دریاچه کمک کند.

مردم چطور با شما برخورد می‌کنند؟

 سفر با دوچرخه یک سفر خاص است. این شیوه سفر، اغلب حس کنجکاوی مردم را برمی‌انگیزد و برای آنها قابل توجه است؛ مثلا اینکه فردی که به این شیوه سفر می‌کند چه انگیزه‌ای دارد و ممکن است با چه خطر‌هایی مواجه شود؟ علاوه بر این، شعارها و پیام‌هایی که انتخاب می‌کنم برای مردم بسیار جالب است. مردم ـ چه در داخل کشور و چه خارج ـ خیلی خوب ارتباط برقرار می‌کنند. در طول سفر و در عبور از نقاط مختلف دوستی‌هایی شکل می‌گیرد و به‌ خاطر این نوع آشنایی‌ها، اطلاعات ارزشمندی اعم از جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مناطق مختلف کسب می‌کنم.

گردشگری که با دوچرخه سفر می‌کند ممکن است با چه خطراتی روبه‌رو شود؟

 خطرات جاده در رأس قرار دارد؛ به‌خصوص در جاده‌های ایران، هم کیفیت جاده و هم شیوه رانندگی مردم، گردشگران دوچرخه‌سوار را به‌شدت تهدید می‌کند. هنگام سفر با دوچرخه با هیچ خطر دیگری در سفر مواجه نمی‌شوید؛ نه کسی شما را اذیت می‌کند و نه سرقتی در کار است؛ فقط و فقط رانندگی خطرناک و کیفیت نامطلوب جاده‌‌ها شما را با مشکل مواجه می‌کند.

از میان سفرهایی که داشته‌اید، کدام برایتان خاطره‌انگیز و مهم است؟

سفر به استان‌های سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان، از سفرهای بسیار دوست‌داشتنی و جذاب من بود که از 28اسفند96 تا 17فروردین97 با شعار «حفظ مرجان‌های در معرض خطر» از سواحل مکران تا سواحل هرمزگان را رکاب زدم.



این شعار را بر چه اساسی انتخاب کردید؟

 با توجه به گزارش‌هایی که در رسانه‌ها به‌ویژه در همشهری منتشر شده بود (ازجمله گزارش مربوط به ورود شناورهای چینی به آب‌های جنوب کشور و صید بی‌رحمانه آبزیان منطقه و نیز ورود بی‌حساب و کتاب پساب‌های صنعتی و آلودگی‌های نفتی که حیات آبزیان و به‌خصوص مرجان‌‌ها را با خطر جدی مواجه کرده است) این شعار را انتخاب کردم. حین سفر به سیستان‌وبلوچستان یک روز به اتفاق دوستانی که در آنجا با آنها آشنا شدم از نزدیک شاهد صید کشتی‌های تحت اجاره چینی‌ها بودم. نحوه صید آنها به ‌گونه‌ای بود که همه آبزیان در تورهای مخصوص آنها به دام می‌افتادند. آنها بستر دریا را جارو می‌کردند به‌طوری که یک آبزی به ابعاد یک سانتی‌متر هم از تور آنها خلاصی نداشت. نکته تاسف‌باری که آنجا شاهدش بودم این بود که علاوه بر سفره‌ماهی‌ها و ‌کوسه‌ماهی‌هایی که در حجم زیاد صید می‌شدند تکه‌های مرجانی هم از کف دریا کنده می‌شد و با تور به سطح آب می‌آمد. در این شیوه صید حتی بسیاری از آبزیانی که شاید مصرف خوراکی نداشتند هم صید می‌شدند بی‌آنکه نظارتی بر کار آنها وجود داشته باشد. این شیوه صید بیشتر در بندر بریس و پسابندر (نزدیک خلیج گواتر) در حال انجام بود. بومیان منطقه هم به‌شدت ناراضی بودند؛ چون با آمدن چینی‌‌ها، تور آنها از صید خالی شده بود و معیشت‌شان عملا به خطر افتاده بود.

 آنجا برای حفاظت از محیط‌زیست چطور اطلاع‌رسانی کردید؟

بنرهایی را که قبل از سفر تهیه کرده بودم بین مردم بومی پخش کردم. با بزرگان عشیره‌‌ها صحبت کردم. آنها می‌گفتند ما برای صید ماهی به‌ویژه صید ماهی تن گاه تا سواحل تانزانیا و سومالی پیش می‌رویم چون صید، مهاجرت کرده است. آنها شناورهای چینی و نابودی مرجان‌ها را دلیل مهاجرت ماهیان از آب‌های جنوب کشور می‌دانند. من همان‌جا با بررسی‌هایی که انجام دادم متوجه شدم در گذشته 160گونه ماهی در خلیج‌فارس و دریای عمان زیست می‌کرده‌اند که از این تعداد هم‌اکنون فقط 20گونه باقی‌ مانده و بقیه یا از بین رفته‌اند یا مهاجرت کرده‌اند.

برخورد بومی‌ها با شما چطور بود؟

 برخورد بومیان بلوچستان یکی از بهترین خاطرات سفر را برایم رقم زد. آنجا امنیت کامل برقرار بود. جاده‌ها با آنکه کیفیت نداشت اما فرهنگ رانندگی مردمان بلوچ فوق‌العاده بود. بارها توی جاده، بونکرهای حامل سوخت، دقایقی با آرامش و صبوری پشت سر من با سرعت کم‌ حرکت می‌کردند تا خودرویی که از مقابل می‌آمد عبور کند و بعد، از من سبقت می‌گرفتند. بلوچستان منطقه بسیار فقیری‌است. وقتی با دوچرخه این منطقه را طی می‌کنی چهره زشت فقر برایت کاملا قابل لمس است اما مردم این منطقه با وجود فقر شدید، فراتر از حد تصور، مهربان، مهمان‌نواز و خونگرم هستند. آنها به سنت‌ها و باورهای مذهبی به‌شدت پایبندند و جمعیت تحصیل‌کرده بالایی دارند. وقتی با آنها صحبت می‌کردم بسیار نگران محیط‌زیست و خشکسالی‌های پی‌درپی بودند. آنها از کمبود صید نگران بودند.

از نگاه یک گردشگر، فکر می‌کنید چه قابلیت‌هایی برای فقرزدایی در سیستان‌وبلوچستان وجود دارد؟

سواحل مکران قابلیت‌های فراوانی برای گردشگری دارد؛ همچنان‌که این منطقه از قابلیت‌های ترانزیت دریایی و ریلی برخوردار است اما تا‌کنون از این قابلیت‌ها استفاده نشده. اشتراکات فرهنگی با پاکستان و هند از دیگر مواردی‌است که می‌تواند با برنامه‌ریزی، باعث جذب گردشگر و درآمد‌‌زایی برای منطقه شود. ازجمله جاذبه‌های گردشگری استان، می‌شود به سواحل درک (محل تلاقی دریا و صحرا) اشاره کرد که چشم‌انداز بسیار زیبایی را در معرض دید گردشگر می‌گذارد و به‌ویژه طلوع و غروب این منطقه، شگفت‌انگیز است؛ منطقه‌‌ای که از راه دریا فقط یک ساعت با مسقط فاصله دارد و می‌تواند به مکانی برای جذب گردشگر از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و دریای عمان تبدیل شود.

آخرین برنامه‌ای که برای حفظ محیط‌زیست اجرا کردید چه موضوعی داشت؟

ششم اردیبهشت‌ماه امسال، یک برنامه نمادین و اعتراضی برای نجات تالاب صالحیه برگزار کردم. در این برنامه از هشتگرد تا تالاب صالحیه به طول 35کیلومتر در قالب دو ماراتن با شعار «حفظ و صیانت از تالاب‌ها» دویدم. دلیل اجرای این برنامه هم این بود که سال به سال از وسعت این تالاب کم می‌شود. خشکسالی‌های پی‌درپی و جلوگیری از ورود حقابه، وضعیت این تالاب را بحرانی کرده است. عامل دیگری که به وضعیت اسفبار تالاب صالحیه دامن زده احداث جاده کمربندی‌است که از ورامین آغاز شده و با گذر از این منطقه به بزرگراه کرج ـ قزوین متصل می‌شود. ساخت این جاده، تالاب را به دو بخش تقسیم کرده بی‌آنکه هیچ معبری برای چرخش آب در این تالاب ایجاد کرده باشند. امیدوارم این برنامه باعث جلب توجه مسئولان شده باشد تا پیش از آنکه این تالاب به کانون گردوغبار تبدیل شود برای نجات آن چاره‌ای بیندیشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید