• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
دو شنبه 7 خرداد 1397
کد مطلب : 17938
+
-

مشارکت‌ شهروندی و دیوار بی‌اعتمادی

یادداشت
مشارکت‌ شهروندی و دیوار بی‌اعتمادی

لیلا ارشد|مددکار اجتماعی و فعال حوزه زنان و کودکان:

مفهوم مشارکت شهروندی در اظهارات و شعارهای مسئولان جدید شهر تهران بسیار پررنگ است؛ اما باید توجه داشت که تحقق مشارکت شهروندی صرفا با شعار امکان‌پذیر نیست. درباره مشارکت شهروندی باید به چند نکته اساسی توجه داشت. اینکه مشارکت یک مفهوم دوطرفه است؛ انتظار این است که اگر شهروندان به‌عنوان یک شهروند وظایف خود را انجام دهند، شهرداری و سازمان‌های مرتبط نیز ظرفیت مشارکت‌پذیری را داشته باشند و زمینه‌های مشارکت شهروندان در حوزه‌های مختلف را ایجاد کنند. مشارکت در واقع نیازمند تعامل دوطرفه است.

مسئله دیگر، بحث آموزش است؛ گروهی از شهروندان هستند که نسبت به وظایف خود آگاهی کافی ندارند و آنها برای مشارکت‌های لازم نیازمند آموزش هستند؛ چراکه مشارکت شهروندی به روش‌های آمرانه و مبتنی بر نصیحت قابل تحقق نیست. در مقابل گروهی از شهروندان هستند که نسبت به مسائل شهر احساس مسئولیت دارند و برای بهتر شدن وضعیت شهر تلاش می‌کنند. اما موضوع این است که تلاش‌های این شهروندان با واکنش مناسبی از سوی مسئولان و مدیران مواجه نمی‌شود. این احساس در شهروندان شکل می‌گیرد که اقدامات آنها دیده نمی‌شود. شهروندان باید باور کنند که مشارکت‌ها و دغدغه آنها توسط مسئولین دیده و شنیده می‌شود. در غیراین صورت، ناامیدی و احساس بیهودگی در شهروندان شکل خواهد گرفت و دیوار بی‌اعتمادی میان شهروندان و مسئولان بلندتر خواهد شد.

یکی دیگر از مسائل بسیار مهم در بحث مشارکت شهروندی این است که در اغلب سیاستگذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، گروه‌های هدف مشارکت داده نمی‌شوند؛ برای مثال، زمانی که می‌خواهند برنامه یا طرحی را در حوزه دستفروشی به اجرا بگذارند، کسی سراغ دستفروشان را نمی‌گیرد و آنها مورد مشورت قرار نمی‌گیرند. کسی از آنها سؤال نمی‌کند که چه راهکاری برای بهتر شدن شرایط و حل مسائل در آن حوزه دارند. تجربه نشان می‌دهد که مشارکت شهروندان بازخوردهای لازم را در سطوح مدیریتی نداشته است؛ درواقع مسئولان مشارکت‌پذیر نبوده‌اند وآنها بدون توجه به‌نظرات، دغدغه‌ها و منافع گروه‌های هدف با اتخاذ تصمیمات یک طرفه موجبات ناامیدی، دلسردی و بی‌اعتمادی شهروندان را فراهم آورده‌اند. اما اگر مسئولان مبنای تصمیمات خود برای گروه‌های هدف را اعلام کنند و شهروندان را در جریان مطالعاتی که برای تصمیم‌گیری‌ها انجام شده، قرار دهند، موجب خواهد شد که شهروندان نسبت به تصمیمات اتخاذ شده و سیاستگذاری‌ها متقاعد شوند، آنها را بپذیرند و پیروی کنند.

مشاهده رفتارهای شهروندان در برخورد با برخی مسائل شهری نشان می‌دهد که آنها اعتماد لازم را به مسئولان ندارند؛ برای مثال در ماجرای اختلال پیش آمده درحرکت قطارها در متروی کرج، تجمع مسافران روی ریل‌ها به نشانه اعتراض نشان می‌دهد که شهروندان نه‌تنها اعتماد لازم برای همراهی با مسئولان جهت حل مسائل و رفع مشکلات را ندارند، بلکه آنها خود به یک مانع تبدیل می‌شوند. در چنین شرایطی، زمینه‌های هرگونه مشارکت از سوی شهروندان از بین خواهد رفت و امکان اداره شهر بدون مشارکت آنها کارآمدی لازم را نخواهد داشت.

بر این اساس، مدیریت جدید شهر تهران که با شعارهایی پیرامون مشارکت شهروندی، سکان اداره شهر را به‌دست گرفته، باید توجه داشته باشند که مشارکت شهروندی یک امر دوطرفه است و نباید تصور شود که مشارکت شهروندان در امور شهر صرفا یک وظیفه برای آنهاست؛ مردم باید در جریان تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌ها قرار بگیرند و این وظیفه مسئولان است که مکانیسم‌های لازم و ظرفیت‌های مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری‌ها را فراهم کنند. شهروندان باید نتایج حضور و مشارکت خود در تصمیمات اتخاذ شده را حس کنند و باید احساس کنند که تلاش‌های آنها برای بهتر شدن شهر از سوی مسئولان دیده می‌شود. مسئولان اگر به مفهوم مشارکت شهروندی فراتر از یک شعار اعتقاد دارند، باید تلاش کنند که اعتماد از دست رفته شهروندان را احیا کنند. اعتماد شهروندان در واقع اساس مشارکت شهروندی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید