• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 29 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 16719
+
-

تهدید فرصت‌ها فرصت تهدیدها

بررسی افزایش نرخ جمعیت شهرنشینی؛ مسئله‌ای که از یک سو تهدیدی بزرگ به حساب می‌آید و از سوی دیگر، می‌تواند فرصت باشد

تهدید فرصت‌ها فرصت تهدیدها


حامد فوقانی
دنیای امروز، دنیایی به‌سرعت و باشتاب جهانی‌شده است؛ دنیایی که سهم شهرهای آن در اسکان جمعیت، به بیش از 60درصد رسیده است. به هر جهت، در 6دهه گذشته این روند پرشتاب جهانی‌شدن باعث شده که تعداد ابرشهرها که بعد از جنگ جهانی دوم فقط 5 یا 6 عدد ـ آن هم در کشورهای توسعه‌یافته ـ بود در سال‌های اخیر به حدود 30عدد برسد؛ یعنی در حال حاضر نزدیک به 30شهر با جمعیت بیش از 5میلیون نفر در دنیا هست؛ شهرهایی که در آنها جمعیت‌هایی بیشتر از جمعیت‌های خیلی از کشورها سکونت یافته‌اند.  این، واقعیتی‌است که باید در مدیریت شهرها جدی گرفته شود؛ از آن حیث که هر تصمیم کوچکی می‌تواند آسیبی اجتماعی به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر امکانات اقتصادی لازم برای کنترل آسیب‌ها و رفع مشکلات از یک سو و توسعه هم‌راستا با حفظ محیط‌زیست و پایدار از سوی دیگر، مسائلی دارای اهمیت است که دستیابی به آنها توانمندی بالایی می‌طلبد. البته استفاده از نیروی انسانی و ظرفیت‌های موجود در شهرها نیز فرصتی بی‌نظیر در نوع خود به حساب می‌آید.





معاون برنامه‌ریزی و توسعه شهری شهرداری تهران در ارتباط با افزایش میزان جمعیت شهرها و مشکلات ناشی از آن می‌گوید: «در کشور ما هم در طول 6دهه گذشته تعداد شهرها، چهارونیم‌برابر و جمعیت شهری تقریبا 9برابر شده است و امروز نزدیک به 76میلیون نفر از جمعیت ایران در شهرها زندگی می‌کنند. حال در 6دهه گذشته وجود دولت رانتی (دولتی که کارکرد اصلی‌اش توزیع رانت بین شهروندان است و بر اساس یک اقتصاد کاملا وابسته به نفت عمل می‌کند) سبب شده که شهروندان ایرانی، تصمیم کاملا عقلانی مهاجرت به کلانشهر‌ها به‌خصوص تهران را به‌عنوان مهم‌ترین تصمیم عقلانی‌ای که طی زندگی‌شان می‌گیرند، عملی کنند.» این‌طور که حجت‌الله میرزایی اعلام می‌کند نزدیک به 50میلیون نفر از جمعیت کشور ما در 8کلانشهر زندگی می‌کنند؛ کلانشهرهایی که در کنار مجموعه‌های شهری اطراف‌شان یک فرصت بی‌نظیر ـ هم برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و هم برای خدمات‌رسانی بخش عمومی ـ فراهم کرده‌اند؛ یعنی صرفه‌های ناشی از مقیاس در این کلانشهرها در کنار صرفه‌های ناشی از تجمع، یک بازار بسیار بزرگ برای هر نوع سرمایه‌گذاری پدید آورده است. او درعین‌حال می‌گوید که اما این فرصت بزرگ هم برای دولت و هم برای سرمایه‌گذاران بخش خصوصی متأسفانه رفته‌رفته به یک تهدید تبدیل شده است. به گفته میرزایی این در حالی است که  در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشور ما دولت‌ها تراکم و فراوانی جمعیت در کلانشهرها را یک‌فرصت بی‌نظیر برای تثبیت قدرت  و تعمیر پایه‌های قدرت سیاسی و اجتماعی‌شان  انگاشته و تلاش کرده‌اند تا دایره نفوذ و حاکمیت‌شان را در این کلانشهرها افزایش دهند. او اعتقاد دارد که به‌علاوه، راضی‌نگه‌داشتن جمعیت کلانشهرها یک‌فرصت بسیار خوب برای جلوگیری از بی‌ثباتی‌های سیاسی و اجتماعی در غالب کشورهای در حال توسعه است. اما این تلاش برای راضی‌نگه‌داشتن و ارائه خدمات روزافزون، منجر به 2پدیده مهم شده است؛ یکی اینکه همزمان تقاضای جمعیت ساکن در این کلانشهرها بیشتر و بیشتر شده و تمایل و تقاضایی برای اینکه هم دولت مرکزی و هم مدیریت شهری خدمات بیشتر و گسترده‌تری ارائه دهند شکل گرفته و دوم اینکه متأسفانه سهم و اندازه دولت مرکزی و همین‌طور دولت محلی و شهرداری‌ها روزبه‌روز افزایش پیدا کرده است.



نیاز 300هزار میلیارد تومانی

میرزایی که عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبایی نیز هست به آمار پژوهشی مربوط به چالش‌های اقتصادی شهرهای دارای جمعیت زیاد هم اشاره می‌کند. او می‌گوید: «در محاسبه‌ای که انجام داده‌ام، در سال97 اندازه بودجه سرانه به‌علاوه بدهی‌ها به‌علاوه پروژه‌ها و تعهدات ناتمام 8کلانشهر اول کشور به 150هزار میلیارد تومان می‌رسد؛ این یعنی نیمی از بودجه عمومی دولت. در این بین فقط در شهرداری تهران رقم مالیه عمومی شهرداری تا 5سال آینده به چیزی حدود 300هزار میلیارد تومان می‌رسد؛ یعنی مدیریت شهری در 5سال آینده باید حدود 200هزار میلیارد تومان برای بازپرداخت بدهی‌ها برای اجرای پروژه‌های ناتمام و 100هزار میلیارد تومان برای ادامه حیات شهری و تامین هزینه‌های جاری‌ تدارک ببیند.»



 نگاه 16میلیون نفری به مالیات بر ارزش افزوده

در این میان آنچه کاملا مشهود به نظر می‌رسد این است که به مالیه شهرداری‌های کشور طی دهه‌های گذشته توجه چندانی نشده و اکنون مشکلات زیادی در این حوزه، گریبان همه را گرفته است. از طرف دیگر در کنار این نیاز بزرگ و خیلی شگفت‌انگیز، نظام مالیه در کلانشهرها کاملا سنتی  است؛ به‌خصوص از 3دهه پیش که سازوکار اصلی برای تأمین مالی کلانشهرها به جای عوارض، متکی به درآمدهای ناشی از ساخت‌وساز شد و اصطلاحا درآمدهای ناپایدار، جایگزین درآمدهای حاصل از مالیات‌ستانی محلی شد، وضعیت این کلانشهرها روندی قهقرایی پیدا کرد.

میرزایی در این باره می‌گوید: «این به دومین مسئله امروز شهرداری‌های کلانشهرها تبدیل شده؛ یعنی شهرهای ما، کلانشهرهای ما سهم چندانی از فناوری‌های نوین، اقتصاد دانش‌بنیان و اقتصاد متصل به بازارهای بزرگ جهانی ندارند بلکه غالب آنها اقتصاد‌های وابسته به ساخت‌وساز و بهتر بگوییم تخلفات ساخت‌وساز، باقی‌مانده‌اند. متأسفانه در کنار توسعه‌نیافتگی اقتصاد شهری، دانش اقتصاد شهری یعنی دانشی که به شناسایی، تحلیل و حل‌وفصل مسائل اقتصاد شهری می‌پردازد، همچنان توسعه‌نیافته باقی ‌مانده و در کنار مسائل سنتی اقتصاد شهری یعنی مکان‌گزینی خانوارها و بنگاه‌ها، اقتصاد زمین و مسکن، اقتصاد حمل‌ونقل شهری و مالیه شهری،  فقر و نابرابری شهری و بیکاری در جوامع شهری، مسائل جدیدی هم حادث شده که متأسفانه  مدیران و مسئولان عالی‌رتبه از حل آنها باز مانده اند.»

به گفته این کارشناس اقتصاد شهری، مهم‌ترین راهکار چنین مسائلی با رقابت‌پذیری شهری حل می‌شود  اما در این شاخص‌ها نیز ما وضعیت خوبی نداریم. میرزایی می‌گوید: «شاید تاسف‌بار باشد اگر بگویم تهران به‌عنوان شهری که در مجموعه شهری خودش جمعیتی نزدیک به 16میلیون نفر را جای داده، نزدیک به 40درصد از ارزش افزوده بخش صنعت و نزدیک به 80درصد از خدمات در سطح ملی را در اختیار دارد. در سطح ملی نیز به‌عنوان اقتصاد متصل به بازارهای جهانی و اقتصادی دانش‌بنیان‌تر به‌شمار می‌رود. با وجود این،  تهران در رتبه‌بندی جهانی، میان 120کشور توسعه‌یافته اقتصادی در شاخص رقابت‌پذیری جهانی، رتبه120 را به خودش اختصاص داده است و در رتبه‌بندی نوآوری در میان 500شهر دنیا رتبه423 را دارد. در رتبه‌بندی چشم‌انداز شهرهای جهانی نیز بین 120کلانشهر دنیا، در رتبه118 قرار گرفته. معنای چنین آمارهایی این است که ما راهی بسیار طولانی برای دستیابی به رقابت‌پذیری شهری در پیش داریم.»

او راهکار چنین مسئله‌ای را  این‌طور بیان می‌کند: «برای رقابت‌پذیری شهری، هم نیازمند تحولی در کیفیت نهادی هستیم و هم باید شرایط کسب‌وکار شهری بهبود یابد. امروز رقابت برای جذب و انباشت سرمایه‌های خلاق به موضوع اصلی رقابت کشورهای دنیا تبدیل شده است؛ طوری که کشورهای مختلف دنیا و کلانشهرها برای جذب دانش‌آموختگان دانشگاهی رقابت نمی‌کنند بلکه برای جذب سرمایه خلاق رقابت می‌‌کنند؛ یعنی کسانی که بتوانند به سرمایه اصلی پیشرو در یک مدل اصطلاحا ژوپیتری برای تحولات بزرگ و شگرف در فناوری‌های شهری و توسعه بلندمدت اقتصاد شهری کمک کنند. همچنین رقابت بسیار بزرگی برای جذب سرمایه مالی بین کلانشهرها وجود دارد که متأسفانه با وجود آنکه چیزی نزدیک به 80درصد ثبت پتنت‌ها، نوآوری‌ها و اختراعات در تهران صورت می‌گیرد، در سطح جهانی، سهم تهران در جذب سرمایه خلاق، بسیار اندک است و تهران به یکی از بزرگ‌ترین فرستندگان و شاید بگوییم اخراج‌کنندگان سرمایه خلاق در سطح جهان تبدیل شده است. متأسفانه کارکرد اصلی تهران این شده که به‌ جای اینکه سرپل جذب و انباشت سرمایه‌های مالی و سرمایه خلاق برای سطح ملی باشد به سرپل انتقال و ارسال سرمایه خلاق و سرمایه جهانی از سراسر کشور به سایر کشورهای مقصد تبدیل شده و این باز چالش مهم دیگری‌است که در سال‌های آینده کلانشهرها با آن مواجه هستند.»

به اعتقاد میرزایی آنچه رقابت کلانشهرها را شکل می‌دهد، برخورداری از سطح دانش یا حتی گروه‌های افراد خلاق نیست؛ آنچه رقابت‌ها را شکل می‌دهد ظرفیت‌های جذب، انباشت و کار‌بست سرمایه‌های دانش خلاق  و سرمایه‌های مالی‌است. او می‌گوید: «کشوری که در به‌کارگیری سرمایه‌های ملی خودش موفق نباشد به هیچ وجه نمی‌تواند سرمایه‌های بین‌المللی را جذب کند و کشوری که بهره‌وری سرمایه پایینی دارد نمی‌تواند در رقابت‌های جهانی جذب سرمایه مالی موفق باشد؛ به همین دلیل بازسازی و نوسازی شهرداری‌ها برای اینکه بتوانند به سازمان‌های سرمایه‌پذیر تبدیل شوند، از موضوعات اصلی‌است.»



صرفه‌جویی در پژوهش  معنا ندارد



رئیس شورای شهر تهران اما یکی از بهترین راهکارها برای تحول اقتصادی شهری را پژوهش‌های مسئله‌محور می‌داند. محسن هاشمی می‌گوید: «متاسفانه برخلاف هزینه‌ای که انجام می‌شود، در حوزه پژوهش اثری جدی نمی‌بینیم. در جهان 2نوع پژوهش محض و کاربردی وجود دارد و این در حالی است که در شهرداری تهران پژوهش‌ها تاکنون کاربردی بوده و کمتر در زمینه پژوهش‌های محض کاری انجام شده است. مهم است که پژوهش‌های جدی‌تری داشته باشیم تا ببینیم درآمدهای ناپایدار در کدام بخش از اولویت‌ها هزینه می‌شود. نکته مهم دیگر این است که با استفاده از پژوهش‌ها، درآمدهای پایدار به دست بیاوریم.»  او اعتقاد دارد که از یک‌سو صرفه‌جویی در حوزه پژوهش معنایی ندارد و از طرف دیگر مسئله‌محوری شهر تهران در پژوهش‌ها باید پررنگ‌تر شود؛ به این ترتیب با هر پژوهشی یکی از مسائل شهر تهران برطرف خواهد شد.

محسن هاشمی در عین حال از برنامه‌ریزی برای توزیع بودجه پژوهشی در شهرداری تهران هم خبر می‌دهد؛ «در بودجه‌های دولتی 3درصد از منابع باید به پژوهش اختصاص یابد. در شهرداری نیز در نظر داریم که یک درصد از کل بودجه و با احتساب کاهش حقوق و دستمزد 2درصد از کل بودجه به پژوهش اختصاص ‌یابد. این رقم بیش از 160 تا 200میلیاردتومان است.

20میلیاردتومان از این رقم در اختیار مرکز مطالعات شهرداری تهران و باقیمانده در اختیار نهادهای دیگر شهرداری تهران قرار می‌گیرد؛ به طوری که به هر نهاد چیزی حدود 4میلیاردتومان بابت پژوهش، اختصاص خواهد یافت.»




برای رقابت‌پذیری شهری نیازمند تحولی در کیفیت نهادی و بهبود کسب و کار شهری هستیم. امروزه در دنیا برای جذب سرمایه خلاق رقابت می‌‌کنند

این خبر را به اشتراک بگذارید