قزل قلعه
روزیروزگاری
بهاره خسروی| خبرنگار:
انبار مهمات و اثاثیه نظامی در دوره قاجار در مکانهایی معروف به «قزل قلعه» بود. در آن دوره 3نقطه در شمال غرب تهران به قزلقلعه شناخته میشد. یکی در ضلع شمالی خیابان دکتر فاطمی امروزی که قطعهای در این محدوده سهم شهرداری شد و شهرداری تهران بنای بلندی در دل این زمین ساخت که امروز متعلق به ساختمان وزارت کشور است. بخش دیگر در غرب این محدوده و بخش آخر هم در فاصله چند صد متری شمال آن واقع شده است.
«همایون عبدالرحیمی» در کتاب «کوچهپسکوچههای طهران» در اینباره به نقل از اعتمادالسلطنه در وقایع دوشنبه دوم جمادی الاولی 1308 مینویسد: «صبح دیدن نایبالسلطنه رفتم که از قم مراجعت نموده بود. بعد از شام خدمت شاه رسیدم. نایبالسلطنه امین سلطان بود. گفتوگوی عجیبی بود. پارسال قزلقلعه خراب شده بود. اسباب آنجا را به قصر قاجار حمل کرده بودند. در بین راه که زیاده از 2، 3 هزار ذرع نیست 8هزار تفنگ را دزدیدهاند که تا امروز به شاه عرض نکرده بودند.»
در دوره محمدرضا شاه این قلعهها به زندان سیاسی تبدیل شد. از این میان قلعه سوم بزرگتر بود و کمابیش روبهروی کوی دانشگاه قرار داشت. این قلعه چند سال پیش، تخریب و به جای آن میدان میوه، سبزی و ترهبار ساخته شد.
رسم طهرون
چادر و چاقچورها طبقه اجتماعی را لو میدادند
معصومه اصغری|خبرنگار:
در دوره قاجار پارچههای محدودی برای دوختودوز البسه انتخاب میشد. این پارچهها از نظر بها و ارزش حد وسط نداشتند. یعنی استفاده برخی از آنها برای طبقههایی از جامعه آن دوره مقدور نبود. گاهی زنی عمر درازی میکرد و در حسرت پوشیدن پارچه ابریشم و دیبا میماند. به همین دلیل در کوچه و بازار از نوع پارچه چادر و چاقچور خانمها به راحتی میشد فهمید که آن زن به چه طبقهای متصل است.
جنس چاقچور خانمها از پارچههای دیبا و پشم بود. زنهای فقیر از پارچه پشمی استفاده میکردند و زنهای خاندانهای اعیان و اشراف چاقچور دیبا به تن داشتند. چادر هرچه پارچه نازکتری داشت مرغوبتر بود و چادر خانمهای فقیر به دلیل نوع پارچههای ارزانقیمت معمولاً سنگینتر میشد و پوشیدن آن دردسر بیشتری داشت. پیرزنها دور کمر چادرشان نوار میدوختند و دنبالهاش را پشت گردن میبستند اما زنهای جوانتر برای آن کمر میدوختند تا راحتتر باشند.
چاقچور شلوار بلندی بود که لیفه داشت و در قسمت مچ پا چین بر میداشت. در فرهنگهای لغت دهخدا و معین آمده که به این شلوار چاخچور، دولاغ و شلوار فراخ هم گفته میشده است. چادر و چاقچور تنها بیرون از خانه استفاده میشد و رنگهای قهوهای، شتری، خاکستری و سیاه داشت. در ماههای محرم و صفر تمامی زنان چه اعیان و چه فقیر از رنگ سیاه آن در اماکن عمومی استفاده میکردند.
نامآوران
مهدی خان شقاقی؛ نخستین معمار تهران
سودابه رنجبر|خبرنگار:
«میرزا مهدی خان شقاقی» را بهعنوان نخستین مهندس و معمار ایران میشناسند. او حدود ۱۷۶ سال پیش در محله سنگلج متولد شد. مهدی خان شقاقی تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه و آخرین سالهای متوسطه را در مدرسه دارالفنون که آن زمان تازه افتتاح شده بود به پایان رساند. پدر او «میرزا قلی خان شقاقی» از کارمندان وزارت خارجه عهد ناصری بود. به واسطه این ارتباط مهدی خان به دستور ناصرالدین شاه با نخستین هیئت محصلان به پاریس اعزام شد و گواهینامه مهندسی معماری را از مدرسه عالی «اِکل نُرمال سوپریور دو پاری» و دانشکده معماری پاریس دریافت کرد. او در ۲۲سالگی به ایران بازگشت و ساختوساز را در تهران آغاز کرد.
از معماریهای مشهور او که همچنان به جا مانده میتوان از ساختمانهای مسجد سپهسالار «شهید مطهری فعلی»، مجلس شورای ملی، پارک اتابک و مجتمع قصرفیروزه نام برد که طراحی و نقشهکشی آنها را انجام داده و تا پایان ساخت این ساختمانها نظارت داشته است. وی در دوره میانسالی لقب ممتحنالدوله را گرفت. میرزا مهدی در دفتر خاطرات خود درباره کسب این لقب مینویسد: «وقتی کتابهای حقوق بینالملل را ترجمه و تألیف کردم و با تشویق وزارت خارجه، مدرسه علوم سیاسی را افتتاح کردم به لقب ممتحنالدوله و عنوان جنابی مفتخر شدم.»
میرزا مهدی خان، مؤلف نخستین اثر فارسی درباره قواعد دیپلماسی و حقوق بینالملل به نام «مآثر مهدیه» است؛ این کتاب از نخستین ترجمههای حقوق بینالملل و دیپلماسی است که به دستور ناصرالدین شاه و با استفاده از متون اروپایی گردآوری شد. تألیف دیگر مهدی خان شقاقی کتاب خاطرات اوست که حکایات زندگی او را بازگو میکند. از دیگر نوشتههای او سخنان تاریخی بزرگان جهان و گوشههایی از تاریخ ایران باستان است. وی در ۷۶سالگی در تهران درگذشت.
فرهنگ بر و بچههای ترون
برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
سرخر معرکه: مداخلهگر، وقتنشناس، اسباب زحمت.
سر زا رفتن: هنگام وضع حمل درگذشتن، مردن در وقت زایمان.
سر کسی را به طاق کوبیدن: سرش را با چیزی دیگر گرم کردن و بلاتکلیف گذاشتن.
سرکیسه کردن: تیغ زدن، با ترفند از کسی پول گرفتن،تلکه
شربتی: خوب، میزان، باحال، روبهراه.
شر و ور: حرفهای پرت و پلا، چرندیات، دری وری، مهملبافی.