• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
پنج شنبه 27 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 16468
+
-

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری درباره عناصر نشاط‌آور ماه رمضان و روزه‌داری می‌گوید

آدم آهنی دیندار نمی‌خواهیم

آدم آهنی دیندار نمی‌خواهیم

 فرشاد شیرزادی

در کارنامه فعالیت مطبوعاتی‌اش مدیر مسئولی موسسه «خانه روزنامه‌نگاران جوان» به چشم می‌خورد. مدتی سردبیر و مدیرعامل روزنامه همشهری بود. نویسنده است و جزو روحانیونی محسوب می‌شود که به ویژه در سال‌های اخیر سخنانی متفاوتی در فضای مجازی از او می‌خوانیم و می‌شنویم. حجت‌الاسلام محمدرضا زائری تا کنون چندین کتاب منتشر کرده و می‌توان از طریق کتاب‌هایش او را به عنوان منتقد و پژوهشگری قدر اول به جای آورد. با او درباره ماه مبارک رمضان گفت‌وگو کرده‌ایم. به قول خودش، کسانی که عذر شرعی دارند در ماه میهمانی خدا به مشقت نیفتند و همان‌قدر که حکم خدا اهمیت دارد باید برای کسانی که روزه‌دار نیستند، آسایش فراهم باشد.بر همین اساس اواز این که در سال‌های اخیر در پایانه‌های مسافربری فضایی برای مسافران و اتاقی برای شیردهی نوزادان در نظر گرفته شده ، با خرسندی یاد می‌کند. گفت‌وگوی ما را با حجت‌الاسلام محمدرضا زائری بخوانید. 

در حدیثی که از پیامبر اعظم(ص) نقل شده ، حضرت می‌فرمایند که «ماه رمضان ماه میهمانی خداست.»در این ماه همه به میهمانی خدا دعوت می‌شوند. هر میهمانی‌ قاعدتا شادی بخش است. به نظر شما آیا در متن ماه رمضان می‌توان عناصر شادی‌بخش و نشاط‌آور یافت؟ 
شما احتمالا فرودگاه امام خمینی(ره) رفته‌اید و در سالن استقبال مسافران صحنه‌هایی را دیده‌اید که مثلا شخصی منتظر عزیزش است که سال‌ها خارج از کشور زندگی می‌کرده. آن لحظه که پدر و مادر، فرزند یا خواهر و برادرشان را مورد استقبال قرار می‌دهند، گریه و شادی و خنده در کشاکش رابطه‌شان در آن لحظه به وضوح به چشم می‌خورد. آیا شمایی که آن شخص مسافر را نمی‌شناسید مثل آنها شاد هستید؟ طبعا پاسخ می‌دهید خیر! خب! چرا آنها آن‌قدر شادند و من و شمایی که از بیرون تماشا می‌کنیم این‌قدر شاد نیستیم و آن شادی را درک نمی‌کنیم؟ طبعا چون آنها آن عزیزشان را می‌شناسند و با او انس دارند. ماه رمضان هم برای کسانی که با خدا انس دارند به همان اندازه ماه شادی است و ما که ممکن است کمتر با خدا انس داشته باشیم، شادی کمتری را تجربه می‌کنیم. شادی ماه رمضان تابعی است از معرفت و ارتباط معنوی با خدا. به همین دلیل سطوح شادی در ماه رمضان کاملا متفاوت است. همان کسانی که به فرودگاه امام خمینی(ره) برای استقبال از مسافرشان آمدند، برادری که آمده خواهرش را ببینید، فرزندی که آمده مادرش را ببینید، پسرعمویی که آمده به استقبال پسرعموی خودش، نسبت شادی‌شان با هم متفاوت است. ما هم هر چه در طول سال با خدا انس و رابطه داشته باشیم، طبیعتا در ماه رمضان نسبت شادی‌مان متفاوت خواهد بود. به همین دلیل در بعضی روایت‌ها آمده که مومن دو گونه شادی دارد. یک شادی، شادی هنگام افطار است. این مورد کمترین و حداقلی است که همه روزه‌داران از آن بهره‌مندند؛ یعنی حتی کسانی که توجهات معنوی هم نداشته باشند، همین که پس از چند ساعت روزه‌داری، موقع افطار می‌توانند روزه خودشان را به پایان ببرند، از اینکه می‌توانند امر خدا را اطاعت کنند و از اینکه آزمونی را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اند و حتی از اینکه گرسنگی‌شان به پایان می‌رسد و غذایی می‌خوردند، تشنگی‌شان به پایان می‌رسد و آب و شربت و چایی می‌نوشند، شاد می‌شوند.

 نسبت شادی‌ها متفاوت است. هر کسی به اندازه خودش از این میهمانی بهره می‌برد و در این ضیافت شرکت می‌کند. رمضان میهمانی معنوی متفاوتی است که افراد به نسبت استعداد و ظرفیت خودشان از آن بهره‌مند می‌شوند. برای همین تلاش اولیاء خدا در این جهت است و دستورهای دینی تلاش می‌کنند تا ظرف معنوی ما را بیشتر کنند و استعداد و توان ما را برای بهره‌برداری از این ماه وسعت ببخشند.البته در ماه مبارک رمضان شهادت امیرمؤمنان و و شب‌های قدر هم فضای گریه و مناجات و دعاست ولی این نباید باعث شود که کل این ماه و سراسر این ایام فضای شاد و زیبای خودش را از دست بدهد.

در ماه رمضان انواع سریال‌های طنز از تلویزیون پخش می‌شود.به غیر از سریال‌های تلویزیونی که بعضاآن هم پس افطار سبب تفریح و شادی در میان مردم می‌شوند،کمتر نمودی از شادی در طول روز در جامعه روزه‌دار می‌بینیم. بنابراین به نظر می‌رسد که اگر این سریال‌ها نباشند، همان خنده و تفریح پس از افطار هم از میان مردم رخت بر‌می‌بندد. 
گفته‌تان را قبول دارم. متأسفانه یک مشکل نظری داریم. ناخواسته به دلایلی که الآن محل بحثش نیست اعم از تاریخی، فکری و حتی گاهی سوء تفاهم‌ها و برداشت‌های غلط از دین، مجموعا باعث شده که تلقی سوگ محور از دین داشته باشیم. حتی به طور عمومی متدینان و جامعه سنتی ما، کسی را که بیشتر در خودش می‌رود و غم و غصه ظاهری بیشتری دارد، کسی را که بیشتر گریه می‌کند، دیندارتر می‌دانند. هنگامی که از دین صحبت می‌شود، مظاهر سوگواری دین به چشم‌مان می‌آید. در حالی که می‌دانیم یکی از بهانه‌هایی که با آن جلوی خلافت امیرالمومنین علی(ع) را گرفتند و ادعا می‌کردند حضرت به درد خلافت نمی‌خورد، همین بود که امام علی(ع) زیاد می‌خندید و شوخی می‌کردند. اتفاقا دین ما دینی است که شادی در درون آن هست اما به دلایل که اشاره کردم، بویژه بواسطه آنچه که از قرن‌ها پیش از حمله مغول تا امروز بر سر کشور ما و فرهنگمان آمده، بیشتر جنبه سوگ دین برجسته شده. در حالی که اساس دین این نیست. نکته دوم هم که غیر از بحث‌های تئوریک و نظری است، به تجربه دینی و سبک زندگی دینی ما بر‌می‌گردد که در آن وجوه شادی برجسته نیست؛ یعنی احساس می‌کنیم اگر شادی‌هایمان را خیلی نشان دهیم با زندگی دینی منافات دارد. در حالی که در دستورات دینی‌مان تأکید برای شادی به همان اندازه است که در مناسبت‌های سوگواری وجود دارد. در این جهت بعضی از کشورهای عربی از ماموفق‌ترند. ماه مبارک رمضان در بسیاری از کشورهای عربی دقیقا مثل آغاز سال نو و کریسمس در کشورهای مسیحی است. در بسیاری از کشورهای عربی یکی دو ماه پیش از ماه رمضان مردم آرام آرام آماده می‌شوند؛ از خرید وسایل تزئین و کاغذهای رنگی و فانوس‌های رنگارنگ برای تزئین خانه‌ها گرفته تا آماده شدن مراکز تجاری وتجمع عمومی برای ماه مبارک رمضان.در این کشورها در آستانه ماه مبارک رمضان شور و حال و نشاط عظیمی به وجود می‌آید. وقتی ماه رمضان می‌رسد واقعا فضای شادی به چشم می‌خورد. مخصوصا به دلیل اینکه در کشورهای عربی روزها هوا گرم است، معمولا مردم از افطار به بعد مشغول خرید و بیرون رفتن و تجمعات عمومی هستند. در ایران هم چند سالی است که به این موضوع بیشتر توجه شده و اگر بتوانیم این موضوع را برجسته کنیم،یعنی برنامه‌های مختلف تجمع و فرصت‌های متنوع شادی و شادمانی را ایجاد کنیم، هم برای روزه‌داری مردم بهتر است که روزها بتوانند استراحت کنند و هم این که ماه مبارک رمضان را ماه شاد و متفاوتی می‌بینند .

هفت یا هشت سالم بود. در یکی از روزهای ماه رمضان با یکی از دوستانم که همسن من بود، از مدرسه بیرون آمدیم و برای خرید به بقالی رفتیم. دوستم در حین خرید داشت کیکی می‌خورد. فروشنده با شدت به دوستم نهیب زد که مگر نمی‌فهمی ماه رمضان است و حسابی به دوست هفت هشت ساله من تاخت و توهین کرد. ببینید! خیلی‌هادر ماه رمضان بیمارند، خیلی‌ها به سن تکلیف نرسیده‌اند اما چهره‌شان نشان نمی‌دهد. خیلی‌ها هم به دلیل بیماری نمی‌توانند روزه بگیرند و... نگاه شما به عنوان یک روحانی در خصوص این موارد چیست.بخصوص این که این دسته افراد گاهی مورد عتاب برخی از افراد مذهبی قرار می‌گیرند.

چند روز پیش خبری در شبکه‌های اجتماعی دیدیم که در شهرستانی دختر دانش‌آموزی را به خاطر اینکه موهایش از مقنعه بیرون بود، آن را قیچی کرده‌اند. این برخوردها و افراط و تفریط‌ها همیشه هست. گاهی بعضی خانواده‌ها به من گفته‌اند، که وقتی برای ثبت نام بچه‌مان برای پیش دبستانی یا اول دبستان رفته‌ایم، یا حتی مهد کودک، عکس بدون حجاب بچه ما را قبول نکرده‌اند. این گونه اتفاقات می‌افتد که مسلما با ضوابط شرعی هیچ نسبتی ندارد. همین افراط‌ها باعث شده که گاهی تفریط صورت بگیرد و دین‌گریزی یا تعارض‌ها با رفتار‌های دینی در جامعه مشاهده شود. خداوند هیچ وقت چنین برخوردهایی را از ما نخواسته و هیچ وقت راضی نیست که چنین رفتارهای ناپسندی انجام شود. حکم الهی حکم است و مشخص است. بارها در دستورات دینی خودمان این تأکید را داشته‌ایم که همان قدر که حرمت حرام الهی مهم است همان قدر هم باید حلال الهی پاس داشته شود. وقتی خود خداوند فرموده پس از سن تکلیف، طبیعتا دانش‌آموز هشت ساله و ده ساله و یازده ساله قصه‌اش فرق می‌کند. خوشبختانه در این چند سال اخیر شهرداری تهران در مترو و محل تجمع‌های عمومی جایی برای شیردهی مادران و استراحت‌شان و همین طور جایی برای مسافرانی که روزه نیستند در ترمینال‌های مسافربری و مراکز عمومی تعبیه کرده. ما ناچاریم واقعیت‌ها را بپذیریم، به ویژه در کلان شهری مانند تهران که رفت و آمدها زیاد است. در جاهایی مانند فرودگاه‌ها و پایانه‌های مسافربری به طور طبیعی کسانی حضور دارند که مسافرند و عذر شرعی دارند یا در داخل شهر افرادی پیر و کهنسال‌اند و نمی‌توانند ساعت‌های متمادی روزه بگیرند یا بیمارند و نیاز دارند آبی بنوشند و دارویی مصرف کنند یا چیزی بخورند. همان قدر که لازم است حدود الهی و حرمت‌های الهی حفظ شود و جسارتی نسبت به روزه‌داری صورت نگیرد، همان‌قدر هم لازم است اسباب آسایش این افراد فراهم شود. این دو نکته را به نظرم باید در کنار هم دید. از یک طرف باید مراقب باشند که خدایی ناکرده با رفتار خودشان حرمت‌های الهی را خدشه‌دار نکنند و در شهر باید به طور عمومی فضای روزه‌داری دیده شود و از آن طرف هم افرادی که به هر دلیلی عذر شرعی دارند به مشقت یا به اضطرار نیفتند و دچار مشکل نشوند.

شب‌نشینی‌های سحر خیلی خاطره‌انگیز است. غالبا همه به پدر و مادر‌های‌شان بیشتر سر می‌زنند و فضای انس و دوستی در ماه رمضان بیشتر دیده می‌شود. در این ماه خانه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به کانونی برای جمع شدن بچه‌ها و فرزندان تبدیل می‌شود. بعضی فروشگاه‌های زنجیره‌ای تا صبح باز هستند. به نظر شمااین‌گونه رفتارها که به طور خودجوش در میان مردم وجود دارد، چه اندازه می‌تواند فضای جامعه را در ماه رمضان بیشتر تلطیف کند؟

فرهنگ دینی و سنتی ما اساسا همین گونه حفظ شده. همان‌طور که عاشورای ما با قیمه امام حسین(ع) و نذری و تجمعات با صفای هیئت‌ها پایدار مانده، همان‌طور هم نیمه شعبان ما با شیرکاکائو و شیرینی زبان و روزه‌داری ما با سفره افطار و همین خاطره‌گویی‌ها و انس‌ها برقرار شده. یکی از نکاتی که در فرهنگ دینی ما بسیار مهم است این است که افراد وقتی به مسجد فکر می‌کنند، خاطره‌های زیبایی از آن داشته باشند. خیلی از ما احساس‌مان نسبت به مسجد برگرفته از همان خاطرات بچگی‌مان است که با پدر یا برادر‌های‌مان به مسجد می‌رفتیم و مثلا درآنجا پیرمردی به ما شکلاتی داده یا مکبر مسجد بودیم و پس از نماز چای پخش می‌کردیم ، در حیاط مسجد بازی می‌کردیم و... اگرروزه‌داری ماه رمضان با این خاطره‌های شیرین همراه شود خیلی تفاوت دارد و در بزرگ‌سالی افراد وقتی به ماه رمضان و روزه فکر می‌کنند، خدایی نکرده تصویرهای ناخوشایند در ذهن‌شان شکل نمی‌گیرد. یکی از نکات مهم این است که ماه رمضان را ماه خوشی و نشاط و انس و زیبایی ببینیم؛ چه در سطح ارتباط‌مان با خانواده چه در سطح ارتباط معنوی‌مان با خدا و چه حتی مسایل ظاهری و پیش پا افتاده‌ای مانند سفره افطار و غذا خوردن و دور هم جمع شدن اعضای خانواده. به نظرم یکی از نکاتی که خیلی تعیین کننده است، این است که در ماه شعبان با محبت وارد ماه رمضان شویم. درسی که مناجات شعبانیه به ما می‌دهد این است که دین را از موضع محبت بپذیریم. در مناجات شعبانیه تعبیری وجود دارد؛ می‌فرماید: «خدایا تا وقتی که تو مرا برای دوستی و محبت خود بیدار نکردی من نمی‌توانم از گناه دوری کنم.» یعنی زمانی انسان از گناه کنده می‌شود و با خدا انس می‌گیرد که با خدا دلبستگی و رابطه عاطفی داشته باشد. دینداری ما باید دینداری دوستانه و محبت‌آمیز باشد. نه این که به خاطر ترس و به خاطر فشار اجتماعی و برخوردهای سفت و سخت بخواهیم دیندار باشیم. باید بتوانیم با خدا رابطه محبت‌آمیز و دوستانه‌ای برقرار کنیم. این درسی است برای پدر و مادرها ، معلمان ،مسئولان و برای بزرگان و مدیران تا بکوشند در هر سطحی ورود از ماه شعبان به ماه مبارک رمضان را یک ورود محبت‌آمیز و دوستانه و انس‌آمیزی رقم بزنند. 
می‌خواهیم چند خاطره از شب‌نشینی‌های ماه مبارک رمضان را از زبان خودتان بشنویم. 
بخش زیبایی از خاطرات زیبای ماه رمضان به دوران کودکی‌ام برمی‌گردد که در واقع پس از افطار خانواده دور هم جمع بودند و هنگام سحر وقتی که همه سحری را می‌خورند و وقت نماز می‌شد، به مسجد می‌رفتیم. در فضای شهرستان و فضای آرامش و خلوت محله به مسجد می‌رفتیم. آن موقع یازده دوازده سال داشتم. مکبر نماز جماعت بودم. هویتی که آن موقعیت به من می‌داد این بود که عده‌ای از بزرگ‌ترها منتظر بودند که اذان را بگویم و تکبیر را بگویم . به همین دلیل با احترام و محبت با من برخورد می‌کردند. هیچ وقت از یاد نمی‌برم. گاهی فکر می‌کنم، بسیاری از ارتباط‌های دینی ما با نهادهای مختلف مذهبی از جمله مسجد و هیئت یا حتی موضوعات دینی و مذهبی به کودکی‌ها و نوجوانی‌های ما گره خورده است. اگر انس و رابطه درست ما در کودکی با تصویری شاد و زیبا شکل بگیرد در بزرگسالی ما هم موثر است. این قصه تنها به ما مسلمان‌ها هم ربطی ندارد؛ در فضای مسیحیت هم این را می‌بینید؛ مثلا انسی که بچه‌ها با کلیسا می‌گیرند،یا نقشی که به عنوان گروه کر کلیسا دارند یا سهمی که در کنار کشیش کلیسا به عهده و دوش آنهاست. همین‌ها باعث می‌شود که فرهنگ دینی را قبول کنند و با آن انس بگیرند. به نظرم یکی از چیزهایی که خیلی مهم است و هر یک از ما در سطح خودمان باید به آن تأکید کنیم و آن را جا بیندازیم این است که بچه‌های خودمان را با تصویری زیبا از دین بزرگ کنیم. گاهی وقت‌ها پدر و مادرها سوء نیتی ندارند اما مانند همان بقالی که مثال زدید متوجه نیستند که برخورد تند و رفتار تلخ‌شان می‌تواند چه تصویر سیاهی از یک عبادت و موضوع دینی در ذهن بچه‌ها بر جای بگذارد. 
در‌قرآن هم آمده که اکراهی در پذیرش دین نیست. مگر ما در انتخاب دینداری مختار نیستیم؟

دقیقا. دینداری یک انتخاب آگاهانه است که با آزادی باید انجام شود. اگر غیر از این باشد نخستین فرصتی که افراد پیدا کنند و از فشارهای اجتماعی و محیط یا حتی خانواده خارج شوند، آن تعهد و التزام دینی‌شان را از دست می‌دهند. ما که نمی‌خواهیم افراد را فقط در قالب ظاهری به دینداری دعوت کنیم. ما که نمی‌خواهیم تعدادی آدم آهنی درست کنیم که روزه بگیرندو نماز بخوانند. اگر چنین باشد این عبادت و دینداری هیچ ارزشی ندارد و با بی‌دینی هیچ تفاوتی نمی‌کند. چون اساس دینداری این است که خود شخص بخواهد و آگاهانه این تعهد را داشته باشد. لذا خیلی مهم است که محیط اجتماعی بتواند امکان این انتخاب را فراهم کند. افراد زمانی دینداری را انتخاب می‌کنند که از مظاهر دینداری خوش‌شان بیاید. زمانی به سراغ دینداری می‌آیند که دینداری را دوست داشته باشند. زمانی روزه می‌گیرند و نماز می‌خوانند که تصویری که از نماز و روزه دارند، تصویر مثبتی باشد. این بسیار تعیین کننده و حساس و مهم است که زمینه دینداری در افراد توسط افراد و انسان‌های دیندار فراهم شود. بدون تعارف بگویم؛ اگر در ذهن نسل جدید دینداری برابر شود با غم و غصه و خشونت و تلخی هیچ رغبتی برای اینکه زندگی دینی را انتخاب کنند، ایجاد نمی‌شود. اما اگر احساس کنند که دینداری مساوی است با زندگی معنادار ، هدفمند ، آرامش ، خوشی و بهجت و کارکردهای دینداری را در زندگی روزمره ببینند به سمت و سوی زندگی دینی می‌آیند. آیت‌الکرسی که این اندازه قرائتش در زندگی ما تأکید شده و یکی از مهم‌ترین آیات قرآن کریم است در واقع مبین همین موضوع است که راه گمراهی از راه رستگاری ما روشن شده و در وجود همه انسان‌ها میل به صلاح و خیر و هدایت و رویگردانی از ناپاکی و نادرستی هست. آنچه مهم است این است که ما در این انتخاب به مردم کمک کنیم؛ یعنی متولیان فرهنگی جامعه و مسئولان امور در سطوح مختلف فضایی را رقم بزنند که افراد رغبت به دینداری و زندگی دینی داشته باشند.   

خب! با این وصف متر و معیارمان برای دینداری چیست و از کجا بدانیم که مثلا روزه‌داری ما در جهت درستی است؟
ماه رمضان ماه رشد و کمال است. مدرسه‌ای معنوی برای اصلاح ماست. بدون تعارف دین باید کارآمدی خود را در زندگی فردی و در جامعه نشان بدهد. برخی می‌گویند فایده دینداری چیست؟ کجای زندگی با دین درست شده؟ خب!حق دارند! برای این که ما دین را در زندگی خود نشان نداده‌ایم. اگر روزه ما روزه باشد باید بعد از ماه رمضان نرم‌خوتر، مهربان‌تر و صاف‌تر و راستگوتر بشویم. اگر روزه گرفتیم ولی رفتار ما اخلاقی‌تر و زندگی‌مان سالم‌تر نشد معلوم می‌شود روزه ما آن روزه‌ای نبوده که خدا می‌خواسته. باید تلاش کنیم روزه و نماز و عبادتی داشته باشیم که بعد وقتی از مسجد بیرون می‌آییم با لبخند و شادی برخورد کنیم و زبان حالمان این باشد که «مژده بده، مژده بده! یار پسندید مرا» باید زیبایی‌ها ، خوشی‌ها و لطافت‌های زندگی ما با دین بیشتر بشود.
این روزها بسیاری از شادی‌های ما به فضای مجازی محدود شده است. مضرات و محسنات فضای مجازی بویژه در ارتباط با نشاط و شادی در ماه رمضان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ گاهی خلسه و خلوت عابدانه سحر جای هیچ چیز را نمی‌گیرد اما گویی همه چیز را به فضای مجازی منتقل کرده‌ایم. 

افراط و تفریط متأسفانه همیشه وجود دارد. تندروی‌ها، کندروی‌ها، رفتارهای غلط و نادرست ممکن است در همه پدیده‌های اجتماعی و همه مسائل تکنولوژیک دیده شود. طبیعتا فضای مجازی هم تفاوتی با دیگر مسائل ندارد. همان گونه که فضای مجازی می‌تواند رابطه خانوادگی را دچار اختلال کند و جلوی آموزش مهارت‌ها را بگیرد، همان گونه هم می‌تواند از سویی دیگر جنبه‌های مثبت داشته باشد. در فضای معنوی و عبادت و روزه‌داری هم می‌تواند همین اتفاق بیفتد. شما می‌بینید که در رانندگی ما موبایل چقدر حادثه‌ساز است. در برخی کشورها و اخیرا در یکی از ایالت‌های آمریکا هرگونه استفاده از موبایل جریمه سنگین دارد و ممنوع است. طبیعتا درباره ماه رمضان هم اگر کسی نتواند درست از فضای مجازی استفاده کند، می‌تواند فرصت‌های استفاده معنوی‌ اش را مخدوش کند و خود را از فرصت‌ها و امکان‌هایی که در اختیارش قرار گرفته محروم کند.    

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :
نقل قول خبر/پیگیر وعده‌های شهرداری خواهیم بود