• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 23 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15850
+
-

ایده‌ استارتاپ‌های موفق کنونی ابتدا خنده‌دار به‌نظر می‌رسید

به ایده‌ها نخندیم

به ایده‌ها نخندیم

معــمــولا همـه کسانی کـــه الان یک استارتاپ موفق دارند ابتدا و زمانی که ایده‌شان را برای دیگران تعریف کرده‌اند با خنده و تمسخر آنها روبه‌رو شده‌اند. خیلی از آنها خاطره جملاتی شبیه به این را در ذهنشان دارند که «آخه کی میاد این‌رو بخره؟» یا «الکی خودت رو علاف می‌کنی» منتهی پشتکار و اعتماد به نفس باعث شده تا کسانی که ایده‌های ناب داشته‌اند کار خودشان را بکنند و حالا به نمونه جوانان موفق تبدیل شوند؛ جوانانی که حالا خیلی‌ها دوست دارنداز آنها الگو بگیرند و راهشان را ادامه‌بدهند.



سعید و فاطمه عباس بنی
اهل شهرکرد، ساکن اصفهان


ایده‌ای که از گم شدن آمد

ما ساکن شهر‌کرد هستیم. تا چند سال قبل فرش و قالیبافی نقش مهمی در اقتصاد شهرکرد داشت. مادرم خودش نقشه می‌کشید و فرش می‌بافت و به خواهرانم هم یاد داده بود و یک جورهایی با این موضوعات آشنایی داشتیم. بزرگ‌تر که شدیم من رفتم سراغ هنر و صنایع‌دستی خواندم. موضوع پایان‌نامه‌ام بررسی نقوش فرش در ایل بختیاری بود که از آن پوستر استخراج کرده بودم. خواهرانم یکی ریاضی و یکی مدیریت خوانده بودند اما موضوع پایان‌نامه خواهرم برندینگ فرش در بازارهای آمریکای شمالی بود. سال 92 با خانواده به مسافرت رفتیم. والدینم برای مدتی گم شدند و وقتی پیدایشان کردیم دیدیم یک سینی با قیمت بالایی خریده‌اند که اصلا ایرانی نبود. پیش خودمان گفتیم چرا نباید منبعی برای مراجعه وجود داشته باشد که کامل و دقیق در مورد صنایع‌دستی مختلف کشور و قیمتش اطلاعات بدهد وشروع کردیم به بحث در مورد این کمبود. از یک طرف پیشینه ذهنی و خانوادگی‌مان ما را به جلو هل می‌داد و از طرف دیگر حس می‌کردیم توانمندی‌هایمان برای به سرانجام رساندن این کار کفایت می‌کند. استادان ما در دانشگاه می‌گفتند چالش صنایع‌دستی در ایران، بسته‌بندی و برندینگ آن است. ما هم سعی می‌کردیم روی این کمبود مانور بدهیم. مشکل را همه می‌دانند، مهم ارائه راهکار برای حل آن است. ما دنبال راه‌حل گشتیم و البته باور داشتیم اگر مشکلی را ما نتوانیم حل کنیم هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند. از یک جایی به بعد نیاز به همراه داشتیم. خوشبختانه دوستان زیادی داریم که تحصیلاتشان عکاسی و گرافیک و آی‌تی و...است. آنها هم وارد کار شدند. از سال 93 تا 95 بیزینس‌پلنمان را طراحی می‌کردیم؛ برخلاف خیلی از استارتاپ‌ها که طراحی بیزینس‌پلنشان 6ماهه و یک‌ساله است.در‌واقع قسمت پیش‌تولیدمان را حسابی بررسی کردیم.در اصفهان پرسشنامه پخش کردیم تا دقیقا بدانیم تولید‌کننده، فروشنده و خریدار چه می‌خواهند. از سال 95کار را به‌طور جدی شروع کردیم و حالا ماهی 40میلیون تومان درآمد داریم.



میلاد و مهیار جهانگرد
 ساکن تهران


ایده‌ای که از بیماری آمد

پدر ما در میدان تره‌بار غرفه داشت و میوه‌فروش بود. ما هم از بچگی پیش او می‌رفتیم و کارش را می‌دیدم، منتهی هیچ‌کدام علاقه‌ای به‌کار او نداشتیم و اصلا با خودمان قرار گذاشته بودیم که هیچ‌وقت سراغ این شغل نرویم. اما چند سال پیش پدرمان بیمار شد و نمی‌توانست سر کار برود و ما مجبور شدیم به بازار برویم. وقتی خودمان کار را شروع کردیم دیدیم همه‌‌چیز چقدر عجیب است و هیچ‌چیز نمی‌دانیم. یک سال طول کشید تا فهمیدیم پدرمان چه کار می‌کرده و حساب و کتابش چطور است. این پیچیدگی‌ها باعث شد تا فکر کنیم چطور می‌شود این کار را به‌روز کرد. سال94 بود که ایده فروش اینترنتی به ذهنمان رسید. یک سال سعی و خطا کرده و کلی میوه را خراب کردیم. با مردم حرف زدیم و فهمیدیم چه می‌خواهند. نهایتا سال95 مدل مورد نظر را پیدا کردیم و آذر آن سال کار را آغاز کردیم. آن موقع وقتی هنوز خبری از استارتاپ نبود می‌خواستیم با هم به ایتالیا برویم. اماحالا کارمان، زندگی مان شده و دوست داریم بمانیم و رشدش را ببینیم. در این مدت افراد زیادی به تیم اضافه شده‌اند و رفته‌اند اما هم‌اکنون ۱۵ نفر به‌صورت مستقیم با ما کار می‌کنند که به‌زودی قرار است دوبرابر شوند و نیرو جذب کنیم.



بهروز فتح آبادی
ساکن نیشابور


ایده‌ای که از دزدی آمد

  زمستان سال ۹۳ سه لپ‌تاپ از مغازه دوستمان سرقت شد. مشخصات لپ‌تاپ‌های دزدیده شده را روی کاغذ نوشتیم و برای فروشگاه‌های سطح شهر بردیم تا کالایی با این مشخصات نخرند.به کلانتری هم اطلاع دادیم اما این ایده در ذهن ما شکل گرفت ‌که بتوانیم یک وبسایت برای استعلام کالای دیجیتال قبل از خرید و اطلاع‌رسانی به سراسر کشور درصورت مفقودی طراحی کنیم . دوستم هادی برنامه‌نویسی خوانده بود.چند وقت در مورد ایده‌مان فکر و طراحی کردیم. اردیبهشت۹۴ رویداد استارتاپ ویکند در استان خراسان برگزار شد که در آن شرکت کردیم و به‌عنوان ایده برتر انتخاب شدیم. بعد از آن تیم‌سازی‌مان را شروع کردیم و از دکتر محمد حاجی‌بیگلو استادم و دوستانم دعوت کردیم تا در تیممان حضور داشته‌‌باشند. در مرحله اول سراغ فروشندگان و پلیس رفتیم و بعد از آن شروع به طراحی سامانه کردیم.ابتدا تصورمان این بود یک سامانه داشته باشیم که مردم قبل از خرید کالاهای دیجیتال استعلام کنند تا سرقتی نباشد. اما بعد دیدیم علاقه‌مندی مردم این است که کالایشان ردیابی شود.پس بیزینس‌پلنمان را تغییر دادیم. از همان ابتدا هم استقبال از طرح‌مان خیلی خوب بود.کارشناسان انتظامی هم می‌گفتند وجود چنین سازوکاری بسیار ضروری است. 6ماه در مورد طرح اولیه کار کردیم.اولین بار در الکام‍پ ۱۳۹۴ از سامانه رونمایی شد که البته کمبودهایی داشت

این خبر را به اشتراک بگذارید