• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 14860
+
-

اسماعیل، قربانی فوتبال

تیتر یک
اسماعیل، قربانی فوتبال

انگار در تقدیر فوتبال ایران نبود که فصل97-96 را بدون تلفات و تراژدی به‌پایان برساند. درست در آخرین روز فصل و در بازی فینال جام‌حذفی یک اتفاق غم‌انگیز روی سکوهای خرمشهر رقم خورد تا یک دهه بعد از روزهای تلخی که برای سرباز احمدی معروف پیش آمد و چشم‌هایش را از او گرفت، یک‌بار دیگر حاشیه‌های لعنتی فوتبال بینایی را از چشم یکی از سکونشینان بگیرند. سال86 در اصفهان درگیری هواداران پرسپولیس و سپاهان، چشم‌های سرباز احمدی را که برای تامین امنیت در ورزشگاه حضور داشت از او گرفت. این‌بار اما ترکش حادثه به یک هوادار برخورد کرد و اسماعیل بهداروند جاده شیراز به خرمشهر را بدون چشم راستش برگشت. آخرین تصویری که چشم این هوادار دید، حتی جشن قهرمانی استقلال هم نبود. او گل تیام را دید و بعد چشم راستش را به‌ اجبار برای همیشه بست.
  اتحاد بابل و آبادان
در شرایط نامنظم و ناامن ورزشگاه اروند خرمشهر، فینال جام‌حذفی ایران در جوی تلخ و پراسترس آغاز شد و از همان ابتدای بازی مشخص بود که امنیت تمامی حاضران در ورزشگاه در خطر است. تماشاگران خونه‌به‌خونه بابل که به‌خاطر عدم صعود تیم‌شان به لیگ‌برتر ناراحت بودند و فدراسیون فوتبال را مقصر این اتفاق می‌دانستند، با توپ پر به ورزشگاه آمدند. سمت دیگر ماجرا هواداران صنعت‌نفت آبادان قرار داشتند که در مرحله قبلی توسط همین تیم استقلال حذف شده بودند. برزیلی‌های متعصب که از قضاوت علیرضا فغانی در بازی نیمه‌نهایی و صعود استقلال به فینال شاکی بودند برای حمایت از خونه‌به‌خونه در کنار هواداران بابلی نشستند. تماشاگران این دو تیم که در کنار یکدیگر بخش زیادی از سکوها را تشکیل داده بودند بارها علیه فدراسیون فوتبال، داوری، فغانی و... شعار دادند. فینال به‌ظاهر یک‌طرفه جا‌م‌حذفی در چنین شرایط عجیبی آغاز شد.
  افسانه 3 برادر
بعد از اینکه استقلال گل برتری را زد، هواداران خشمگین شروع به پرتاب سنگ و شکستن صندلی کردند. هواداران بابلی به همراه آبادانی‌های متحد خود، آن‌قدر عصبانی بودند که حتی به‌سمت خبرنگاران هم صندلی پرتاب کردند و از خوش‌شانسی خبرنگاران بود که اتفاقی برای آنها نیفتاد. پرتاب سنگ و صندلی اما به همین جا ختم نشد و یکی از این سنگ‌ها به چشم هوادار استقلال خورد. هواداری که برای تشویق استقلال خودش را از شیراز به خرمشهر رسانده بود و بداقبال‌ترین انسان حاضر در آن جمع 15هزار نفری بود. اسماعیل بهداروند، هوادار آسیب‌دیده استقلال 30ساله است و یک فرزند دختر دوساله هم دارد. او به‌همراه دو برادرش کیلومترهای زیادی را طی کرده و به ورزشگاه نفت‌وگاز اروندان خرمشهر رفته بود تا قهرمانی تیم محبوبش را در جام‌حذفی از نزدیک ببیند. اما نمی‌دانست چه بلایی قرار است سرش بیاید.
  خالی، مثل چشم‌های اسماعیل
در میان همهمه تماشاگران و پرتاب سنگ و صندلی از سوی هواداران خونه‌به‌خونه، ناگهان یکی از اشیا به چشم اسماعیل خورد و او را بر زمین انداخت. کامبیز، یکی از برادران بهداروند ادامه این ماجرای تلخ را این‌طور تعریف می‌کند: «ناگهان دیدیم اسماعیل افتاد و دیگر بلند نشد. به او گفتم از جایت بلند شو، اما وقتی سرش را برگرداندم دست‌هایم پر از خون شده بود. درست مثل چشمه قنات، از چشمان اسماعیل خون بیرون می‌زد. به هزار زحمت او را بیرون بردیم و در‌نهایت به شیراز برگشتیم و اسماعیل را در شهر خودمان به بیمارستان بردیم.» کامبیز بهداروند هنوز نمی‌داند شیئی که به چشم برادرش برخورد کرده دقیقا چه بوده است. او می‌گوید: «وقتی پزشکان اسماعیل را دیدند از طریق لیزر دنبال علائم بینایی بودند اما هیچ علائمی نشان نمی‌داد. پزشکان خیلی سریع او را جراحی کردند و گفتند تنها کاری که الان می‌توانیم انجام دهیم خالی کردن چشم اوست اما در مورد بینایی نمی‌توانیم نظر بدهیم. پس از چند ساعت پزشکان نتیجه عکس‌ها و سونو را دیدند و گفتند بعید است چشم راست اسماعیل بینایی‌اش را به‌دست بیاورد. قرار است چهارشنبه یک‌بار دیگر او را جراحی کنیم، اما امیدی به بینایی‌اش نیست.»
  جوشکار بود، بیمه هم ندارد
 یک سهل‌انگاری در حاشیه بازی فوتبال، یکی از چشم‌های اسماعیل را از او گرفته است. کامبیز بهداروند با صدایی لرزان می‌گوید: «شغل اسماعیل جوشکاری است و حالا دیگر نمی‌تواند به کارش ادامه بدهد بدبخت شدیم و نمی‌دانیم چه کار باید بکنیم. بیمه هم خسارت را قبول نمی‌کند. جایگاه ما درست زیر جایگاهی بود که رضا افتخاری مدیرعامل باشگاه نشسته بود. او، داریوش شجاعیان، مهدی قائدی و سانیاک صحنه را دیدند. گزارشگر 90 هم این تصاویر را می‌دید. متاسفانه زبانم بند آمده و نمی‌دانم چه چیزی باید بگویم.» اینها آخرین صحبت‌های هواداری است که با برادرش به تماشای قهرمانی استقلال نشست و با این خاطره تلخ از خرمشهر به شیراز بازگشت. خاطره‌ای که بدون تردید برنامه‌ریزی مسئولان فدراسیون نقش زیادی در آن داشته است. سوءمدیریتی که تاثیر آن علاوه بر این سانحه، در بی‌نظمی‌های جشن قهرمانی هم دیده شد. بهتر نبود مسئولان برگزاری مسابقات که اصرار به برگزاری بازی در خرمشهر داشتند، به عواقب این تصمیم بیشتر فکر می‌کردند؟ شاید اگر مدیران فدراسیون چشم‌های خود را کمی بیشتر باز می‌کردند، چشم‌های اسماعیل بهداروند به این سادگی بسته نمی‌شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید