• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
پنج شنبه 6 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13777
+
-

سکوت مدیران؛ کمک به جبهه ظلم

یادداشت
سکوت مدیران؛ کمک به جبهه ظلم

محمدرضا خباز|نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی:

گلایه‌های اخیر رئیس‌جمهور از سکوت مدیران دولتی ناشی از فشار زیادی بود که ایشان سال‌ها آن را تحمل کرده و ناگزیر آن را مطرح کرد. سکوت مسئولان البته محدود به دولت آقای روحانی نیست، بلکه طی سال‌های پس از انقلاب سابقه زیادی دارد؛ در طول دولت‌های نهم و دهم با همه اتفاقات نامبارک، ما سکوت مسئولان کشور و بعضا حمایت‌های ناروای آنها را شاهد بودیم. من در آن زمان، این سؤال را خطاب به مسئولان مطرح کردم که چرا خود را در قفس‌های طلایی محبوس کرده‌اید، زبان در کام فرو برده‌اید و از ترس اینکه مبادا به شما لطمه‌ای وارد شود، از بیان حقایق خودداری می‌کنید؟ آنها درحالی‌که نابسامانی‌ها را می‌دیدند، چشم خود را بر آن فرو می‌بستند، عده‌ای آشکارا و برخی دیگر هم با سکوت خود، فرد و دولت قانون‌شکن را حمایت می‌کردند؛ چنان‌که گفته می‌شود «سکوت، برادر رضایت است».

از ابتدای دولت یازدهم من بارها به دولت پیشنهاد دادم و اعلام آمادگی کردم، به شرط اینکه دولت به ما ماموریت بدهد، به همراه چند نفر به نمایندگی از دولت، از وارونه‌نمایی‌ها، تاخت و تازها و بی‌حرمتی‌ها علیه دولت جلوگیری کنیم. اما متأسفانه چنین اراده‌ای در دولت وجود نداشت. ولی این سؤال همچنان مطرح است که چرا افرادی که عضو کابینه و دولت هستند، سکوت می‌کنند؟ باید خاطرنشان کرد که اعضای دولت در همه تصمیمات دولت شریک هستند و اینگونه نیست که مسئولیت آنها به دستگاه یا وزارت تحت مدیریت آنها محدود باشد. بنابراین تصمیماتی که از سوی دولت اتخاذ می‌شود، همه ارکان دولت به‌ویژه اعضای کابینه باید قاطعانه از آن دفاع کنند. سکوت آنها در مقابل مخالفت‌ها، کمک به جبهه ظلم تلقی می‌شود. سکوت مدیران و مسئولان دولتی در واقع نشانه‌ای از مسئولیت‌ناپذیری آنهاست، زیرا آنها اگر با تصمیمی مخالف باشند، می‌توانند پشت درهای بسته نظرات مخالف خود را مطرح کنند، در این حالت یا مخالفت آنها مؤثر واقع می‌شود و آن تصمیم منتفی می‌شود یا اینکه در نتیجه رأی‌گیری، مصوبه‌ای تصویب می‌شود که در این صورت اقلیت مخالف، لاجرم باید از تصمیم اکثریت حمایت و دفاع کنند.

به‌نظر نگارنده، مخاطب سخنان اخیر رئیس‌جمهور، در وهله اول، وزرا و اعضای کابینه و سپس، معاونین وزرا و استانداران بودند؛ سؤال رئیس‌جمهور خطاب به آنها این بود که اگر دولت را قبول ندارید، معنای ادامه حضورتان در دولت چیست؟ اگر تصمیم به حضور در دولت دارید، مردانگی حکم می‌کند که قاطعانه از دولت و تصمیماتش حمایت کنید. سکوت این مدیران نزد وجدان خود آنها، نزد تاریخ و نزد حامیان دولت که اکثریت مردم را تشکیل می‌دهند، محکوم است.

باید تأکید کرد که آقای رئیس‌جمهور واقعا تنهاست؛ به جز تعدادی از اعضای دولت که به انگشتان یک دست هم نمی‌رسند، اکثریت اعضا سکوت پیشه کرده‌اند و این سکوت آنها موجب تشجیع طرف مقابل و مخالفان دولت می‌شود. این افراد، قابل تشبیه به بازیکن فوتبالی هستند که از استعدادهای خود به نفع تیم خود بهره نمی‌گیرد، از مربی و سرمربی اطاعت نمی‌کند و گل به دروازه خودی می‌زند.

سخن آقای رئیس‌جمهور خطاب به مدیران دولتی این است که اگر فکر می‌کنید تصمیمات دولت دچار اشکال است، آن را در دولت مطرح و اصلاح کنید و اگر فکر می‌کنید این تصمیمات درست است، دیگر ترس معنایی ندارد. کسی که از خدا می‌ترسد، دلیلی برای ترس از بندگانش ندارد. مسئله این است که حرف حساب هزینه دارد؛ در تاریخ اسلام، امام حسین(ع) و ائمه اطهار(ع) حرف حساب زدند و هزینه‌اش را پرداخت کردند. عزت دائمی که خداوند به امام حسین اعطا کرد، به‌دلیل هزینه‌ای بود که ایشان پرداخت کردند. از این منظر، سخنان آقای رئیس‌جمهور کاملا درست و بجا بود و باید به حال کسانی که سیاست‌های دولت را قبول ندارند اما در دولت حضور دارند، تأسف خورد.

سؤال این است که چرا رئیس‌جمهور با استفاده از اختیارات خود، مدیران ناکارآمد و ناهمسو با گفتمان دولت را برکنار و عزل نمی‌کند؟ من معتقدم که برکناری مدیران در مرحله آخر باید اتفاق بیفتد.

چراکه عزل‌کردن به‌معنای جراحی است و هزینه دارد؛ اگر معالجه یک بیمار از طریق دارو و بدون جراحی امکان‌پذیر باشد، جراحی این بیمار اقدام سنجیده‌ای نخواهد بود. اگر نصایح اخیر رئیس‌جمهور مؤثر واقع نشود و مدیران بر همان روش قبلی بایستند، به‌نظر من عزل آن دسته از مدیران باید مستقلانه صورت بگیرد؛ یعنی رسما به مردم اعلام شود که فلان مدیر با دلایل مشخص، مثلا از انجام وظایفش سر باز زده و خطاهایی را مرتکب شده است. عزل این دسته از مدیران با سلام و صلوات و تشویق‌نامه و تقدیرنامه اشتباه خواهد بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید