• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
شنبه 1 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13012
+
-

فرهنگ برو بچه‌های تِرون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون

نوشته مرتضی احمدی


کتک‌خور کسی ملس بودن: به دعوا و کتک خوردن عادت داشتن، سرش درد می‌کنه واسه دعوا.

گربه شورک: شست‌وشوی سطحی با کمی آب.

گَز کردن: پرسه زدن، بی‌هدف پلکیدن، این ور و آن ور زدن.

لاسیبیلی رد کردن: نشنیده گرفتن، به روی خود نیاوردن، اعتنا نکردن.

لُف لُف: نفس نفس‌زنان و با دهن پرلقمه جویدن.

لپ کسی گل انداختن: برافروخته شدن، خون از لپش می‌چکد، خون تو صورتش دویده.

لیچارباف: لُغُزخوان.

مار خوردن و افعی شدن: سختی‌های زیادی کشیدن و کمر خم نکردن، با روزگار وانفسا دست و پنجه نرم کردن و خم به ابرو نیاوردن، پخته روزگار شدن.

مال و منال: دارایی، ثروت، ملک و املاک و مستغلات.

مایه‌کاری: فروش به قیمت خرید، قیمت تمام شده، بدون سود (همچنین مایه به مایه).

مث اجل معلق: ناگهان، بی‌خبر، بدون اطلاع، یکدفعه.

ناخن خشک: خسیس، لئیم، گداصفت، نم پس نده (همچنین: کنس)

ناغافل: غافلگیرانه، ناگهان، بی‌خبر، یکهو، یکمرتبه.

وَق زده: بالا اومده، بیرون زده، خارج شده، زل زده و خیره شده با چشم‌هایی درشت‌تر از حد معمول که بیرون زده.

هاپارتی: گستاخ، بی‌حیا، خودسر (همچنین: بی‌چاک دهن، دریده).

هُتُل پِت پِتی: اتومبیل قراضه، اسقاط، فرسوده.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید