برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
کتکخور کسی ملس بودن: به دعوا و کتک خوردن عادت داشتن، سرش درد میکنه واسه دعوا.
گربه شورک: شستوشوی سطحی با کمی آب.
گَز کردن: پرسه زدن، بیهدف پلکیدن، این ور و آن ور زدن.
لاسیبیلی رد کردن: نشنیده گرفتن، به روی خود نیاوردن، اعتنا نکردن.
لُف لُف: نفس نفسزنان و با دهن پرلقمه جویدن.
لپ کسی گل انداختن: برافروخته شدن، خون از لپش میچکد، خون تو صورتش دویده.
لیچارباف: لُغُزخوان.
مار خوردن و افعی شدن: سختیهای زیادی کشیدن و کمر خم نکردن، با روزگار وانفسا دست و پنجه نرم کردن و خم به ابرو نیاوردن، پخته روزگار شدن.
مال و منال: دارایی، ثروت، ملک و املاک و مستغلات.
مایهکاری: فروش به قیمت خرید، قیمت تمام شده، بدون سود (همچنین مایه به مایه).
مث اجل معلق: ناگهان، بیخبر، بدون اطلاع، یکدفعه.
ناخن خشک: خسیس، لئیم، گداصفت، نم پس نده (همچنین: کنس)
ناغافل: غافلگیرانه، ناگهان، بیخبر، یکهو، یکمرتبه.
وَق زده: بالا اومده، بیرون زده، خارج شده، زل زده و خیره شده با چشمهایی درشتتر از حد معمول که بیرون زده.
هاپارتی: گستاخ، بیحیا، خودسر (همچنین: بیچاک دهن، دریده).
هُتُل پِت پِتی: اتومبیل قراضه، اسقاط، فرسوده.
شنبه 1 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
13012
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved