شهر آزمون و خطا
حمیدرضا زاهدی | نویسنده، مترجم و روزنامهنگار :
شهرنشینی در ایران و از همه بیشتر در تهران خوشایند نیست. چون همه شئون زندگی وارداتی است. به این دلیل که خودمان به نوع سبک زندگی نرسیدهایم و به آن شکل ندادهایم و همواره با دردسر مواجهایم. وقتی به مشکلی بر میخوریم، نمیدانیم چگونه آن را رفع کنیم. نمیتوانیم پدیدههایی را که رخ میدهد مدیریت کنیم و مشکلاتی را که سر بر میآورد به روش درست حل کنیم. گاهی اصلاً نمیدانیم مشکل چه هست یا کجاست! شاید به همین دلیل است که راه و روشی معین و موفق برای اداره شهر نداریم.
حملونقل در تهران یک نمونه آشکار از مشکلات است. جابهجایی در شهر کهکاری روزمره است و قاعدتاً باید آسان و بیزحمت باشد با ترافیک و آلودگی هوا و آلودگی صوتی و تصادف و خسارت و هدر رفت انرژی و وقت و... پیوند خورده است. اینطور به نظر میرسد که مدیران شهری طی همه این سالها بر اساس سلیقه و بینش شخصی عمل کردهاند. برای مثال در یک دورهای گفتهاند مترو خوب است و چند سال بعد گفتهاند خوب نیست.
در چنین وضعیتی تنها راهحل این است که در هر حوزهای برای اداره امور شهر و رفع مشکلات به نظر کارشناسی توجه شود. به این معنا که در هر حوزه مطالعات اجتماعی و علمی و فنی توسط متخصصان انجام و راهکارهای ملی تعیین شود و همه مدیران شهری در دورههای مختلف موظف باشند به آنها عمل کنند.
البته این فقط مشکل شهر نیست؛ اغلب پدیدههای اجتماعی در پایتخت همین مشکل را دارد. قضاوتهای شخصی درباره مسائل و روشهای مبتنی بر آزمون و خطا موجب شده برخی معضلات اجتماعی حل نشده باقی بماند و پیچیدهتر و مخربتر شود. در زندگی شهرنشینی و در جامعه، پدیدهها و مشکلاتی داریم که پس از گذشت سالها گویا هنوز واقعیت و ماهیت آنها ناشناخته مانده، چه برسد به اینکه حل بشوند.