• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 15 دی 1399
کد مطلب : 120851
+
-

مازوت چقدر مقصر است؟

نگاه
مازوت چقدر مقصر است؟

حمیدرضا صالحی- عضو هیأت مدیره سندیکای صنعت برق

مصرف سوخت جایگزین گاز برای تولید برق و تداوم تولید در واحدهای صنعتی در شرایط فعلی یک حقیقت است که رد پای آن در افزایش آلودگی کلانشهرها نیز قابل‌انکار نیست؛ اما در این معادله، مازوت فقط یک «عامل» است و شناسایی «مقصر» یا مقصران به این سادگی نیست که حکم به تقصیر نیروگاه، دولت یا مردم بدهیم یا مثلا بخواهیم با قطع مصرف مازوت در نیروگاه‌ها غائله را ختم کنیم. بازگشت مازوت به سبد انرژی زمستانی کشور، ریشه در سال‌ها بی‌توجهی، غفلت و پیمودن راه خطا دارد و برای خنثی کردن این عامل آلودگی، باید همه اشتباهات گذشته را یک‌به‌یک جبران کرد. سؤال اصلی این است که چرا نیروگاه‌های بزرگ و اصلی کشور که همگی در سال‌های اخیر گازی شده‌اند و حتی سازمان محیط‌زیست شیرهای اصلی مصرف مازوت اغلب آنها را نیز پلمب کرده، یکباره در هوای آلوده فصل زمستان، این سوخت آلوده را جایگزین گاز طبیعی و پاک کرده‌اند و آیا راهی وجود نداشت که از مصرف مازوت صرف‌نظر شود؟ برای پاسخ به این سؤال به‌ظاهر ساده، باید کمی به سبد مصرف انرژی در ایران توجه کرد. نکته اول این است که گاز طبیعی، اصلی‌ترین حامل انرژی برای پخت‌وپز و همچنین گرم کردن خانه‌ ایرانیان در فصل زمستان است و ما برای این کار روزانه حدود 620میلیون مترمکعب گاز طبیعی را با بهای حدود 20سنت برای هر متر می‌سوزانیم؛ البته این میزان مصرف در ایران 85میلیون نفری معادل نصف مصرف اروپای 450میلیون نفری است.
نکته دیگر اینکه تأمین گاز خانگی در ایران بر همه مصارف دیگر ارجحیت دارد و در دوران پیک مصرف، همه باید رفتار انقباضی داشته باشند تا گاز خانگی به‌وفور و به کمال تأمین شود؛ مثل مصرف برق در تابستان که حتی صنایع باید خطوط تولید را تعطیل کنند تا برق خانگی بدون خاموشی تأمین شود، پس اگر گاز «در دسترس» در هر منطقه به‌اندازه‌ای نباشد که مصرف خانگی و صنعتی را تأمین کند، بخش صنعتی، به‌خصوص نیروگاه‌های برق باید جور تأمین گاز خانگی را بکشند و با خاموشی‌های برنامه‌ای و غیربرنامه‌ای یا حتی دمیدن در آلودگی هوا، با این وضعیت کنار بیایند.
حذف یا کاهش سهمیه گاز صنایع در دوره پیک مصرف خانگی، مستقیما نیروگاه‌ها را در یک ‌دو راهی تعیین‌کننده قرار می‌دهد؛ کاهش شدید ظرفیت تولید به‌اندازه گاز اختصاص یافته یا ادامه تولید برق با استفاده از سوخت جایگزین گاز. وقتی تأمین برق خانگی نیز مانند تأمین گاز ارجحیت داشته باشد، پس نیروگاه نمی‌تواند به بهانه نبود یا کمبود گاز، تولید برق را متوقف کند؛ درنتیجه استفاده از سوخت‌های جایگزین، گزینه ناگزیر آنهاست، اما مردم، یعنی همه ما که بنا به جبر برنامه‌ریزی و سیاستگذاری چندین دهه گذشته، به مصرف‌کنندگان اصلی گاز، برق و آب تبدیل شده‌ایم، می‌توانیم برای تمام کردن دور باطل گاز - مازوت - آلودگی - بیماری پیشقدم شویم و با اندکی کاهش مصرف گاز و برق، تا حدودی مصرف مازوت را کاهش دهیم.
نکته قابل‌توجه این است که نیروگاه‌های ما نسبت به اوج پیک مصرف برق در تابستان به‌مراتب فعالیت کمتری دارند و به‌تناسب کاهش مصرف برق از 59مگاوات در تابستان به حدود 40مگاوات در زمستان، فعالیت خود را کاهش داده‌اند؛ اما بازهم در دوره پیک مصرف گاز خانگی در زمستان، گاز موردنیاز برای فعالیت با ظرفیت پایین نیز برای آنها مهیا نیست و به‌ناچار از سوخت جایگزین استفاده می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، در شرایط فعلی هر میزان از مصرف گاز خانگی کاسته شود، به همان میزان می‌توان به کاهش مصرف مازوت و ایجاد آلودگی هوا امیدوار بود.
البته این فقط یک راهکار کوتاه‌مدت برای عبور از بحران فعلی است و برای دوره‌های بعد، این دولت‌ها هستند که باید برای اصلاح وضعیت موجود، رویکردهای سابق را تغییر دهند و مثل ترکیه همان اروپایی که یک چندم ایران گاز مصرف می‌کند، شرایطی فراهم آورند که گاز صرف ایجاد ارزش‌افزوده و رونق اقتصادی شود و مردم با درآمدهای واقعی شده بتوانند از حامل‌های انرژی گران‌تر نظیر برق نیز برای جایگزینی گاز استفاده کنند. اشتباه محاسباتی در کشور ما از جایی شروع شد که ارسال شبکه گاز به همه مناطق کشور و همه خانه‌ها در دستور کار قرار گرفت و به‌جای صادرات گاز یا ایجاد ارزش‌افزوده با آن، تصمیم گرفته شد به‌عنوان سوخت ارزان در کل کشور سوزانده شود.
این رویکرد و دیگر راهبردهای حوزه انرژی همگی به توزیع سالانه 83میلیارد دلار یارانه انرژی در کشور و درنتیجه کوچک شدن کیک اقتصاد منجر شده است به‌گونه‌ای که به‌جای بالندگی فعالیت‌های اقتصادی و بهبود وضعیت جامعه، عملا کاهش درآمدها و تضعیف قدرت خرید مردم و نیروی کار را تجربه می‌کنیم درحالی‌که اگر فرایند مصرف انرژی و قیمت آن را حتی طبق الزامات برنامه سوم توسعه اصلاح می‌کردیم، حالا با شرایطی به‌مراتب مساعدتر مواجه بودیم.
یکی از مسائل قدیمی در حوزه گاز خانگی است که برخلاف برق و آب، مصرف گاز در فصل پیک با افزایش هزینه تصاعدی مواجه نمی‌شود و عملا ابزار مقتدری برای تشویق مصرف‌کننده به مدیریت مصرف وجود ندارد. از سوی دیگر مصرف‌کننده‌ای که اعتماد او به سیاستگذاران نیز به‌مراتب کمتر از قبل شده، حتی در قبال درخواست کاهش مصرف نیز چندان همراهی نمی‌کند زیرا به این باور رسیده که اگر مصرف هم نکند، تفاوتی در اوضاع ایجاد نمی‌شود و قرار نیست با ایجاد ارزش‌افزوده از گاز، وضعیت اقتصادی کشور و مردم بهبود یابد. در این شرایط، دولت و مجلس هم به‌جای تمرکز بر تقویت زنجیره تولید ارزش در اقتصاد، به‌دنبال ارزان‌سازی قیمت کالا و خدمات از طریق سرکوب قیمتی یا توزیع یارانه هستند و قدم در راه درست نمی‌گذارند.
این وضعیت دقیقا نقطه مقابل سیاستگذاری کشورهای توسعه‌یافته یا حتی کارهایی است که کشوری مثل ترکیه انجام داده و در یک روند چندساله، در کنار بهبود زنجیره تولید ارزش در اقتصاد، درآمد مردم و قدرت خرید آنها را نیز از محل همین رونق اقتصادی افزایش داده‌اند. ترکیه بعد از طی این مراحل، با حذف 6صفر از پول ملی، شرایط اقتصادی خود را به سطحی با ثبات رساند اما ما در شرایطی که همچنان در حال توزیع یارانه و مقابله با واقعی شدن قیمت‌ها هستیم، سیاست حذف صفر را نیز دنبال می‌کنیم.
حالا، هنر دولت و مجلس این است که با لایحه و قانون، فرایند معیوب مصرف انرژی در کشور را اصلاح و همزمان ثمرات این اصلاحات را نصیب مردم کنند تا نه‌تنها هرسال مجبور به تحمل آلودگی ناشی از سوختن مازوت در نیروگاه‌ها نباشیم، بلکه کیک اقتصاد ایران بزرگ‌تر شود و همزمان با آن عایدی آحاد مردم از این اتفاق نیز افزایش یابد؛ در غیراین صورت، باید میان «وضعیت موجود با آلودگی هوا»، «قطعی گاز و تأمین برق» یا «تأمین گاز و قطعی برق» یک گزینه را انتخاب کنیم و در این دور باطل بمانیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید