ابراهیم حسن بیگی، نویسنده کتاب «محمدص» : محلههای متدین آرامترند
فرشاد شیرزادی| خبرنگار:
«ابراهیم حسن بیگی» نویسنده کتاب «محمد(ص)» است که در اروپا به زبان روسی و انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. با این نویسنده درباره اخلاق و ارزش و اعتبار آن در شهر و محلههای تهران صحبت کردهایم. اخلاقی که پیامبر اعظم(ص) میفرماید برای تکمیلش مبعوث شده است. درآستانه سالروز مبعث حضرت رسول(ص) نزد این نویسنده رفتیم. گفتوگوی ما را با این نویسنده آیینی از دست ندهید.
پیامبر اعظم(ص) میفرماید: «من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدهام.» آیا تهران شهر اخلاق است؟
بسیاری از مردم در کلانشهر تهران کم حوصله، عصبی و بد اخلاق و پرخاشگرند. یکی از دلایلی که به گمان من باید نیمی از مردم تهران، به طنز یا به جد، تهران را تخلیه کنند و به جایی دیگری بروند، همین نکته است که تهران علاوه بر معضل ترافیک، شهری است که این روزها از اخلاق گریخته است. برخی از مردم نیز فرهنگ سراسری را در این شهر به سمت خشونت کشاندهاند که خلاف فرمایشهای پیامبر اسلام(ص) است.
طی سکونت در تهران مردم کدام محلهها را بیشتر از نقاط دیگر دارای سجایای اخلاقی دیدید؟
محله شریعتی، سر ملک و خیابان ایران در محله آبسردار از مناطقی هستند که مردم را به واقع متدین و مذهبی یافتم. این نقاط از دیگر مناطق مناسبتر بود. در پی آن اخلاقگرایی هم بیشتر از جاهای دیگر به چشم میخورد. به گمانم کسانی که ملتزم به دین هستند، مباحث اخلاقی را بهتر و بیشتر رعایت میکنند. مردم در محله آبسردار به واقع متدین بودند و به همین دلیل هم زندگی آرامتر و بهتری داشتند.
برای اینکه شهر و شهروند اخلاقگرا داشته باشیم، باید چه کنیم؟
باید دیدگاه مناسب فرهنگی داشته باشیم. در عین حال برای داشتن زندگی متعادل باید روابط فرهنگی مناسب با دیگران به وجود بیاید. برای این کار باید اعتقادات دینی را افزایش داد. مردم باید یاد بگیرند که به شکل سنتی به سفارشهای دینی توجه کنند و از سوی دیگر باید با کتاب میانه خوبی داشته باشند و دانش و تواناییهای فکریشان را بالا ببرند.
چرا برخی از شهروندان در تهران بهرغم اینکه پیامبرمان رسول مهربانیهاست با هم مهربان نیستند؟
باید جامعه فرهیختهای داشته باشیم که نداریم. مردم از علم و دانش فاصله گرفتهاند. بخش دیگر این موضوع که چرا شهروندان در تهران مهربان نیستند به شکل گذران زندگی و معیشت مردم ارتباط پیدا میکند. زندگی و روابط اجتماعی در شهر پیچیده است در حالی که بهطبع در روستا چنین نیست. طمع و مالپرستی برای عقب نماندن از دیگران و فزونخواهی در مردم شهر بیشتر دیده میشود. این نکتهها موجب خواهد شد که برخی از مردم بینش خاصی پیدا کنند که غیراخلاقی، غیردینی و حتی غیرانسانی باشد.
مردم در شهر به هر شکل تلاش میکنند سهم زندگی خود را از دیگران بگیرند. در روستا بر خلاف محلههای مختلف تهران هر کسی به اندازه نیاز خود از زندگی بهرهمند است و فزونخواهی چندان نفوذ و ظهوری در زندگی مردم ندارد. دین مجموعهای از بایدها و نبایدهاست. اگر این بایدها و نبایدها در زندگی مردم رعایت شود مردم به توصیههای اخلاقی نیز توجه میکنند. تفاوتی هم بین ادیان نیست و همه ادیان الهی به سجایای اخلاقی اهمیت میدهند.