• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 10 آذر 1399
کد مطلب : 117328
+
-

چگونگی شناخت و فهم تهران

نگاه
چگونگی شناخت و فهم تهران

محمدحسین بوچانی-رئیس مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران

همواره یکی از نقدهای ساختاری جدی و درست در حوزه برنامه‌ریزی شهری به‌ویژه در کلانشهر تهران ضعف در حیطه «شناخت» است. این نقدها به واسطه تکیه مداوم اکثر متخصصان و مدیران شهری بر برنامه‌ریزی از بالا به پایین و کم‌توجهی به شیوه‌های برنامه‌ریزی از پایین به بالا بوده است؛ محصول این شیوه برنامه‌ریزی نادیده گرفتن نیازهای واقعی شهر و شهروندان بوده است. اختصاص سهم عمده منابع درآمدی تهران در سنوات گذشته به پروژه‌های بزرگ مقیاس، فرامنطقه‌ای و فراناحیه‌ای، ناشی از عدم‌درک درست از اثرات پایدار پروژه‌های کوچک و محله‌ای بر شکوفایی و پیشرفت پایدار تهران است، ریشه این کج ‌کارکردی لجاجت با تهران نبوده است بلکه ناشی از شیوه شناخت مدیران و تفاوت در نگاه به پیشرفت تهران است. در بهار سال جاری کتابی با‌عنوان «در راه کشف تهران» توسط احمد مسجدجامعی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد و عضو ادوار و کنونی شورای اسلامی شهر تهران چاپ شده است. این کتاب محصول بیش از 19بازدید میدانی -گروهی- از مناطق، نواحی، محلات و موضوعات و موضع‌های تهران و گفت و شنود با گروه‌های مختلف ازجمله شورایاری‌ها، متخصصان، اصناف، اساتید دانشگاهی، معلمان، خبرنگاران، بازیگران، سالمندان، زنان، مدیران اجرایی و ساکنان محلات و صدها گروه دیگر بوده است. آنچه محتوای این کتاب را به بخش اول این نوشتار پیوند می‌دهد، شیوه شناخت تهران و چاره‌جویی متفاوت برای بهگشت این کلانشهر رو به رشد است.
واقعیت این است که تهران را بایستی از پایین به بالا شناخت و برای آن چاره‌جویی کرد، شناخت بالا به پایین تهران و برنامه‌ریزی در سایه این الگوواره؛ مسائل و نارسایی‌های تهران را با بحران‌های جدی‌تر مواجه می‌کند. هر چند نگاه استراتژی و کلان، مهم است اما اساسا شناخت واقعی و حقیقی شهر تهران از جزئیات آن شروع می‌شود و بدون شناخت ابعاد پنهان و نهانی نمی‌توان تصویری واقعی از شهر را درک کرد.
بازدیدهای مستمر و کنجکاوی‌های 7ساله احمد مسجدجامعی منجر به خلق اثری ماندگار در حوزه برنامه‌ریزی و مدیریت شهری تهران شده است، این اثر تا سال‌ها می‌تواند در تهیه و بازنگری طرح‌های توسعه شهری، نظام برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی شهرداری و سایر نهاد‌های خدمات‌رسان تهران و حتی تعیین اولویت‌های اجرایی کارساز باشد. خواندن این کتاب برای مدیران اجرایی حوزه‌های مختلف مدیریت شهری منجر به شناخت واقعی‌تر تهران می‌شود، به‌خصوص نارسایی‌ها و ضعف‌ها همراه با راه‌حل‌های اجرایی - مبتنی بر مشارکت مردم - به تفکیک مناطق 22گانه شهر تهران بیان شده است. جالب آن است که برای هر منطقه نامی گذاشته شده است، نام‌هایی جذاب که ریشه در هویت و تاریخ آن بناها، محلات و منطقه دارد. منطقه یک؛ باغ‌های رو به فراموشی. منطقه 2؛ گونه‌گون با هزار سال دیرینه. منطقه 3؛ هویت و انسجام محله‌ای. منطقه4؛ سرشار از فضای سبز. منطقه5؛ میراث دار چنارستان تهران. منطقه 6؛ منطقه فرهنگ و ادیان، مهد دانشگاه‌ها. منطقه 7؛ خاستگاه رادیو، مهد ورزش حرفه‌ای. منطقه 8؛ منطقه‌ای برای خانه‌دارشدن کارمندان. منطقه9؛ خاستگاه نماد آزادی تهران. منطقه10؛ باغ‌های اناری که ساختمان شدند. منطقه 11؛ منطقه کتابفروشان و کتابخوان‌ها؛ منطقه 12؛ میراثدار معماری و شهرسازی تهران قدیم. منطقه 13؛ منطقه نیروی هوایی. منطقه 14؛ قطب کشت و کار تهران قدیم. منطقه 15؛ دروازه‌ای به سوی مشهد امام رضا(ع). منطقه 16؛ نخستین کارخانه‌های تهران قدیم. منطقه 17؛ منطقه‌ای با بیشترین حس همسایگی. منطقه 18؛ از زندیه نشینان تا ساکنان کنونی. منطقه 19؛ قلعه عقابان تیزپرواز. منطقه 20؛ تمدن 7 هزار ساله در جوار خورشید ری. منطقه 21؛ گل‌های سرخ وردآورد. منطقه 22؛ مسیر نسیم پایتخت.
برای شناخت دقیق و علمی تهران باید از پوسته به‌شدت بزک شده و تبلیغات پایه آن که در قالب اتوبان‌ها و هایپرمال‌ها نمایان است، عبور کرد و در لابه‌لای زیست نهان‌شده آن با کنجکاوی به حقیقت شهر پی برد و به برنامه‌ریزی برای آن پرداخت. امروزه برنامه‌ریزان و مدیران شهری بیش از هر چیز به این رویکرد و روش برای تصمیم‌گیری نیاز دارند. واقعیت این است که «ژن بنیادین و جان شهر» همانا «شهروندان» هستند و هرگونه تصمیم‌گیری در غیاب مردم می‌تواند فاجعه به بار بیاورد، البته این شیوه کار، سخت و پردردسر است ولی برای پیشرفت و شکوفایی تهران گریزی از آن نیست.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید