اسماعیل بنایی| مردمشناس:
صحبت از دورانی است که به قول قدیمیها نان، حرمتی داشت و دورریختن آن برکت را میبرد. در آن دوران، تعداد نمکیهای هر منطقه، از انگشتان یک دست فراتر نمیرفت و بیرونقی این بازار، اجازه نمیداد که هر کسی از سر بیکاری و بیپولی به این شغل روی آورد. هرچه شهرها توسعه یافت و بزرگ و بزرگتر شد، کسبوکار این گروه هم رونق گرفت تا جایی که نمکیهای دیروز، تاجران ضایعات امروز شدهاند. کسانی که یک چرخدستی آهنی قدیمی داشتند که چرخهایش لقلق میکرد و معمولا با دو گونی بزرگ حاوی نان خشک پر شده بود. آنها آمدنشان را در محلههای قدیمی با دادزدن عبارت «نمکیه... نمکی» به اطلاع همه میرساندند و بعدها خودشان را «نونخشکی» معرفی کردند. البته در حدفاصل زمانی که این افراد از نمکی به نونخشکی تغییر عنوان دادند کمکم بستههای نمک از چرخهایشان رخت بربست و جایش را پرداخت پول نقد در ازای نانخشک گرفت. در گذشته کار نمکیها خیلی محدود بود؛ چون فرهنگ نان در جامعه، فرهنگ مقدسی بود و کمتر کسی به خودش اجازه میداد نان سفرهاش دورریز داشته باشد و به همین خاطر نمکیها معتقد بودند که برکت را با برکت عوض میکنند؛ نان خشک میگرفتند و نمک میدادند؛ اما هر چه زندگی شهرنشینی بیشتر و بیشتر توسعه یافت، کسبوکار نمکیها هم تغییر کرد؛ از شیوه کسبوکارشان گرفته تا نحوه پرداختشان.
نمکیهای دیروز؛ تاجران ضایعات امروز
در همینه زمینه :