• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 2 آذر 1399
کد مطلب : 116429
+
-

هویت تهران با نام خیابان ولی‌عصرعج گره خورده است

خیابانی به‌ بلندای تاریخ یک شهر

خیابانی به‌ بلندای تاریخ یک شهر

فاطمه عسگری نیا

  خیابان ولی‌عصر(عج) با ۱۸ کیلومتر طول، که عنوان بلندترین خیابان خاورمیانه را هم با خود به یدک می‌کشد، عمرش به سال ۱۳۰۰ برمی‌گردد، البته برخی تهرانشناسان تأکید می‌کنند که درست است رضاخان در اوایل سده ۱۳۰۰ اقدام به ساخت این خیابان در حد فاصل میدان راه‌آهن تا میدان تجریش کرد، اما در سال ۱۲۸۴ هجری قمری این ناصرالدین شاه بود که وقتی به دلیل افزایش جمعیت تهران تصمیم گرفت با تخریب حصار صفوی که روی خیابان‌های شاپور و وحدت اسلامی امروز قرار داشت، شهر تهران را از سمت غرب تا خیابان کارگر ادامه دهد. به این ترتیب، در فاصله میان خیابان وحدت اسلامی تا خیابان کارگر محله بزرگی شکل می‌گیرد به نام سنگلج.

محله سنگلج در دوره قاجار، هم خاک حاصلخیزی داشت هم منابع آب بسیار، همین ویژگی‌ها باعث شد تا اعیان، اشراف و شاهزادگان قجری در این منطقه برای خود باغ‌های بزرگی ایجاد کنند. کامران میرزا نایب‌السلطنه فرزند ناصرالدین شاه قاجار معروف به امیرکبیر یکی از این شاهزادگان بود که عمارت شکوهمندی را در این نقطه بنا می‌کند و بعدها به عمارت امیریه معروف می‌شود. با ساخت این عمارت کم‌کم خیابان امیریه در ضلع شرقی آن شکل می‌گیرد؛ خیابانی که امروز در بخش جنوبی خیابان ولی‌عصر(عج) قرار دارد و به محله امیریه مشهور است. این مستندات حکایت از آن دارد که هسته اولیه خیابان ولی‌عصر(عج) کنونی در دوره قاجار و با ایجاد خیابان امیریه شکل گرفته است. رضاخان که روی کار می‌آید، بعد از تخریب دروازه‌های دارالخلافه ناصری و پر کردن خندق‌های تهران، تصمیم می‌گیرد با تعریض معابر به یادگار مانده از دوره قاجار، ‌ تردد در این معابر را برای خودروها آسان‌تر کند. در سایه همین تغییرات، خیابان امیریه علاوه بر اینکه تعریض می‌شود از سمت شمال(تا چهاراه ولی‌عصر(عج) امروز) و جنوب(تامیدان راه‌آهن) هم امتداد پیدا می‌کند.

در این زمان که خیلی‌ها از آن به‌عنوان دومین مرحله شکل‌گیری خیابان ولی‌عصر(عج) یاد می‌کنند، نام خیابان از امیریه به پهلوی تغییر می‌یابد. علت این نامگذاری هم واقع شدن کاخ مرمر به‌عنوان محل کار و محل استقرار رضا شاه در قسمتی از این خیابان بود. بعد از مدتی رضاشاه با خریدن مجموعه اراضی بالای میدان سرپل تجریش، واقع در جعفرآباد و سعدآباد و ساختن باغ ۱۱۰ هکتاری سعدآباد به فکر ساختن راهی مستقیم برای رفتن به این باغ می‌افتد تا هم سریع‌تر از کاخ مرمر به باغ سعدآباد برسد، هم در زمستان‌ها از برف و بوران جاده شمیران در امان باشد. بنابر این، دستور می‌دهد خیابان پهلوی را تا سرپل تجریش ادامه دهند. هرچند این جاده، امکانات جاده قدیم شمیران را نداشت و همین مسئله باعث شده بود تا مردم روی خوشی بدان نشان ندهند، اما رضا شاه عاشق این خیابان. همین علاقه باعث صدور دستوری شد که دو طرف این جاده را چنار بکارند. چنارهای خیابان ولی‌عصر(عج)، طی قراردادی در باغ «محمدباقر تقی‌اف» کاشته می‌شد و بعد از رشد به تهران منتقل و در خیابان پهلوی کاشته می‌شدند. برای اینکه سیمای خیابان زیباتر شود حتی رضا شاه دستور می‌دهد در فاصله‌های دو متری درختان، بوته‌های گل سرخ بکارند. این گلها جلوه زیبایی به خیابان در تابستان‌ها می‌داد.


گسترش خیابان ولی‌عصر(عج) تا سرپل تجریش باعث شد تا نیمی که داخل محدوده شهری قرار داشت به خیابان پهلوی و نیم دیگر که خارج از محدوده شهری قرار داشت به جاده مخصوص پهلوی شهرت بگیرد. قسمت خارج از محدوده شهری جاده پهلوی، از کنار قریه یوسف‌آباد، روستای محمودیه (حد فاصل بزرگراه چمران تا خیابان مقدس اردبیلی) و باغ بزرگی به نام فردوس و روستای محمدیه می‌گذشت. اما از دهه ۱۳۳۰ که تهران به سرعت رشد کرد، روستاها وآبادی‌های شمیران تبدیل به هسته‌های شهری شده و عرصه‌هایشان شاهد ساخت‌وسازها شد. شکل‌گیری هسته‌های شهری جدید، گسترش تهران، افزایش ساخت‌وسازها مخصوصاً در دهه ۴۰ و شکل‌گیری محله‌های شهری مختلف مانند محمودیه، زعفرانیه، محمدیه، باغ فردوس و بعدها امانیه و یوسف‌آباد باعث می‌شود تا جاده پهلوی ماهیت جاده خود را از دست داده و کل مسیری که از میدان راه‌آهن به سرپل تجریش می‌رسد، خیابان پهلوی خوانده شود. از وقتی خیابان پهلوی به‌طور کامل در محدوده شهری قرارمی گیرد به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین خیابان‌های تهران مطرح شده و درلایه‌های مختلف زندگی شهری اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شاهد اتفاقات بسیار می‌شود؛ هم جایگاه استقرار اماکن مختلف سیاسی مثل کاخ مرمر می‌شود، هم ‌محلی برای تقویت غنای فرهنگی پایتخت در سایه فعالیت انتشاراتی‌ها، سینماها و مراکز فرهنگی مهم. علاوه براین، هویت تاریخی خیابان هم با وجود ایستگاه راه‌آهن، خانه انیس‌الدوله، خانه پروفسور عدل، ساختمان تئاتر شهر، موزه سینما و مشاغل قدیمی تهران برای خودش جایگاه ویژه‌ای دارد که قصه‌ها و روایت‌های مستند در باره خیابان ولی‌عصر(عج) را می‌توانید امروز در روایتخانه ولی‌عصر(عج) بشنوید و از آن لذت ببرید.

قصه‌های یک خیابان در روایتخانه تهران

برای رفتن به خانه موزه ولی‌عصر(عج) کافی است با مترو خود را به میدان ولی‌عصر(عج) رسانده و شمال میدان را تا کوچه «شهید مسلم کریمی طینت» طی کنید. وارد این کوچه که شوید در میان تمام خانه‌های مدرن و سر به فلک کشیده خانه‌ای با معماری قدیمی و زیبایش چشمنوازی می‌کند؛ یعنی خانه «منیرالسلطنه»، همسر ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا، از زنان خوشنام دربار قاجار که بسیار به اعتقادات مذهبی پایبند بود. او تنها زن دربار بود که محله‌ای از تهران به نامش شده بود.
این خانه اما امروز به خانه مینایی مشهور است، فرهاد مینایی یکی از وکیل‌های دادگستری این خانه را از قصاب مشهور تهرانی به نام «تقی رضا» به قیمت ۱۴۰ هزار تومن می‌خرد. درخت خرمالویی که در میانه حیاط خانه در جوار حوض فیروزه‌ای رنگ زیبا قرار دارد حکایت از پیشینه این درخت میوه در تهران قدیم دارد. یک سالی می‌شود که خانه مینایی به روایتخانه و موزه خیابان ولی‌عصر(عج) تبدیل شده است، وارد خانه که می‌شویم از هر گوشه و کنار این خانه، قصه‌های خیابان ولی‌عصر(عج) در قالب ۷ روایت بیان می‌شود. در بدو ورود تابلوی قهوه‌ای رنگ بزرگی داستان خیابان ولی‌عصر(عج) را پیش چشم مراجعه‌کنندگان به تصویر کشیده است، از نام‌ونشان‌های خیابان ولی‌عصر(عج) گرفته تا شاخص‌ترین بناهای تاریخی که در این خیابان قرار دارد، در انتهای تابلو هم هفت روایت برای خانه مینایی به چشم می‌خورد. از این تابلو در میانه راهروی نسبتاً باریکی که بگذریم، به سالن اصلی طبقه اول می‌رسیم، با تصویری از نقشه خیابان ولی‌عصر(عج) مفروش شده و در هر دو طرف تلفن‌های قدیمی کرم رنگی به سینه دیوار جا خشک‌ کرده‌اند، کافی است هرکدام را می‌خواهید برداشته و بگوش بچسبانید تا قصه‌ای از هفت‌خوان خیابان ولی‌عصر(عج) یا همان میدان‌های هفت‌گانه این خیابان برایتان روایت شود.


یکی از قاب عکس‌های زیبا در میانه همین سالن، تصویر منیرالسلطنه است که از دیوار بلندی آویخته شده و زیر آن نوشته شده: «تنها زن حرم ناصری که نامش را به محله‌ای در تهران داده است». عکسی از گذشته‌های تجریش هم در این طبقه با این نوشتار: «تجرشت و یاد باغ‌های شمیران» شما را به سال‌های دور تهران می‌برد. در تنها اتاق طبقه اول هم تصویرهایی از هتل‌ها، میادین و ایستگاه راه‌آهن تهران به چشم می‌خورد که دیدنشان خالی از لطف نیست.
باقی قصه‌های خیابان ولی‌عصر(عج) در طبقه دوم این خانه روایت می‌شود؛ هم در اتاق دیروز و امروز خیابان ولی‌عصر(عج) هم در اتاق هنر و ادبیات آن. یکی از زیباترین قسمت‌های این خانه موزه، مهمان خانه مینایی است، قصه این مهمان خانه را رادیوی قدیمی مستطیل شکلی که در گوشه اتاق قراردارد برای مهمانان روایت می‌کند. این اتاق که به اتاق آقای مینایی مشهور است با وسایل تزیینی قدیمی و آنتیک و آن مبلهای نوستالژیک شما را به سال‌های دور می‌برد، به روزگاری که آقای مینایی پشت پنجره‌های چوبی خانه می‌ایستاد و به صدای اذان مسجد فخریه گوش می‌داد؛ همان مسجدی که بهانه خریدن این خانه بود. از اتاق آقای مینایی به اتاق شهروندان راه دارد با پنجره‌های بزرگ رو به حیاط و طاقچه‌هایی که گلدان‌های شمعدانی روی آنها جا خوش کرده‌اند. روی دیوار کنار پنجره‌ها عکس‌هایی از راسته خیاط‌های خیابان ولی‌عصر(عج) به چشم می‌خورد از خیاطی توانا گرفته تا خیاطی بیتا. حتی نخستین الگوها و ابزار خیاطی آنها هم در کمدهای قدیمی اتاق دیده می‌شود. روایتخانه ولی‌عصر(عج)، امروز به حافظه خیابان ولی‌عصر(عج) تبدیل شده است و علاقه‌مندان می‌توانند با اهدای یادگاری‌هایی که از این خیابان در تقویت حافظه بلندترین خیابان خاورمیانه است شریک شوند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید