• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 20 فروردین 1397
کد مطلب : 11350
+
-

رمزگشایی از نام تهرانپارس‎ یکی از محله‌های شرق تهران‎

شهر پارسا اینجاست

شهر پارسا اینجاست

لیلا باقری | خبرنگار

قدم زدن در محله‌هایی که گذشته‌اش را می‌دانیم جالب‌تر است. تماشای در و دیوار و مکان‌هایی که هرکدام حکایتی دارند و نامی برپیشانی. مثلاً وقتی دارید در بوستان سرسبز پلیس قدم می‌زنید اگر بدانید روزگاری چند برابر این بوستان، باغی معروف به اناری بود تماشای زیبایی‌های آن برایتان لذت‌بخش‌تر می‌شود. شاید بخواهید ردی از درختان اناری هم پیدا کنید که می‌گویند بعد از انار ساوه بهترین انار را داشته است و‌ گاه وزن یک دانه‌اش به‌کیلو می‌رسید. البته که دیگر خبری از درختان انار نیست اما در کنار نهر جاری وسط بوستان و اطراف عمارت قدیمی قاجاری، معروف به عمارت ارباب هرمز که حالا موزه گرافیک ایران است ردی از درختان قدیمی ببینید. بوستان پلیس در تهرانپارس قرار دارد و سرنخ خوبی است برای روایت چگونگی شکل‌گیری محله تهرانپارس. 
    

باغ اناری در زمان قجرها

وقتی قاجارها کم‌کم داشتند تاج شاهی را روی زمین می‌گذاشتند تهرانپارس برهوتی بیش نبود. درواقع هسته اولیه تشکیل تهرانپارس، مجیدآباد بود که در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه متعلق به نوه فتحعلی‌شاه بود؛ «عبدالمجید میرزاعین‌الدوله». مجیدآباد دو رشته قنات داشت؛ یکی زیر پل گردنه قوچک، یکی هم در تنگه بالای ‌آبادی. یک باغ بزرگ انار هم داشت به نام «قوقوک». تهرانپارس روی همین زمین‌های مجیدآباد و‌ آبادی‌های اطرافش مثل حسین‌آباد شکل گرفت. رضاخان که آمد و به قول خودش تاج روی زمین افتاده قاجارها را برداشت و روی سر گذاشت برای کنترل ایلات و عشایر، زمین‌های مجیدآباد را داد به یکی از سران ایل بختیاری به نام «امیرمخفم بختیار» تا در تهران ساکن شود. آن زمان این محدوده چیزی جز چند خانه اربابی و قلعه نداشت و بختیاری‌ها در آن زندگی می‌کردند. سردار بختیار هم در همین باغ اناری ساکن بود و عمارتش که بعدها ارباب هرمز در آن ساکن شد و عمارت به نام او شهره. 


باغ اناری در زمان پهلوی‌ها

سال 1318 بود که سردار بختیار آگهی فروش زمین‌ها را روزنامه کرد. آوازه آگهی رسید به یک ایرانی زرتشتی ساکن در هند و او هم هرچه داشت فروخت و سرمایه کرد و برگشت به ایران و بخش زیادی از این زمین‌ها را خرید. این زرتشتی «هرمز آرش» نام داشت؛ فرزند «تیرانداز» که در خانواده‌ای زرتشتی در یزد به دنیا آمد و در جوانی به هند رفت و کار کرد و با دختری به نام «پری آگاهی» ازدواج. او کم‌کم سرمایه‌ای جمع کرد و بعد از مدتی پدر و عمویش به او آگهی روزنامه را خبر دادند و او هم به ایران آمد. هرمز آرش زمین‌ها را از اول خیابان دماوند تا بالای تنگه بالای ‌آبادی خرید. بعد از او ارباب رستم گیو، ارباب پرویز، ارباب وفادار تفتی، ارباب خدارحیم مرزبان، ارباب مهربان، ارباب جمشید، ارباب فلفلی و ارباب ماندگاریان هم آمدند و بخشی از زمین‌های شرق تهران را خریدند. ارباب هرمز و همسرش به ارباب تفتی وکالت دادند زمین‌ها را با خانه و باغ‌آباد کند. این‌آباد کردن کم‌کم از سال 1330 به این طرف شروع شد و حدود 10 سال بعد ساکنان کمی پیدا کرد. منطقه‌ای خاکی و بدون امکانات اولیه مانند آب و برق. کارگران زیادی روی زمین‌ها کار کردند تا محله به محله‌آباد شود. البته ساکنان هم همکاری زیادی با آنها می‌کردند. 

طرح‌های در نظر گرفته شده برای این محله در زمان خودش مدرن بود؛ مثلاً خیابان‌های شطرنجی که طراحی مهندسی آلمانی بود. نام تهرانپارس را هم زرتشتی‌ها که عامل‌آبادی آن بودند برای محله انتخاب کردند؛ به معنای شهر پارسا. ارباب هرمز هم به «خان زرتشتی تهرانپارس» شهره شد. نام‌های اصیل پارسی را هم روی کوچه‌ها و خیابان‌ها گذاشتند؛ آرش تیرانداز، پارسیان، گیو، کادوس، تهمتن و رستم. 4 فلکه هم ساختند. اولی هرمز، دومی تفتی که امروز چهارراه اشراق است، سومی روئین‌تن و چهارمی وفادار. 


استخر باصفای باغ اناری

ارباب هرمز در زمین‌های ده مجیدآباد باغداری می‌کرد و آن حوالی پر شده بود از درخت‌های انار و گیلاس و... انارها درست بود و معروف به «انار ارمنی». 
بچه‌های محله اجازه داشتند به باغ بیایند و هرچه می‌خواهند میوه بخورند. باغی که می‌گویند یک صبح تا ظهر زمان می‌برد تا یک فرد به وسطش برسد و حالا از آن تنها بوستان پلیس باقی مانده است. ارباب در ضلع شرقی باغ استخری ساخته بود که با آب آن درختان را آبیاری می‌کرد و مازادش هم به محله سرازیر می‌شد. آب زلال استخر هم از قنات می‌آمد. برای استخر دستگاه تصفیه گذاشته بودند و آب بعد از تصفیه وارد لوله‌های محله می‌شد. مردم محله شب‌ها برای تفریح و قایق‌سواری دور استخر جمع می‌شدند. چند سال بعد دولت به ارباب هرمز ایراد گرفت که چرا مالیات باغ و استخر را نداده است و ارباب مجبور شد استخر را به‌عنوان مالیات بدهد و از همان موقع استخر شد باشگاه خدماتی وزارت دارایی و هنوز هم هست. 

ارباب هرمز با مردم و کارگران مهربان بود و بیشتر از توانشان از آنان کار نمی‌خواست که همین باعث شده است هنوز نامش در بین قدیمی‌ها به نیکی یاد شود. 
او با اینکه زرتشتی بود زمینی را به قیمت ارزان برای ساخت مسجد در اختیار مسلمان‌ها قرار داد و در محرم هم مراسم برگزار می‌کرد. او بیمارستانی به یاد پسرش «روئین‌تن» ساخت و همسرش هم زمینی را وقف صلیب‌سرخ کرد که حالا متعلق به هلال‌احمر است. بعدها تعداد ساکنان مسلمان این محله زیاد شد و همگی در کنار هم با صلح و آرامش به زندگی پرداختند. حالا تعداد زرتشتی‌ها خیلی کمتر شده اما همچنان مراسم زرتشتی‌ها در معبدی در باغ رستم برگزار می‌شود؛ جایی که ارباب رستم ساخت و ‌آباد کرد و وقف هم‌کیشان خودش کرد.



عمارت زیبای ارباب هرمز

کوشک قاجاری ارباب هرمز به حال خود رها شده بود تا سال 1390 که به همت شهرداری بازسازی شد و حالا موزه گرافیک ایران است. این بنا بسیار خوب بازسازی شده است تاجایی که به‌عنوان نمونه‌ای خوب از مقام‌سازی بناهای تاریخی در برابر زلزله از آن یاد می‌شود. بنا 900‌مترمربع، مساحت و 2 طبقه با معماری تلفیقی سنتی و غربی دارد. ابتدا این بنا یک کوشک کوچک بود که وقتی ارباب هرمز در آن ساکن می‌شود بنا را توسعه می‌دهد. آخرین بازسازی این بنای زیبا و قدیمی سال 1393 به اتمام رسید تا نخستین موزه گرافیک در آسیا افتتاح شود. اگر اهل عمارت‌گردی هستید این عمارت زیبا را که کمتر شناخته شده است و در شرق تهران قرار دارد از دست ندهید. 

این خبر را به اشتراک بگذارید