• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
دو شنبه 28 مهر 1399
کد مطلب : 113489
+
-

تلاش 2 نیروی خدمات شهری منطقه 22 برای پیشگیری از آبگرفتگی در فضای مجازی خبرساز شد

نه بار اول‌مان بود، نه آخری است

نه بار اول‌مان بود، نه آخری است

ثریا روزبهانی

  این روزها که شهر، سر زنده از باران الهی است، پاکبانان، کارگران و کارکنان زحمتکش اداره خدمات شهری مناطق ٢٢‌گانه شهرداری تهران، شبانه‌روز تلاش می‌کنند تا زباله‌ها، مسیر هدایت آب ناشی از بارندگی‌های پاییزی را مسدود نکند و آب­گرفتگی در مسیل‌ها به وجود نیاید و همچنان صدای زندگی در شهر جریان داشته باشد. هر زباله‌ای که بر روی زمین ریخته می‌شود، مسئولیت مضاعفی را برای کارگران و پیمانکاران شهرداری ایجاد می‌کند و می‌تواند شرایط بحرانی را در معابر به وجود بیاورد. شرایطی که برای خلاصی از آن و برگشت آرامش به شهر، 2 نفر از نیروهای زحمتکش خدمات شهری ناحیه یک منطقه22 مجبورند تا کمر در معبر آب­گرفته فرو بروند و زباله‌های رها شده را یکی یکی از کانال یا مسیل بیرون بکشند.
چند روزی است که در فضای مجازی فیلمی دست به دست می‌چرخد و کامنت‌های بسیاری از شهروندان عادی گرفته تا چهره‌های و مسئولان شهری در زیر این فیلم یادداشت می‌نویسند. فیلمی که نشان می‌دهد کارگران وظیفه‌شناس خدمات شهری ناحیه یک منطقه 22 با سختی‌های زیاد‌درصدد هستند نهر گرفته از زباله را پاکسازی کنند تا آب‌های ناشی از بارش نزولات آسمانی در آنها جاری شود. از آسمان باران می‌بارد و در خیابان هم آب مانند چشمه جوشان از زمین بالا می‌زند.

2 کارگر خدمات شهری، دل به نهر گرفته می‌زنند و یکی تا کمر در این آب فرو می‌رود و دیگری با دست، زباله‌ها را از نهر خارج می‌کند. «حسینعلی اسلامی»، یکی از این نیروهای پرتلاش است. او 21سال از عمرش را در حوزه خدمت‌رسانی شهرداری سپری کرده است. اسلامی، به اتفاق آن روز اشاره می‌کند و می‌گوید: «پس از بارندگی، جوی دچار گرفتگی شده بود و باید سریع وارد عمل می‌شدیم. هر ثانیه مانند طلا بود و نباید زمان را از دست می‌دادیم. شرایط بحرانی و جایی برای فکر کردن باقی نمی‌گذاشت و از سویی نمی‌توانستیم منتظر بمانیم تا ادوات و تجهیزات را از ناحیه برایمان بفرستند. مسیر شاهراهی بود و با سریزشدن آب در معبر امکان داشت مشکلات زیرساختی به وجود آمده و وارد برخی از خانه‌های مسکونی این محدوده شود و از سوی دیگر معبر را‌بند بیاورد.

به همین دلیل بدون تعلل خودمان دست به کار شدیم. فشار آب به قدری بالا بود که حقیقتش متوجه چیزی زیر آب نمی‌شدیم. فقط من تا بالای کمر داخل گودال رفته بودم و با پا‌کاری می‌کردم که دهانه ورودی مسیر آب را باز کنم تا آب را به داخل بکشد. مانند همیشه تلاش داشتیم وظیفه‌مان را به بهترین‌گونه انجام بدهیم و اصلاً قرار بررسانه‌ای شدن این کار نبود.»


زباله، دلیل 80‌درصد آبگرفتگی
اسلامی باور دارد 70 تا80‌درصد گرفتگی نهرها و جوی‌ها، به سبب بی‌توجهی شهروندان رخ می‌دهد. او می‌گوید: «زیر یکی از پل‌های عرضی منطقه گرفته بود، هرچقدر با چنگک تلاش کردیم آن را باز کنیم، نشد. برای همین باز خودمان وارد نهر شدیم و این­بار «تشک»، سبب مسدود شدن نهر شده بود. از شهروندان می‌خواهیم کیسه‌های زباله را در خیابان یا کنار نهر و درختان رها نکنند و آنها را در مخازن زباله که در هر کوچه و خیابان وجود دارد، بریزند. چون ممکن است این زباله‌ها با بارش باران در نهرها سرازیر شوند و موجب گرفتگی نهر و مشکلات ناشی از آن شوند.»

هدف، خدمت به مردم
به آسانی می‌توانستند تا رسیدن ابزار و تجهیزات صبر کنند، اما خدمت خالصانه، زمانی برای فکر کردن نمی‌گذارد. برای همین از هرچه در توانشان است، برای خدمت‌رسانی دریغ نمی‌کنند. اسلامی در این‌باره می‌گوید: «مسئولیت خدمات شهری مشخص است، جای فکر کردن نیست. چون اگر بایستید و بخواهید فکر کنید، زمان را از دست می‌دهید. در واقع همه چیز به وجدان انسان بر می‌گردد. به سبب وجدان‌کاری وقتی در این شرایط بحرانی قرار می‌گیریم، خودسر و اتومات آغاز به کار می‌کنیم. خودم از این تصمیمی که می‌گیرم، لذت می‌برم و رضایت دارم. حقیقتش دوست دارم، درست عمل کرده و به مردم خدمت کرده باشم و در نهایت، شرمنده نباشم.»

 فاجعه صدهزار بطری!
این واقعیت دارد که به ازای هر زباله‌ای که ما می­ریزیم، قامت بلند همتی خم می‌شود تا آن را از روی زمین بردارد. به آسانی با نریختن و رها نکردن زباله در معابر می‌توان در مرحله نخست به خودمان و در نهایت به آنها کمک کنیم. «معراج بهنیا»، نیروی فداکار دیگر خدمات شهری منطقه است که برای باز شدن مسیر مسدود شده، به آب می‌زند. او از سال 1383که وارد شهرداری شده است، در حوزه خدمات‌رسانی، خدمت می‌کند. وقتی از او می‌پرسم برای انجام این کار‌ تردید داشتید یا خیر؟ در پاسخم می‌گوید: «نه بار اول‌مان بود و نه قرار است که بار آخر باشد. این کار وظیفه ما بود و نباید رسانه‌ای می‌شد.

هرچقدر زباله درشهر نریزیم، آبگرفتگی پیش نمی‌آید. در سال‌های اخیر با تدابیر مدیران شهری منطقه، وضعیت آبگرفتگی معابر به شدت کاهش پیدا کرده و این مشکل در روزهای بارندگی به حداقل رسیده است. نیروهای خدمات شهری زمانی خوشحالند که محدوده­‌شان تمیز باشد و آبگرفتگی در جوی‌ها پیش نیاید. فردی که این شغل را انتخاب می‌کند، باید عاشق کارش باشد. باید در ساعت‌های سخت، کارهای مفیدی را بتواند انجام دهد. ما هر لحظه‌مان کارمان سخت است.

از آبگرفتگی نهرها گرفته تا موضوع لغزندگی خیابان‌ها و پیاده‌روها درفصل برف‌روبی.» او هم ریختن زباله در جوی‌ها را دلیل عمده آبگرفتگی و تلاش مضاعف نیروهای خدمات شهری می‌داند و می‌گوید: «‌وقتی شهروند قوطی آب معدنی یا نوشابه را، در محیط رها می‌کند هم به طبیعت و محیط‌زیست آسیب می‌زند، هم راه جوی را می‌بندد. تصورش را بکنید در شهر چند میلیونی تهران، روزی 100 هزار نفر، بطری آب معدنی یا نوشابه را در نهر بیندازد، موقع بارش چه اتفاقی رخ می‌دهد. متأسفانه بیشتر پیام‌ها مربوط به آبگرفتگی، به دلیل همین انباشت زباله‌ها در نهرها است.»

شهری بدون زباله‌ام آرزو‌ست
بهنیا حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. او می‌گوید: «ما هم از خود مردم هستیم و برای مردم. ولی مردم هم باید کمک‌مان کنند تا شهر تمیزتر و زیباتر داشته باشیم. شهری به بزرگی تهران فقط با تلاش ما حتی شبانه‌روزی شهری تمیز نخواهد بود هرچقدر همکاری مردم با سازمان بزرگی مانند شهرداری تهران بیشتر باشد، ما راحت‌تر هستیم.

برای مثال، در زمان پاکسازی نهر، کارگر باید لباسش را دربیاورد و داخل آب برود تا دریچه را بلند کند و آب رد شود. کار برای نیروهای خدمات شهری، ساعت و زمان ندارد. صبح، شب، بعدازظهر، غروب، به هر حال باید شهر تمیز باشد. هرچند کار ما مانند آتش‌نشانی و نیروی انتظامی یا ارگان‌های دیگر دیده نمی‌شود، ولی همین که محدوده تمیز است و برای مردم موقع بارش، بارندگی، لغزندگی، یا شرایط بحرانی، مشکلی پیش نمی‌آید و از شهر و منطقه‌شان رضایت دارند، کافی است.» او آرزو دارد در شهر بزرگی مانند «تهران» با 22 منطقه، با 123 ناحیه، نظیر کشورهای پیشرفته­ایی چون «توکیو»، «سئول» یا کشورهای مدرن اروپایی، فردی به اسم کارگر حمل زباله نداشته باشیم. یعنی این‌قدر در زمینه تفکیک پسماند پیشرفت کرده باشیم که هر شهروندی در خانه، زباله‌اش را تفکیک کند. یعنی هر خانه‌ یک کارخانه بازیافت باشد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید