• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 16 مهر 1399
کد مطلب : 112513
+
-

روی پیاده‌روهای خیابان 30‌تیر

ترانه یلدا- شهرساز و فعال اجتماعی

می‌نویسم، زیرا جان من هر روز روی پیاده‌روهای خیابان محل سکونتم، خیابان سی تیر در مرکز شهر تهران، در معرض خطر تصادف با موتورسیکلت قرار می‌گیرد.
اینجا با اینکه خیابان ادیان نامیده شده و به‌خاطر جاذبه‌های تاریخی و توریستی‌اش مرکز توجه ایرانی و خارجی است، اما موتورسواران، بدون ذره‌ای ملاحظه، مرکب‌شان را در پیاده‌روهای خیابان می‌رانند. با سرعتی که تعجب‌برانگیز است! و من از خود می‌پرسم: « آخر چرا پیاده‌ها باید با وحشت از برخورد با موتوری از خانه بیرون آیند؟ چرا مرکز شهر تهران باید به صحنه کارزار خاموش بین پیاده و موتوری تبدیل شود؟» انتظار می‌رود که وقتی کسی سوار بر موتورسیکلت به پیاده‌رو وارد می‌شود، لااقل مواظب پیاده‌ها باشد و آهسته براند. حال جان من هیچ!.. این رفتارها واقعا شوخی نیست. و به بیان عوامانه، یک آبروریزی تمام‌عیار است. و بدتر آنکه، با وجود شکایت‌های حضوری ما به پلیس‌ راهور که اداره آن در همین خیابان واقع است، هیچ اقدامی توسط پلیس راهنمایی و رانندگی برای جلوگیری از این وضعیت صورت نمی‌گیرد.
با اینکه در این زمینه تخصصی ندارم، در پی علت‌یابی برآمدم و نگاهی، هر چند سرسری، به آمار و تحقیقات انجام‌شده در این حوزه انداختم. بر پایه گزارش سازمان جهانی بهداشت، در ایران حوادث ترافیکی شایع‌ترین علت مصدومیت و دومین علت مرگ‌ومیر است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه 5,6میلیون نفر از مرگ‌ومیر غیرطبیعی و غیرعمد می‌‌میرند که 65درصد آن مربوط به تصادفات جاده‌‌ای است. ایران با داشتن رتبه‌ صدم جمعیت جهان، یک‌چهلم تصادفات دنیا را داراست.  نیمی از قربانیان این آمار، عابران پیاده، دوچرخه‌سواران و موتورسیکلت‌سواران بوده‌اند. طبق آمار پزشکی قانونی در روزنامه همشهری تیرماه امسال، حدود 3700موتورسوار در سال گذشته جان خود را در تصادف از دست داده‌اند، که این رقم 21.8درصد تلفات حوادث رانندگی بوده است. و بیشتر آن نیز مربوط به استان تهران بوده است. در تهران همه موتورسواران عجله دارند و تحمل ترافیک را ندارند، پس در ساعت‌های شلوغی خیابان خیلی راحت می‌رانند به پیاده‌رو. و اگر عابری در حال تردد باشد، زیر لب فحشی هم نثارش می‌کنند. و اگر لازم شد، تنه‌ای هم به او می‌زنند. طبق آمار جان‌باختگان موتورسوار در تصادفات، در برهه 10ساله 95-85، تعداد 55هزار ایرانی در تصادف با موتور فوت شده‌اند.
 از 12میلیون موتورسیکلت، 7میلیون پلاک ملی و 4.5میلیون پلاک قدیمی دارند. تعداد زیادی فرسوده‌اند. و نیمی از راکبان نیز گواهینامه لازم برای هدایت این وسیله پرخطر را ندارند. بخشی از این آمار - به نقل از منابع رسمی پلیس- می‌تواند ناشی از نوع وسیله نقلیه، هزینه بالای خرید وسیله نقلیه، هیجان استفاده و... باشد، اما در عین حال اقتضائات سنی نوجوانان و جوانان، عدم‌پایبندی به قوانین و مقررات، انجام حرکات یا رانندگی مخاطره‌آمیز، عدم‌استفاده از کلاه ایمنی، حمل بار و مسافر بیش از حد ظرفیت و مجاز، صحبت کردن با تلفن‌همراه، خوردن و آشامیدن، سرعت غیرمجاز، نداشتن دقت و تمرکز کافی، رعایت نکردن فاصله‌ مجاز، تغییر ناگهانی خط رانندگی، بارش برف و باران، عبور از چراغ قرمز، رانندگی بعد از مصرف دارو، سبقت غیرمجاز، درگیری با رانندگان و غیره نیز ازجمله دلایل وقوع این تصادفات و تلفات تأثربرانگیز ناشی از آن هستند.
اگرچه پلیس همه جا در توصیه‌های رسمی‌اش، استفاده از کلاه ایمنی، پرهیز از حمل بار به میزان غیرمجاز، اجتناب از راندن در پیاده‌روها یا راندن خلاف جهت مسیرهای یکطرفه، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، عبور نکردن از چراغ قرمز، مجهز کردن موتورسیکلت به چراغ و احتیاط و غیره را گوشزد می‌کند، اما کو گوش شنوا؟
من می‌فهمم که نبود تمرکز ذهنی، خستگی مفرط از ماندن در این ترافیک بی‌امان، مسائل روحی و روانی و عصبی همه‌مان، عجله داشتن و جای خالی‌آموزش کافی به رانندگان، نبود یک سیستم کنترل و جریمه مناسب در خیابان‌های شهر و هزار چیز دیگر علت این رفتارهای ناهنجار موتوری‌هاست. حال لازم به ذکر است که در جوامع توسعه‌یافته که تمامی جنبه‌های توسعه مدنظر است، انسان به‌عنوان محور توسعه جایگاه ویژه‌ای دارد و تمامی جنبه‌های زیستی او مورد بررسی و توجه قرار می‌گیرد تا جامعه‌‌ به‌وجود آمده از انسان‌ها، جامعه‌ا‌ی سالم باشد. در چنین جوامعی انسان از بدو تولد تحت تعلیم و تربیت قرار می‌گیرد و پیوسته، حین رشد، آموزش‌های لازم به او داده می‌شود. در جوامع مدرن، جامعه‌پذیری شکلی ارادی به‌خود می‌گیرد و فرد آگاهانه جامعه‌پذیر می‌شود و وجدان جمعی بر چنین جوامعی حاکم می‌شود. در جامعه‌های مدرن روی افرادی که نمی‌توانند جامعه‌پذیر شوند و رفتارهای نابهنجار دارند کنترل اجتماعی با سیاست و برنامه‌ریزی دقیق اعمال می‌شود. قوانین و مقررات در جامعه‌های پیشرفته از اهمیت والایی برخوردار است و مشمول همه‌ آحاد جامعه در هر طبقه، جایگاه و منصب کشوری است. حال سؤال این است: چرا ما ایرانیان، و به‌ویژه با این‌همه ادعا، در پایتخت! باید چنین رفتارهایی را در جامعه خود تحمل کنیم و دم بر نیاوریم؟ مگر شهرداری، پلیس و مردم مایل نیستند نام ما در زمره شهرهای متمدن و پیشرفته جهان قرار گیرد؟ پس چرا اقدامی صورت نمی‌گیرد. و موتورسواران سلطان پیاده‌روهای خیابان‌های ما هستند؟

 

این خبر را به اشتراک بگذارید