• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 15 مهر 1399
کد مطلب : 112297
+
-

در حاشیه

تمایز ساعدی در تنوع و فراوانی پرداخت به روستاهاست

در حاشیه

علی‌اکبر شیروانی 

 جستن ویژگی مشترک برای کسی که بسیار می‌نوشت و در کارنامه‌اش رمان، داستان، داستان کوتاه، نمایشنامه، فیلمنامه، تک‌نگاری، پژوهش و ترجمه یافت می‌شود، چندان کار آسانی نیست و غلامحسین ساعدی چنین بود. او که در زندگی روزمره و نوشته‌هایش متأثر از جریان‌های چپ بود، بسیار سرک می‌کشید به گوشه‌وکنار نویسندگی و زندگی مردم و مردم را به‌خصوص در حاشیه می‌دید. گرچه ادبیات روستایی به دلایل متعددی ریشه و گستردگی بیشتری نسبت به دیگر ژانرها در ادبیات مدرن ایران دارد و گرچه او برخلاف بسیاری از نویسندگان ایران تجربه کودکی زیست روستایی را ندارد، اما تمایز ساعدی، در تنوع و فراوانی پرداخت به روستاهاست. نثر و زبان ساعدی همانطور که برای نوشته‌های مختلف منعطف است، نسبت به زبان روستایی انعطاف‌پذیر است و ترکیب‌های زبانی و واژگان بومی و روستایی بیش از پیش با آثار ساعدی وارد ادبیات رسمی شده. خطایی که ساعدی داشت از آرمان‌هایش بود؛ خانه زیاده سیاه بود.
«خانه گداخانوم شلوغ بود. روی پله‌ها و کف حیاط و اتاق‌ها، حتی در رف‌های دیوار هم آدم خوابیده بود. صدای کندو از خانه شنیده می‌شد. همه به یکدیگر چسبیده بودند و زاری می‌کردند. گداخانوم که هر دو چشمش کور بود، روی کرسی نشسته بود وسط بالاخانه. سرش را آرام می‌گرداند و به زاری‌ها گوش می‌داد. هروقت که زاری از یک گوشه می‌برید، فوری به آن طرف برمی‌گشت، زاری دوباره شروع می‌شد. در اتاق پایین، مردها جمع شده بودند. بالای اتاق حاج‌شیخ نشسته بود با سر و صورت و شکم پف کرده، چند برابر دیگران. پاهای بزرگ و ورم کرده‌اش را دراز کرده بود وسط اتاق، تسبیح چوبی بزرگی را به گردنش آویخته بود. چشمانش سقف اتاق را می‌کاوید. یکنفر سقا با لباس سیاه و سبز بین جماعت می‌گشت و به تشنه‌ها آب می‌داد. مشدی جبار و پسر مشدی صفر بیرون اتاق ایستادند.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید